دفاع همچنان باقیست
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۱۳۷ 🔅•✾••┈ ....ادامه ☀️تحلیلی جامع از جنگ جمل 🔻طلحه و زبیر در پی تصاح
┈••✾•🔅 #علیاززبانعلی /قسمت ۱۳۸ 🔅•✾••┈
🔺حجت را بر طلحه و زبیر تمام کردم
در فرصت دیگری نیز درباره جنگ جمل چنین سخن گفتم:
🔸جمعی از کسانی که با من بیعت کرده بودند، وقتی دیدند به اهداف و آرزوهای خود نمیرسند و مقاصد شخصی و منافع غیرمشروعشان به دست من برآورده نمیشود، بر من شوریدند و عایشه را نیز با خود همراه کردند. با اینکه من از طرف رسول خدا ولی و وصی بودم، عایشه را بر شتری سوار کردند و فرماندهی گروه خود را به دست او سپردند و با جمع آوری امکانات لازم به سوی بصره حرکت کردند.
در میان راه و هنگام عبور از بیابانهای مخوف، سگهای منطقه حوأب بر آنها پارس کردند. با اینکه پیوسته نشانههای پشیمانی بر آنان آشکار میشد، به راه خود ادامه دادند و به همراه افرادی وارد بصره شدند که علاوه بر بیعت با من در زمان رسول خدا، بار دوم نیز بعد از کشته شدن عثمان با من بیعت کرده بودند، اما اکنون بیعت خود را شکسته و به مخالفت با من برخاسته بودند. مردمان این شهر، کم عقل و سطحینگر، سست و ضعیف و به ظاهر مقدس بوده و همسایه بیابانگردان و میزبان طوفانهای دریا بودند. عایشه فرماندهی این مردم بیخرد را نیز به دست گرفت و آنان را وادار کرد ندانسته شمشیر زنند و از روی نفهمی تیراندازی کنند.
من در مقابل این عهدشکنان و بیخردان با دو مشکل بزرگ و ناخوشایند مواجه بودم:
📍اگر آنها را به حال خود رها میکردم، از شورش و فساد دست برنمیداشتند و خردمندانه رفتار نمیکردند
📍و اگر در برابر آنان ایستادگی میکردم، به ناچار جنگ و خونریزی پیش میآمد که هرگز خواست من نبود.
برای همین بود که راه #موعظه و #اندرز و #تهدید و #اتمام_حجت را پیش گرفتم. به عایشه پیشنهاد کردم به خانهاش بازگردد و جمع همراه او را دعوت کردم تا به عهد و بیعتی که با من کرده بودند، وفادار بمانند و عهد خدا را نشکنند.
🔸هر چه در توان داشتم از جانب خود و به نفع آنان متعهد شدم تا کار ما به جنگ و خونریزی نینجامد. با یکی از آنان گفتوگو کردم و حق را متذکر شدم که اتفاقا او هم برگشت. با بقیه نیز گفتوگو کردم؛ ولی متاسفانه بر نادانی و گمراهی و سرکشی آنها افزوده شد و با عناد و لجاجت بر جنگ پافشاری کردند. من که اصرار آنها را بر جنگ مشاهده کردم، از همان در بر آنها وارد شدم:
📍دلیرانه و با کمال قدرت با آنها نبرد کردم و طعم شکست را به آنها چشاندم
📍و حسرت پیروزی را بر دلهایشان گذاشتم.
📍تلفات سنگینی بر آنها وارد شد و کشتههای بسیاری در میدان جنگ به جا گذاشتند و فرار کردند.
من از روی ناچاری و اضطرار وارد جنگ با آن شدم. اگر بیش از این به آنها فرصت میدادم، کارهایی انجام میدادند که دیگر نمیتوانستم آنگونه که پس از جنگ آنها را عفو کردم، عفوشان کنم.
به راستی، اگر با آنها مقابله نکرده بودم، به خود و امت خود خیانت ورزیده بودم و شریک جرمهای آنان به شمار میآمدم.
آنان مصمم بودند با تمام توانشان، شورش را در اطراف کشور اسلامی گسترش دهند و آتش فساد را تا هر جا که میتوانند، دامن زنند و به کشتار مردم و ریختن خون آنان دست یازند و در نهایت، حکومت را به دست زنی کم عقل و کمبهره بسپارند تا همانند حکومتهای رُم و پادشاهان یمن، زمان حکومت به دست زنان باشد.
آرشیو تخصصی کتاب #علی_از_زبان_علی
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist