حماسه جنوب،شهدا🚩
نام و نام خانوادگی : #شهیداحمدرشیدپور🕊🌹 تولد : 1337 شهادت : 1361 محل تولد : اهواز محل شهادت : جنوب ع
#فرازهایی_از_زندگینامه
#شهیداحمدرشیدپور
در رشته فرهنگ و ادب دانشگاه پذیرفته شده بود. و با تعطیلی دانشگاه در اوایل انقلاب، راهی كردستان شد. یكی از دلایلی كه احمد را به غرب كشاند این بود كه دوران خدمتش را در كرمانشاه گذرانده بود از این رو با غرب آشنا بود و از حضور ضد انقلاب، كومله و دموكرات اطلاع داشت و شناخت كافی نسبت به گروهكهای ضد انقلاب داشت. احمد در دوران جهادش درغرب بسیار خوش درخشید. و با تشكیل سپاه پاسداران به جرگه سبزپوشان پیوست و از اولینهای سپاه در غرب شد.
⤵⤵⤵
حماسه جنوب،شهدا🚩
#فرازهایی_از_زندگینامه #شهیداحمدرشیدپور در رشته فرهنگ و ادب دانشگاه پذیرفته شده بود. و با تعطیلی دا
#شهیداحمدرشیدپور 🕊🌹
با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهههای جنوب شد ، در درگیری خانه به خانه خرمشهر شرکت داشت و تا آخرین لحظات سقوط خرمشهر در شهر ماند.
احمد در آزادسازی سوسنگرد هم شركت داشت.
بعد از آن به كردستان بازگشت و با خدمتگذاری به مردم بانه ، فرماندار بانه شد و در درگیری با اشرار کردستان به اسارت نیروهای ضد انقلاب کوموله درآمد و حدود۶ ماه در اسارت شیخ جلال برادر شیخ عزالدین بود .به گفته شهید او را در یک غار مخوف و تاریک در کوه های کردستان اسیر و بسیار شکنجه کردند.بر اثر ضربه قنداق تفنگ بر دهانشان دندان هایش را شکستند یا در زمستان ساعت ۴صبح برهنه اش میکردند و از او میخواستند در آب حوض یخ بسته حمام کنم همچنین بر اثر تاریکی زیاد بعد از آزادی چشمانش به شدت آسیب دیدند.
هیچ کس از اسارت احمد اطلاعی نداشت و خبر مفقودالاثر شدن او انتشار یافت .
⤵⤵⤵
حماسه جنوب،شهدا🚩
گزیده ای از وصیت نامه📜
#شهیداحمدرشیدپور🕊🌹
خدایا انقلاب ما تحولی است به اراده تو
و با بازوی شلاق خورده پابرهنه ها ، در راه مانده ها ،یتیم ها ؛
و اینها امروز این انقلاب را پاس می دارند.
خدایا مستضعفین زخم خوردند،بار کشیدند ، محروم بودند.
خدایا امروز هیچ مسئولتی را در چارچوب انقلابت بر گرده ای نگذار مگر آنکه پیش از همه شروط این شرط مستضعف بودن را داشته باشد ؛ چراکه خودت گفتی که اراده کردی مستضعفین حاکم شوند.
@defae_moghadas2
خاطرات شهدا❣
#شهیداحمدرشیدپور
یک بار که از جبهه به خانه آمد و من بازوی او را بوسیدم و به او گفتم پیام امام را شنیدی که فرمودند: ” من دست و بازوی رزمندگان را می بوسم. ” ولی او گفت: ” این پیام شامل من نمی شود و شامل کسانی می شود که لیاقت شهادت داشته باشند. ” بعد گریه کرد و به اتاق خودش رفت. همیشه به من می گفت: ” ما یک روز به دنیا می آییم و یک روز هم می رویم. ولی این مهم است که خودت جانت را را در راه اسلام و انقلاب بدهی ؛ نه این که مرگ در رختخواب را بپذیری. “
نقل از همسر شهید
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1