یاد💠 #عملیات_والفجر_4
⏳ پاییز سال 1364
🔺 پس از آزادسازی خرمشهر، استراتژی تعقیب متجاوز در دستور کار قرار گرفت. عمده هدف نیز مورد تهدید قرار دادن بصره بود. عدم موفقیت عملیاتهای جبهه جنوب، موجب شد تا توجه طراحان نظامی به جبهه شمالی جلب شود تا این وسیله "کرکوک" که برای عراق حیاتی بود، مورد تهدید قرار دهند.
🔹 برای نیل به این منظور، لازم بود یکی از دو استان اربیل و یا سلیمانیه پشت سر گذاشته میشد. لذا عملیات والفجر 4 با هدف تصرف منطقه شیلر طراحی گردید زیرا به این ترتیب، فاصلۀ بین نیروهای خودی در دو محور بانه و مریوان کوتاه شده و زمینه نبردهای بعدی (با هدف کرکوک) فراهم میگردید. علاوه بر آن مسیر تردد ضدانقلاب بسته میشد زیرا که عمدتاً از دشت شیلر تردد میکردند.
🔸 این عملیات از 27 مهر 62 آغاز شد و تا 30 آبان ادامه یافت و در طی نبردی نفسگیر با ارتش تا بُن مسلحِ صدام، منطقه وسیع دره شیلر (واقع در خاک عراق) به تصرف رزمندگان اسلام در آمد.
▪️ مناطق آزادشده (به مساحت حدود: 1000کیلومترمربع) شامل:
شهر پنجوین، چندین روستا، ارتفاعات مارو، گرمک، خلوزه1و2، براله و سربراله، کنگرک، لری، سهدرختی، تخممرغی، پادگان گرمک، شهرک هرگنه، تپه شهدا، هفتتوانان، کلو، شاخ ناشکینه، دشت شمال رود قزلچه، ارتفاعات پنجوین، یال شرقی ارتفاعات زله، ارتفاع1672 (شرق سنگ معدن)، شیخگزنشین، بخش اعظمی از ارتفاع مهم کانیمانگا (شاخ تارجر و مناطق غرب کانیمانگا تا شرق چوارته)
⭕️ با انجام این عملیات، توانستیم بر13شهر و روستای عراق تسلط یابیم و از طرفی، شهر مریوان نیز از تسلط و دید و تیر دشمن خارج گردید.
➖ علاوه بر این، تلفات سنگینی به دشمن وارد آمد:
▫️سرنگون شدن سه فروند هواپیما و سه فروند هلیکوپتر
▪️انهدام 35 دستگاه تانک و نفربر و دهها تجهیزات سنگین نظامی و به غنیمت درآوردن برخی از آنها
▫️کشته و زخمی شدن حدود 18000 نفر و به اسارت درآمدن 785 تن از نیروهای دشمن
〰〰〰〰〰〰〰〰
قرارگاه اصلی فرماندهی در درّه تَفی (آن سوی دریاچۀ مریوان) واقع شده بود. هدایت و کنترل عملیات نیز بر عهده قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) بود و سرلشگر محمد باقری (نماینده قرارگاه خاتمالانبیاء-ص) نیز در هدایت عملیات نقش داشت. در این عملیات، علی رضائیان از فرماندهان مخلص قرارگاه حمزه در ارتفاع لَری بر اثر برخورد با مین به شهادت رسید. او یکی از مبارزین اصفهان در زمان طاغوت بود. در این قرارگاه، مخابرات سپاه برای اولین بار در غرب کشور، دستگاه فاکس نصب نمود.
🆔 @Defa_Moqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلم | شهید #همت در حال گفتگوی بیسیم با شهیدلشگری
🔺 #عملیات_والفجر_4 |#مریوان – پاییز #سال_1362
🔹سنگرفرماندهی لشگر27 محمدرسولالله(ص)
🔸نیکبخت مسئول مخابرات لشگر در کنارهمت نشستهاست
@Defa_Moqaddas
دفاع مقدس
یاد💠 #عملیات_والفجر_4 ⏳ پاییز سال 1364 🔺 پس از آزادسازی خرمشهر، استراتژی تعقیب متجاوز در دستور کار
🌴 دوران #دفاع_مقدس
💠 خاطرهای از #عملیات_والفجر_4
⏳ آبان ماه #سال_62
🔺 یادش بخیر، کوههای کانیمانگا ، لری ، هرگنه، پاسگاه گرمک که دست کوموله بود و ازشون گرفتیم، رودخانه شیلر با آب گوارا و ماهیهای آزاد، زمستان باهوای بسیارلطیف، جنگلهای بلوط با گرازهای تنومند و گربههای وحشی. سه ماه درآن منطقه بودیم.
🔹 آبان، آذر و دی، مرحله سوم والفجر4 سخت اما و جالب، همکاری سپاه و ارتش، توپخانه و آتشبار لشکر88 زاهدان، بمبارانهای جنگندههای دشمن.
🔸نزدیک بود اسیر بشیم، اطلاعات عملیات لشکر27محمدرسولالله(ص) تهران پشت کانیمانگا توی شیارها گیر افتاده بودند، شبانه در هوای برفی و سرد ، به اتفاق 10 نفر دیگه رفتیم و از شیارها نجاتشون دادیم، ولی نزدیک بود خودمون محاصره بشیم. دشمن فکرکرد تعدادمون زیاده جلو نیومد، فقط با خمپاره 60 میزدند که خدا نجاتمون داد.
▪️ بچه های لشکر88 زاهدان انصافاً خوب کارکردند. پایین پنجوین بین تپهها، یک توپِ خودکششی لشکر زاهدان مونده بود، هرآن ممکن بود بیفته دست دشمن یا مُنهدمش کنن. افسر رئیس توپ که ستوان یک بود به همراه خدمه توپ، مردانه ایستادند، بدون آنکه آذوقهای داشتن باشند.
🌀 اون افسر شجاع شبانه خودشو از محاصره دشمن به ما رسوند و قضیه رو تعریف کرد. از سه طرف محاصره بودند فقط یک راه بود که فقط افراد پیاده میتونستند برگردند، اما مردانگی کردند و توپ رو رها نکردند. اون افسر میگفت اگه بتونین بنزین به توپ برسونین، من میارمش عقب.
⭕️ تانکر500 لیتری تویوتا وانت رو پُر بنزین کردیم، دو نفری نیمه شب راه افتادیم. میزان موفقیت 10% بود. باید طوری میرفتیم که دیده نشیم، با اون وانت لندکروز از جاهایی رفتیم که تقریباً غیرممکن بود. از آنجا که اطلاعات عملیات بودم. شیارها و راهها رو میشناختم.
💢 بالاخره رسیدیم. توپ رو استتار کرده بودند. خدمه توپ به همراه10سرباز دیگه واسه اینکه جونشون در امان بمونه، رفته بودند توی حفرۀ روباهها. باور نمیکردند ما با اون وانت تانکر بنزین آورده باشیم. ریختند سر ما و ماچ و بوسه! بنزین توی باک توپ خودکششی تخلیه شد. افسر توپ گفت سحرگاه حرکت میکنیم.
➖ قرار شد یک دسته گشتی رزمی از نیروهای ما هم حمایتشان کنند که احتمالا با گشتی رزمی دشمن برخورد نکنند.
🔺 من تنها برگشتم، از همون راهی که اومده بودیم. هوا تاریک بود. رد چرخها رو روی گل و لای میشد دید. بعضی جاها پیاده میشدم و با چراغ قوۀ نورقرمز، رد چرخها رو پیدا میکردم، بالاخره سالم و سلامت به مقر رسیدم.
🔸یک ماه بعد وقتی با قطار از تهران به مشهد میرفتیم، داخل رستوران قطار، همون افسر و مافوقش رو دیدم. روبوسی و احوالپرسی! خیلی تشکر کردند، من هم به سَروانی که مافوقش بود گفتم قدر این افسر رو بدونید، خیلی شجاع و بامعرفته! اون هم گفت اتفاقاً قراره درجه تشویقی بگیره به خاطر حفظ توپ و خدمه.
🌸🍀در طول #دفاع_مقدس همکاری ارتش وسپاه موجب برکتی عظیم بود، خدا کنه فراموش نشه.
🆔 @Defa_Moqaddas