دفاع همچنان باقیست
...ادامه 🔹چچنها در برابر روسها ▪️چچن در هزاره سوم: سرزمین کشتار و ترور چچنها، اینگوشها و داغست
...ادامه
🔹چچنها در برابر روسها
برداشت قدیراف از دین، برداشت سنتی است که در دوران شوروی و بخشهایی از دوران تزارها در روسیه رواج داشت که البته با منافع دارودسته قدیراف نیز همساز است. بر این اساس، آنان فرمانبرداری از یک حاکمیت مرکزي و ترجیحاً غیربومی را بوجود چند امیر محلی ترجیح میهند. همچنین چون پیشینه فرمانبرداری از یک امیر در چچن وجود ندارد و امکان گردآمدن همه سران زیر پرچم یک امیر یا رئیسجمهور فراهم نیست، بنابراین فرمانبرداری از اقتدار مرکزي برترِ غیربومی، ضامن امنیت منطقه خواهدبود. سرگئی آریوتینوف مردمشناس روس در اینباره چنین نوشته است: «چچن سرزمین دمکراسی نظامی است. چچن بر خلاف ملتهای دیگر قفقاز، هیچگاه شاه، امیر، درباری یا بارون نداشته است. هیچگاه در چچن زمینداری(فئودالیسم) رایج نبود. از قدیم، چچن با شورای ریشسفیدان بر اساس رأی اجماع اداره میشد. هرچند چچن همواره رهبر نظامی داشتهاست. در زمان صلح، چچنها هیچ حاکمیتی را به رسمیت نمیشناسند و به صدها طایفه رقیب دستهبندی میشوند. در هنگام خطر وقتی که با یورش خارجی رویارو میشوند، طایفههای رقیب متحد شده و یک رهبر نظامی برمیگزینند. این رهبر شاید شخصیتی نامحبوب یا ناهنجار باشد ولی تا زمانی که جنگ پایان نیافته، همه از او فرمانبری میکنند.
باوجود نزدیکی قدیراف به مسکو، هنوز هم تندروهای روس از او با عنوان «مفتیجداییطلب» چچن یاد میکنند. دلیل اصلی آنان
⭕️ یکی پیشینه قدیرافها است زیرا آنها با روسها میجنگیدند و به یکباره از در صلح درآمدند.
⭕️ دیگری اجرای برنامههای اسلامی در چچن از سوی قدیراف است. به باور قدیراف و جناح حاکم او، آموزشهای رسمی اسلامی، سدّی در برابر آموزشهای غیررسمی و نادرست اسلام است و مردم را از چهره راستین دین آگاه میکند و از این رو، دروغهای دینی جداییطلبان و مبارزان را آشکار میسازد.
قدیراف ميگوید: «ما با جداییطلبی ميجنگیم که لباس دین پوشیده و با تروریسم بینالملل ميجنگیم که با سلاح اسلامگرایی تندرو تجهیز شدهاست». این گونه موضعگیریها از سوی دولتمردان نزدیک به کرملین و گوشزد کردن خطر آنچه تروریسم اسلامی مینامند برای همه کشورهای غربی، موجب شد جامعه بینالملل چشم خود را بر روی کشتار مردم چچن و زیرپا گذاشتن حقوق بشر ببندد.
به هرحال، نتیجه حضور قدیرافها در چچن و برنامههای مشترک «قدیریها» و دولت روسیه، محدود شدن فعالیت تندروهای اسلامگرا در درون سرزمین چچن بود. بدین ترتیب، این فعالیتها بیش از پیش به بیرون از چچن نشت کردند. از آن جمله در فوریه2004 انفجار انتحاری در خط مترو مسکو روی داد و به کشتهشدن بیش از 40نفر و زخمی شدن بیش از 100نفر انجامید. در سپتامبر این سال، مردان مسلح به مدرسهای در شهر بسلان حمله و دانشآموزان، معلمان و والدین آنها را به گروگان گرفتند. این گروگانگیری با کشته شدن بیش از 300نفر پایان یافت. مسئولیت این اقدام را «شامل سلمانویچ باسایف» رهبر اسلامگرای داغستان برعهده گرفت. در رویداد مدرسه بسلان «بیوهگان سیاهپوش» (شهیدکا) نیز حضور داشتند. بیوهگان سیاهپوش، زنان نوجوان و جوانی بودند که عموماً همسر و گاه خواهر یا از بستگان مبارزان چچنی بودند که بدست نیروهای دولتی کشته شده بودند. این زنان که معمولاً بیسرپرست و دلشکسته بودند، برای انتقام از کشتار اعضای خانواده خود در عملیاتهای انتحاری نقش برجستهای یافتند. رویدادهای مدرسه بسلان (اوستیایشمالی) و تئاتر دوبروکای مسکو، اندوهبارترین رویاروییهای چچنها و دولت مسکو بود که در آن کودکان و مردم بیگناه کشته شدند.
در ماه مه همان سال، احمد قدیراف رئيسجمهور چچن بر اثر انفجار بمب در استادیوم گروزنی که در محل جایگاه ویژه کار گذاشته شدهبود، کشته شد و سرگئی آبراموف سرپرست نخستوزیری چچن شد. پس از آن، #الو_الخاناف وزیرکشور پیشین چچن به ریاست جمهوری رسید. او در انتخابات مهندسی شدهای به مقام خود دست یافت که مورد تایید محافل بینالمللی قرار نگرفت. در سال 2005 در اثر حادثه رانندگی سرگئی آبرامف معلول شد و نتوانست به امور نخستوزیری رسیدگی کند. بنا به توصیه آبرامف و موافقت مسکو #رمضانقدیراف سرپرستی نخستوزیر را برعهده گرفت.
(127) ادامه در پُست بعدی
فرقهها و ادیان جهان اسلام
https://eitaa.com/joinchat/1739522124Ca6c226e120
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist