🔴 تفاوت راهحل #امام_خمینی برای مقابله با انحطاط مسلمانان با راه حل روشنفکرانی همچون #اقبال و #سیدجمال در چه بود؟
🔺رهبر انقلاب:
« #مصلحان اسلامی و #متفکرانی که در یکصدوپنجاه سال گذشته،
▪️تحت تاثیر عوامل گوناگون #قیام کرده
▫️و پرچم دعوت اسلامی
▪️و احیا و تفکر اسلامی را بردوش گرفتند
🔻از قبیل #سیدجمالالدین و #محمداقبال و دیگران
با همهی خدمات ارجمند و گرانبهایشان، همگی این #نقص_بزرگ را در کار خود داشتند که بهجای
▪️برپاکردن یک #انقلاب_اسلامی
▫️به یک #دعوت_اسلامی اکتفا کردند
▪️و #اصلاح_جوامع_مسلمان را نه با قوت و قدرت انقلاب
▫️که با #تلاش_روشنفکرانه
▪️و فقط با #ابزار_قلم و #زبان جستجو کردند.
این شیوه، البته ممدوح و ماجور بوده و هست؛
❌اما هرگز از آن، توقع نتایجی همچون
💢 نتیجهی #عمل_پیامبران_اولوالعزم
💢را که #سازندگان_مقاطع_اصلی_تاریخ بودهاند - نباید داشت.
🔻کار آنان، در صورت #صحت و #مبرا ماندن از #عیوب_سیاسی و #نفسانی
▪️ تنها میتوانست #زمینهساز یک #حرکت_انقلابی باشد و نه بیشتر
▫️ولذا مشاهده میشود که #سعی و #تلاش بیحدوحصر مخلصان این گروه
🔻هرگز نتوانسته حرکت معکوس و روبه #انحطاط_ملل_مسلمان را متوقف کند
▪️یا #عزت و #عظمتی را که آنان از آن نام میآورده و در آرزویش آه و اشک میافشاندهاند، به #مسلمانان برگرداند
▫️و یا حتی #اعتقاد و #باور_اسلامی را در تودههای مردم مسلمان تقویت کرده
▪️ و نیروی آنان را در #خدمت آن بهکار گیرد
▫️و یا #دامنهی_جغرافیایی_اسلام را گسترش دهد.
🔸و این، بکلی از #روش_پیامبر_عظیمالشان_اسلام (صلیاللهعلیهوالهوسلم) جدا است
🔹و این بر هر کس که اندکی #تاریخ_بعثت و #هجرت_رسول معظم(ص) را بداند، آشکار است.
🔺 #امام ما برای #حیات_دوبارهی_اسلام ، درست همان راهی را پیمود که #رسول_معظم (صلیاللهعلیهوالهوسلم) پیموده بود.»
پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) / ۱۳۶۹/۰۳/۱۰
دفاع همچنان باقیست
Eitaa.ir/Defa_baghist
...ادامه
▪️سرچشمههای شبهقارهای:
در هرصورت، فرزند شاهولیالله، شاهعبدالعزیزدهلوی(1746-1824) نوهاش شاهاسماعیل، جنبش اصلاحی شاهولیالله را به جنبش ضداستعماری و ضدانگلیسی تبدیل کردند، چنانکه گفتیم شاهعبدالعزیز نخستین کسی بود که از اصطلاح فقهی«دارالحرب» برای هند استفاده کرد. دارالحرب خواندن هند، پیامدهای فقهی خاص خود را داشت. مهمترین پیامد این مساله، ظهور پدیده «جهاد» علیه کفار و استعمار انگلیسی بود که منجر به قیامهای بعدی علیه انگلیسیها شد. بعد از عبدالعزیز، رهبری جنبش ضداستعماری مدرسه دیوبند به دست شاگردش، #سیداحمدبریلوی (1786–1831) افتاد. او کسی بود که بطور گسترده دست به بسیج عمومی علیه انگلیس زد و بسیاری از سرزمینهای آن روز هند را تصرف کرد و متصرفات خود ر ا به طرف افغانستان گسترش داد. همچنین او اولین کسی بود که به تبلیغ در میان پشتونها همت گمارد و نیز اولین حزب را به نام «جماعت» بنیانگذاری کرد.
بازماندگان شاهولیالله و سیداحمدبریلوی، در سال1857، یک قیام سراسری و عمومی را علیه انگلیسیها رقم میزنند، اما این قیام به شکست منجر میشود. بعد از این قیام است که جنبش اسلامی هند به دوشاخه عمده تقسیم میشود؛ گروهی که همان خط جهاد را به پیش میبرند و به اهداف مکتب دیوبند، وفادار میمانند و گروهی که به رهبری «سرسیداحمدخانهندی» راه مدارا و همزیستی مسالمتآمیز را با انگلیسیها در پیش میگیرند و در این راستا مکتب #علیگر را بنیان میگذارند. اختلاف میان این دو فرقه مهم اسلامی در شبهقاره زمانی به اوج خود رسید که وقتی «عبدالحمیددوم» در ترکیه به خلافت رسید، مسلمانان هندی که عمدتاً پیروان مکتب دیوبند بودند، برای وی پیام تبریکی فرستادند و سلطان عبدالحمید، نیز جوابیهای برای مسلمانان هند فرستاد و طی آن از آنها دعوت کرد که به جبهه جهانی خلافت بپیوندند و از اختلاف و تفرقه پرهیز کنند. اما سرسیداحمدخان بشدت با این جوابیه سلطان عبدالحمید، به مخالفت پرداخت و استدلال میکرد که سلطان عبدالحمید، حق ندارد که از ترکیه برای مسلمانان هند خطمشی، تعیین کند، چون او تابع یک کشور(ترکیه) است و مسلمانان هند تابع کشور دیگر(هند).
اما در همین زمان #سیدجمال بعنوان سردمدار خط سوم و میانه، در هند مطرح شد که بسیاری از شاگردان نوگرای«مکتب علیگر» و نیز بسیاری از شاگردان مکتب دیوبند، به آرای روشنگرانه و اصلاحطلبانه وی رو آوردند. یکی از این شاگردان که خود را پیرو سیدجمال و هماهنگ با اندیشههای کسانی چون #رشیدرضا و #عبدُه میدانست، «مولانا ابوالکلام آزاد» بود. او که از 3 مکتب دیوبند، علیگر و مکتب سیدجمال، الهام میگرفت، یکی از کسانی بود که بشدت از جنبش خلافت، حمایت میکرد و خواهان یک خلافت گسترده اسلامی در سراسر جهاناسلام بود. در همین راستا وی یکی از مهمترین مجلات اسلامی را با عنوان «الهلال» تاسیس کرد و خود در آن قلم میزد و مسلمانان را به رویاها و عظمت گذشته فرامیخواند. او که به #پاناسلامیسم بشدت معتقد بود، پایههای جامعه شناختی جامعهاسلامی را در قالب «امتاسلامی» در 5 نکته آتی استوار میکرد:
1⃣هواخواهی از یک خلیفه واحد و وفاداری به وی
2⃣تجدید قوا و اجتماع بنام او
3⃣اطاعت و فرمانبرداری آن جامعه از او
4⃣مهاجرت از دارالحرب تا زمان الحاق دارالحرب به دارالاسلام
5⃣جهاد، که میتواند به چند شکل صورت گیرد.
سرچشمههای شبهقارهای بنیادگرایی اسلامی، امروزه در چهره 2 پديدار اساسی بر #سازمانالقاعده تاثیر داشته است، یکی اندیشههای سیاسی «ابوالاعلی مودودی» و دیگری مدارس اسلامی پاکستان که در قالب ایدئولوژی دیوبندیسم و از این رهگذر در جهاد افغانستان و بعدها در قالب القاعده و طالبان، حضور وسیع و همهجانبه داشته است.
مودودی، یکی از نادر غیر عربهایی است که بر جریانات اسلامی دنیای عرب، تاثیر فوقالعاده داشتهاست؛ اندیشههای سیاسی که شاید به اندازه اندیشههای کسانی چون #ایمنالظواهری و #بنلادن، افراطگرایانه نبود ولی خواسته، یا نخواسته، تبدیل به چیزی شد که شاید مورد تایید خود وی هم نبود. شارحان و مفسران و تاثیرپذیران اندیشههای سیاسی، مودودی، در جهان عرب کم نبودهاند ولی بیش از هرکس دیگر، اندیشههای وی، توسط #سیدقطب وارد دستگاه فکری بنیادگرایی اسلامی شد. مودودی برای نخستینبار یک حزب سیاسی در پاکستان تاسیس کرد، به نام «جماعت اسلامی» که هدفش در قدم نخست، تاسیس یک حکومتاسلامی و بعد «جهاد» با دشمنان تاریخی مسلمانان، یعنی غرب بود. مودودی به این اندیشه دامن زد که اسلام برای همه زوایای زندگی بشر، برنامه و حرف برای گفتن دارد، بنابراین از همه فراوردههای شرق و غرب، بینیاز است.
(116) ادامه در پُست بعدی
فرقهها و ادیان جهان اسلام
https://eitaa.com/joinchat/1739522124Ca6c226e120
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
...ادامه
▪️قطبیسم یا سرچشمههای اخوانی:
این مساله زمانی شدت بیشتر یافت که حسنالبنا بر اثر اختلافات وی با دولت، توسط عوامل دولتی ترور شد و خود یکی از اولین قربانیهای تروریسم بشمار میرود.
مبارزات اخوانالمسلمین با حکومتهای عبدالناصر و بعداً با انورسادات آنها را آماده مبارزات سیاسی و نیز انقلابی کرد. شکستهای پیدرپی اعراب در برابر استعمار و بحران مشروعیت ناشی از نابسامانیهای فکری دنیای عرب و ضعف ایدئولوژیهای سیاسی نظیر مارکسیسم و ریشههای عمیق اسلامی در مردم مصر، موجب شد که اخوانالمسلمین به لحاظ محبوبیت تودهای و مردمی همچنان پیشتاز باقی بماند. اما در سالهای حکومت انورسادات، انشعابات گسترده در اخوانالمسلمین بوجود آمد که در دهه 1970 میلادی ما شاهد ظهور 3 گروه اسلامگرا و سیاسی در مصر هستیم،
🔸«منظمهالتحریرالاسلامی»
🔸«جماعهالمسلمین»
🔸و «منظمهالجهاد» یا همان سازمان #التکفیروالهجره، همان 3 گروهی بودند که از جنبش اخوانالمسلمین بوجود آمده بودند.
حلقه وصل میان جنبش نسبتاً اصلاحطلب اخوانالمسلمین و گروههای افراطی بعدی، کسی نیست جز #سیدقطب. اما سیدقطب چه کسی بود و چگونه راه را برای افراطگرایی فراهم کرد؟
بدون شک شناخت سیدقطب و اندیشههای وی یکی از کلیدهاي فهم بنیادگرایی امروزی که در قامت القاعده تبارز یافته است، خواهد بود.
🔹سیدقطب سپتامبر1906 در ایالت اسیوط مصر در یک خانواده نسبتاً شناخته شده بدنیا آمد. برای ما در زندگی سیدقطب چیزهای عادی زندگی از قبیل تحصیل در مدرسه و حتی 1سال خدمت در وزارت آموزشوپرورش مصر و نیز زندگی ادبی وی که تحت تاثیر #محمود_عقاد به نوشتن داستان و مقاله در مطبوعات مصر مینوشت، مهم نیست؛ حتی برای ما مهم نیست که او در زندگی خود مبتلا به یک عشق رمانتیک شد و همین مساله سبب گردید که تا آخر عمر مجرد باقی بماند. گرچه که هیچگاه نمیخواهیم تاثیر چنین رخدادهایی را بر زندگی سیاسی وی انکار کنیم. برای ما مهم سیر تحول اندیشهسیاسی سیدقطب است که چگونه از یک انسان عادی که مانند همه انسانها یک زندگی معمولی داشت، ناگهان تبدیل به ایدئولوگ و تئوریسین شاخههای متفرق اخوان المسلمین شد.
سید از سال1945 با همه احزابسیاسی و نیز دنیای ادبیات خداحافظی کرد و به مقالات سیاسی و اجتماعی روآورد، چون احزاب دوران خود را بقایای عصرقدیم یا نماد جاهلیت میشمرد. مقالات وی، حکومت مصر، بخصوص شخص ملک فاروق را به وحشت انداخت ولی نتوانست سید را به زندان افکند، سرانجام در سال1948 او را بطور غیررسمی به بهانه مطالعه نظام آموزشوپرورش در ایالات متحده به امریکا تبعید کردند تا شاید در بازگشت طبق معمول روشنفکران جهان سومی به تمجید از امریکا بپردازد. اما او در آمریکا که به محض ورود مشغول وعظ و ارشاد هم کیشان خود شده بود، شاهد لاابالیگریهای جنسی و بیبندوباریهای ناشی از آزادی بیقیدوبند مدرنیته نیز بود، او خود حتی یک بار وقتی از مجلس وعظ برگشته بود در اتاقش با یک زن مست نیمهعریان روبرو شد که از سید میخواست تا شب را در کنار هم باشند، ولی سید تقاضای وی را رد کرد و برای نخستین بار از یک امتحان سخت پیروز بیرون آمد.
سیدقطب وقتی از آمریکا بازگشت نه تنها یک روشنفکر مدافع نظام لیبرال دموکراسی آمریکایی نبود، بلکه تبدیل به دشمن سرسخت آن شده بود. شاید دلیل این بدبینی ناشایستگیهای نهفته در مدرنیته و حضور استعمار غرب در کشورهای اسلامی و دشمنی آن با بنیادها و آموزههای دینی بود. در هر صورت وقتی او از امریکا بازگشت در سال1951 به عضویت اخوانالمسلمین درآمد و در این هنگام که سید یک مرد کامل 45 ساله بود، خود گفت که این مرحله از عمرش همان تولد دوباره وی است. از این به بعد بود که سید نوشتن در مورد آموزههای بنیادین اسلام را شروع کرد تا زمان مرگش که در سال1966 که با حکم دادگاه مصر اعدام شد، 8 اثر در مورد اسلام نوشت. از میان تمام آثار وی، «معالمفیالطریق» یا «نشانههایی در راه» و نیز البته تفسیر وی با عنوان «فیظلالالقرآن» از مهمترین آثار وی به شمار میرفت. نشانههایی در راه، در واقع پاسخ به این پرسش اساسی بود که «چهبایدکرد؟». این اثر به زبانهای مختلف ترجمه شد و از آن پس میان مسلمانان دست به دست میشد.
شاید بتوان گفت که تفاوت اساسی که میان سیدقطب و اصلاحطلبی مثل #رشیدرضا، #عبده و #سیدجمال، خط فاصله میاندازد، این مساله است که آنها همگی به این پرسش میاندیشیدند که چگونه میتوانیم به پیشرفت و ترقی دست یابیم؟ به عبارتی مساله اساسی در اندیشه اصلاحگرایان دینی، نوسازی جهان اسلام بود، در حالیکه پرسش اساسی در نگاه سید این بود که چگونه میتوانیم مسلمان باقی بمانیم.
(118) ادامه در پُست بعدی
فرقهها و ادیان
https://eitaa.com/joinchat/1739522124Ca6c226e120
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist