eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
36.9هزار عکس
8.7هزار ویدیو
825 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
تربتت خاکستر بی مایه را زر می کند سنگ اسود را مثال در و گوهر می کند حال ما خوب است، اما پنج وعده در صلاه حال ما را سجده بر خاک تو بهتر می کند ای بنازم تربتت را، که فقط یک دانه اش کل جامهری مسجد را معطر می کند ذره ای تربت به کام طفل، آغاز حیات روزی اش را تا دم مرگش مقرر می کند اندکی از آن به کام یک مریض رو به موت بهتر از کل اطبا، کار محشر می کند در میان قبر یک مقدار خاک مدفنت چهره ی خاموش میّت را منور می کند مستی از پابوس برمی گردد و بعد از سفر تربتت را هدیه بر یک مست دیگر می کند مست آن خاک جنون خیزم که در روز دهم یک غلام روسیه را شمس انور می کند خاک پای تو کجا، عاشق خودش را از ادب خاک پای شوذب و نعمان و جعفر می کند خاک صحنت دست هرکس میرسد بی اختیار رو به قبله با سلامی دیده را تر می کند با نظر بر تربت اعلای مال کـربلا بی هوا عاشق هوای شاه بی سر می کند : یادش مرا دومرتبه بیتاب میکند دارد غمش وجود مرا آب میکند جانم فدای شاعر خوش مسلکی که گفت نوکر همیشه تکیه به ارباب میکند سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
مرا برای خودت انتخاب کردی شکر ز غصه ات دل ما را کباب کردی شکر  سپید شد همه موهای من به روضه ی تو به اشک، صورت ما را خضاب کردی شکر بهشت هم بروم باز روضه می خوانم مرا به روضه تو مِنّا خطاب کردی شکر همیشه نام مرا در کلاس عباست میان روضه حضور و غیاب کردی شکر عجب مرام قشنگی هنوز قبل از مرگ تمام نامه ی ما را حساب کردی شکر کنون که غرق گناهم مرا همین دنیا به هجر کرب و بلایت عذاب کردی شکر تو با قیام خودت سال شصت و یک آقا میان سینه ی ما انقلاب کردی شکر اجازه هست برایت بمیرم آقا جان مرا همیشه اگر چه جواب کردی شکر اسیر زلف حسینم خدا که می داند مرا تو لایق این پیچ و تاب کردی شکر : صبحِ خود را به سلامی به تو آغاز کنم جُـز هَـوایِ تـو کجـا باشم و پرواز کنم حَسرَتِ بوسه به شش گوشه‌ی تو مارا کُشت دردمنـدم، به که من دردِ خود ابراز کنم؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
جایِ گِلِـه ز فاصلـه ها می کنم با نام گـریه می کنم من کـه تمام عـمـر ز داغت گریستم در بین قبر هم چه بسا گـریه می کنم باید هـزار سـال برای تـو گــریه کرد قدر هــزار سـال تو را گـریه می کنم من سمت روضه میروم و عابری به من می گـوید التماس دعـا گـریه می کنم تو خواستی كه حاجتِ من شد روا حسین بـر نـذرهـای گـشته ادا گــریه می کنم حالا تو بخش بخش شدی،’حا’شدی و’سین’ حالا تو را هجـا به هجـا گـریه می کنم تـو در ازای اشک به مـن بده من در ازای گـریه می کنم : با هَـر سَـلام صُبــح دلـم طوفِ کربــلاست اینگـونه مـادَرَم به مَن آموخت درسِ عِشـقْ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
يادش بخير گوشه ی ايوان، حسين جان يادش بخير نـم نـم بـاران، حسين جان پايين پا درست زمينگير تو شديم يادش بخير ديده ی گريان، حسين جان يک پيرمرد رو به حرم گريه اش گرفت ياد مدينه گفت حسن جان، حسين جان ما در همان زيارت اول عوض شديم يادش بخير توبه و غفران، حسين جان يادش بخير كـودكـي ام بين دسته ها پرچم به دوش بين خيابان، حسين جان يادش بخير پشت در تـَكـيـه ی محـل دعواى كـودكانه ی طفلان، حسين جان يادش بخير نـوحـه ی تركـىِ روضه ها با لـحـن آذرى سنه قربان، حسين جان ما در همين حسينيه ها قد كشيده ايم با چشم خويش معجزه بسيار ديده ايم : اول هفته پس از گفتن یک بسم الله از دل و جان تو بگو سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
دست من را ول نکن، دنیا خرابم می کند در هیاهو، زیر دست و پا خرابم می کند بین هیئت، وقت روضه گرم تسبیح توام دور از گـرمـای تو، سرمـا خرابم می کند غیبت و تهمت شده کارم حواسم نیست که آخرش این حـرفـهـا، یکجا خرابم می کند جرمهایم را که تو می بخشی و خط می زنی آه، پیش چشم تو امّا خرابم می کند اشکهایم را بگیر و معصیتها را ببخش شرم این بار گنه، فردا خرابم می کند دل پریشانم از اینکه معصیتهای زیاد پیش چشم حضرت زهرا خرابم می کند دست من را بین دست مهدی زهرا گذار هر کسی غیر از خود آقـا خرابم می کند قصه ی لب تشنگی و آب، آبم می کند روضه ی بی دستیِ سقـا خرابم می کند های هایِ گریه ی جانسوز آقایم حسین بر سر نعش خرابم می کند : در این ماه رمضان کرب و بلایم بنویس پیش از آن که رسد این عشق به دیوانه شدن میخورم تو و ترسـم این است که باطـل بشود روزه ی من سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
این مَشکهای چشم مرا هم پرآب کن من آمدم٬ گذشته ی دل را سراب کن جون و حبیب و عابس و مسلم که نه مرا خاک کف قدوم غلامت حساب کن یک عمر حر شنیدم و بودم غلام نَفس حالا که بنده ی تو شدم، حر خطاب کن پلهای پشت سر همه ویران شده، بیا پلهای پیش روی مرا هم خراب کن هی ظلم کرده ام من و هی عفو میکنی کُشتی مرا٬ بیا دو سه جمله عتاب کن چوگان عشق تو سخن از گوی میزند اول خودم وَ یا پسرم؟ انتخاب کن پس مادر مرا به عزایم نِشان حسین شادم از این دعا٬ تو فقط مستجاب کن من تازه واردم٬ تو خودت از وجود من هر آنچه غیر عشق تو باشد جواب کن نامم اگرچه لایق طومار عشق نیست لطفی کن و به حاشیه ی این کتاب کن از این به بعد جز تو ندارم کسی فکری برای چهرهٔ ی در خون خضاب کن : با لب خشکیده هر دم یاد سقا میکنم روزه ام را با سلامی بر شما وا میکنم با صـدای ربّنا هر دم به هنگام وضـو نام زیباي  تو را آهسته نجوا میکنم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
خجالتم نده و عاصیم خطاب مکن نده جواب مرا لااقل جواب مکن تمام خواسته هایم برای نفسم بود دعای من که دعا نیست مستجاب مکن صدا بزن که سحرها کمی بلند شوم مرا به وقت مناجات غرق خواب مکن همین که ترس برم داشته خودش کافیست تو با عتاب دلـم را پر اضطراب مکن عتاب کردن تو بدتر از جهنم هست جهنمم ببر اما دگر عتاب مکن چقدر جار زدم من که دوستم داری بیا مقابل مردم مرا خراب مکن خودت اجازه نده بعد از این گناه کنم زیاد روی من و توبه ام حساب مکن اگر که عبد نبودم نمی رفتم مرا به خاطر شاه نجف عذاب مکن سوا نکن که همه با همیم همه غلام حسینیم انتخاب مکن : ❤️ سلام اول هفته به شاه کرببلاست که لطفِ مادر سادات بیمه‌ام بکند سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
هردل که با حسین و غمش آشنا شود از هرچه غصه و غم دنیا رها شود بسیار گفته اند و حقیقت هم این بُود آقاست هرکسی که در این در گدا شود با یا حسین، توبه ی آدم قبول شد یعنی که با حسین، حوائج روا شود ناقابل است هدیه ام آقا، قبول کن جانم برای طفل رضیعت فدا شود آقا خودت بگو چه کند نوکر بَدَت تا اربعین نصیب دلش کربلا شود تا جا نمانَد از صف دلدادگان عشق تا قابل زیارتِ پایینِ پا شود دلتنگ گریه های شب جمعه ام،حسین دلتنگ لحظه ای که هوا جانفزا شود دلتنگ عطر سیب سحرگاه آن حرم هرچند محشری به درونم بپا شود ای کاش آن دقیقه فدایت شوم، مگر یک ذره از محبتت آقا ادا شود : دل اگر یار نبیند جگرش می‌سوزد جگرم سوخت ز بس خواب حرم را دیدم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
مجنونم و این عشق تدبُّر شدنی نیست دیوانه‌ی کوی تو تمسخُرشدنی نیست گفتند بهشت است، ولی بهتر از آن است تو تصوُّر‌شدنی نیست وصل تو‌ میسّرشدنی هست ولی تا من دور نگردم ز تکبُّر، شدنی نیست رزق تو کم و بیش به من می‌رسد ارباب نانی که به من میدهی آجُرشدنی نیست آبم بدهی یا ندهی، هرچه تو خواهی این تشنه‌لب از دست تو دلخورشدنی نیست از خانه‌ی خود دور نینداز گدا را این کاسه‌ی خالی همه جا پُرشدنی نیست باید بپذیریّ و بخواهی تو، وگرنه این سنگِ سیه‌دل بخدا دُرشدنی نیست می‌شد دل من نرم شود، بشکند اما وقتی نخورَد شیشه تلنگُر، شدنی نیست : 💔 چو ذره، مهر تو از خاک برگرفت مرا همین بُوَد شرفم وَرنه من همان خاکم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
دم را غنیمت می شمارم تا دمت هست هرجا که باشم بر لب اسمِ اعظمت هست از هر کسی که خواست باشم همنشینش پرسیده ام اول که آیا آدمت هست؟ از آدم و عالم اگر شد دست کوتاه در دل ندارم هیچ غم چون پرچمت هست مبهوت و مات از سختیِ دنیا نگردم زیرا که رخسارم به رنگِ ماتمت هست دستم چه با امید دق الباب کرده وقت خریدن، شوقِ جنس دَرهمت هست شعری نخوانده دیده ام در کاسه لطفت قبل از شروع شعرم آقا دِرهمت هست خشکیده  احوال زمین از عشق اما بر چشمِ عشاق تو اشکِ بر غمت هست با یک دوا درمانِ درد هر مریضی در نسخه اشکی به روضه، مَرهمت هست گریه، دلیلِ محکمی بر آشنایی ست چشمی که گریان تو باشد مَحرمت هست گر خلقتِ عالم شود قربانیِ تو از داغِ سیمایِ علی اکبر، کَمت هست همراهت آید ساربان تا قتلگاهت در دست تا انگشتریِ خاتمت هست : 💔 روضه خوانت میشوم با روضه ای تک مصرعی بر زمین بودی و بر جسمِ تو پیراهن نبود سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
من کربلا نرفته و محنت کشیده ام هر روز، آهی از سر حسرت کشیده ام من یک کبوترم که پرم را شکسته اند آزاد کـن مرا که اسارت کشیده ام من در جواب اینکه، چرا تو نرفته ای؟ تصویرِ یک نفر تَهِ نوبت کشیده ام در محفلی که خاطره گفتند، از حرم یک گوشه بغض کرده، خجالت کشیده ام آنقدر در فـراق ضریح تو سوختم فریادِ "سوختم" ز حرارت کشیده ام آقا نکن خراب، مرا پیش خلق خود رحمی بکن به جان مصیبت کشیده ام من را ببر حرم، به کسی بر نمی خورد اصلا ببین که این همه منت کشیده ام گر کربلا نمی بری ام، پس بکُش مرا راحت بکن مرا که ریاضت کشیده ام : آغاز می کنیم هفته ی خود را به این کلام ای کشته ی فتاده به هامون... السلام سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
این روزها که روضه میسّر نمی شود بی روضه، روزگارِ دلـم سر نمی شود دل زنده شد به عشقِ تو ارباب و زندگی بی اشک و ذکر و زمزمه دیگر نمی شود خوش گفت آن شهید: به دردم نمی خورد چشمی که در مصیبتتان تـَر نمی شود این قول است که حتی نمازِشب با گریه بر برابر نمی شود ای روضه خوان، بخوان و مرا ببر حالم بدونِ که بهتر نمی شود سنجیده تر بخوان و مراعات کن مرا قلبم حریف روضه ی اکبر نمی شود افتاده بود پیش پدر غرق خاک وخون با جسم چاک چاک، که باور نمی شود حرفی بزن قرارِ دلـم، نورِ دیده ام چیزی بگو که از همه دنیا بریده ام افتاده ای مقابل چشمم به خاک و خون ای جان من، به آخر عمرم رسیده ام : چه داند آنکه ندارد خـبر ز عالم عشق که با خـیال تو بودن چه عالـمی دارد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام