eitaa logo
دفاع مقدس
402 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
881 ویدیو
248 فایل
💠 نیم نگاهی به رویدادهای دفاع مقدس 🌼🌸🍀در قالب: متن، عکس، صوت، فیلم و کلیپ
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از یاد ایّام
استاد علی صفایی-چگونه درس پیروزی را از شکست بگیریم.mp3
855.2K
📢 صوت | استاد علی صفایی حائری (عین.صاد): 💠 چگونه درس پیروزی را از شکست بگیریم؟ 🆔 @yade_ayyaam
خوابت هم عبادتــــ مےشود … اگر دغدغہ‌ات ڪار براے خدا باشد ... 🌴 دوران 🆔 @Defa_Moqaddas
💕 فرمانده و مداح دلسوخته گردان خط شکن عمار - لشکر بیست و هفت محمد رسول الله (ص) 🌷مسعود ملا از عجایب و نوادر #دفاع_مقدس بود و الگویی برای بچه های رزمنده گردان 🌴 این شهید بزرگوار در فرازی از وصیت نامه سراسر نورش نوشته است: ✍️ پروردگارا از او می خواهم جراحت، اسارت و شهادت را روزی ام کنی و نگذاری شرمنده مولایم سیدالشهدا (ع) شوم... 🔹...در تنگه ابو غریب، گردان عمار با دو تیپ زرهی عراق درگیر شد گروهان مسعود ملا محاصره شد. در اینجا مسعود تعدادی از نیروهایش را عقب فرستاد، و خودش با تعدادی از بچه ها ماندند وسط عراقی ها و نبرد تن به تن آغاز شد در میان این درگیری، عراقی ها مسعود را بستند به رگبار گلوله و پهلو و سینه اش را شکافتند او در حالی که به شدت زخمی بود،به اسارت دشمن در آمد. در اینجا نظامیان بعثی دست های او را بستند پشت خودروی نفربر و در حالی که مسعود زنده بود و فریاد یازینب(س) یازینب(س) بر لب داشت تا سه راهی فکه کشاندند ...و بعد از آن آرزوی دیگرش محقق شد ⭕️...این بار سربازان صدام در حالی که مسعود ملّا، فریاد یا حسین(ع) یا حسین(ع) سر می داد، دوره اش کرده و سپس سر او را از قفا جدا کردند💦 🆔 @Defa_Moqaddas
شهید_مسعود_ملا_نسیمی_جان_فضا_می.mp3
3.63M
📢 صوت | مداحی شهید حاج مسعود ملا 🌿 نسیمی جان فزا می آید… 💕 بوی کربُ بلا می آید... 🌴 رزمندگان گردان عمار - لشگر محمد رسول الله (ص)- دوران #دفاع_مقدس 🆔 @Defa_Moqaddas
دفاع مقدس
📢 صوت | مداحی شهید حاج مسعود ملا 🌿 نسیمی جان فزا می آید… 💕 بوی کربُ بلا می آید... 🌴 رزمندگان گرد
مسعود ملا از عجایب و نوادر دفاع مقدس بود و الگویی بود برای بچه های گردان عمار لشکر محمدرسول الله(ص) ✍️ در وصیتنامه ی سراسر نورش نوشته است: 🌴 پروردگارا هم جراحت هم اسارت و هم شهادت را روزی من کن و نگذار شرمنده مولایمان سیدالشهدا (ع) بشوم 🔹در تنگه ابوغریب گردان عمار با دو تیپ زرهی عراق درگیر شد گروهان مسعود ملا موند تو محاصره و مسعود تعدادی از نیروهاش رو فرستاد عقب خود مسعود با یه سری از بچه ها موندن وسط عراقیا و نبرد تن به تن کردن عراقیا که دیگه با ما یقه به یقه درگیر بودن مسعود و بستن به رگبار و پهلو و سینه اش مجروح شد و اسیر عراقیا شد دشمن بعثی ملعون دستای مسعود ملا رو بست پشت نفربر و در حالی که مسعود زنده بود و فریاد یازینب یازینب داشت اونو تا سه راهی فکه کشوندند و بعد (آرزوی سوم مسعود براورده شد ) دشمن بعث ملعون در حالی که مسعود که بر لب فریاد یا حسین یا حسین را داشت را دوره کرده بود سر مبارک عارف بالله مسعود ملا را از پشت بریدند . وفدینا بذبح العظیم (خاطره ازاده جانباز مهدی سیفی ) اینگونه بود که خداوند هم جراحت و هم اسارت و هم شهادت را نصیب یکی از بهترین بندگانش کرد 🆔 @Defa_Moqaddas
دفاع مقدس
مسعود ملا از عجایب و نوادر دفاع مقدس بود و الگویی بود برای بچه های گردان عمار لشکر محمدرسول الله(ص)
🌴 ذاکرالحسین و مداح گردان عمار لشکر27 ، شهید مسعود ملا : ⭕️ ناکام آن کسی است که عشق حسین(ع) را پیدا نکرده ! ا▫️💠▫️💠▫️💠▫️ شهیدان تا قیامت حی و بیدار شهیدان لاله های عشق و ایثار به جنت با حسین سر بریده همه همسایه دیوار به دیوار 🆔 @Defa_Moqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ | به یاد مداح عارف و دلسوخته شهید مسعود ملا 🌴 دوران 🆔 @Defa_Moqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 فیلم | مداحی ذاکر دلسوخته و عاشورایی شهید مسعود ملا ⏳ زمستان ۱۳۶۶ - عملیات بیت المقدس دو 🌴 دوران 🆔 @Defa_Moqaddas
مژده دادند ؛ برخیزید یاران آمدند ... با پیکر مطهر شهدا 🆔 @Defa_Moqaddas
🌴 ذکر مستمر 🌿 ▫️ استاد علی صفایی حائری(عین.صاد) 🆔 @Defa_Moqaddas
🌴 با شهدا 🌷 چند شهید گمنام را در شهرستان چترود کرمان تشییع میکردند. زیر یکی از تابوت شهدا بودم و باخودم حرف میزدم ومیگفتم ایا واقعا اینها راست است من که باورش برایم سخت است بعد زیر تابوت شهیدی که بودم گفتم اگر به حقید چیزی به من نشان دهید تا اطمینان کنم رفتم خانه بعد از ظهر کمی استراحت کردم در خواب جوان زیبایی دیدم که به من اشاره کرد وگفت: باور داشته باش من همان شهیدی هستم که زیر تابوت من گلایه کردی بعد شهید رو به من کرد وگفت: من هادی هستم بچه اهواز فلکه چهارشیر کوچه... به این نشان که مرا در محل بنام دانشجوی مفقودالاثر میشناسند مادر پیری دارم به سراغش که رفتی بگو منتظر من نباش ونشانی قبر مرا به اوبده زمانی که به سراغ مادر قد خمیده ام رفتی اولین سوالی که میکند این است: از هادی من خبر اوردید به سراغ بنیاد شهید رفتم خوابم را گفتم آنها هم بعد از پیگیری گفتن همه چیز درست است با بنیاد شهید به ادرس رفتیم پیرزن رنجور وقدخمیده ای در را باز کرد وبی مقدمه گفت: "از هادی من خبر آوردید؟" 🔸 کتاب شهید گمنام، ۷۲ روایت از شهدای گمنام و جاویدالاثر، ص ۱۶۹ 🆔 @Defa_Moqaddas