#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
شرم از شیون و از گریهی ما کن، بس کن
پشت و رویش نکن اینقدر، حیا کن، بس کن
با وضو مادر ما شانه به مویش میزد
موی ِسلطان مرا شمر رها کن، بس کن
ذبح کردن به خدا حکم و شرایط دارد
اینقَدَر ضربه نزن، زود جدا کن، بس کن
شمر فریاد نکش، دخترکش میترسد
حرمله را کمی آرام صدا کن، بس کن
خون ِدر شیشهی او را که ملائک بردند
لااقل رحم به این رخت و عبا کن، بس کن
تو خودت نامه نوشتی که بیا کوفه، حسین
پس به عهد و قسم خویش وفا کن، بس کن
کشتن او به خدا حربه نمیخواهد که
به زمین خورده دگر ضربه نمیخواهد که
شعر از گروه #یا_مظلوم