✍ #خاطرات_افلاکیان
🌹 #دستگیری_از_فقرا
پسرم ساسان خیلی #مردم_دار و #دلسوز همه بود. از مظلومان و فقرا دستگیری می کرد. ساسان شهید شده و ما برای مراسم به مسجد محل رفتیم. جمعیت زیادی می آمدند و می رفتند و خیلی شلوغ بود. در این میان پیرمردی با لباس هایی تقریبا ژولیده حضور داشت و از ته دل گریه می کرد. روز دوم و سوم، صبح و بعد ازظهر هم همین پیرمرد آمد و همانطور گریه می کرد. در پایان مراسم رفتم و به او گفتم پدر جان، من شما را نمی شناسم. آیا پسرم به شما بدهی یا دین دیگری نداشت؟ پیرمرد گفت : نه آقا. پسر شما یک شب مرا از دست چند شخص #ولگرد و #معتادی نجات داد که می خواستند هم پولم را ببرند و هم وسایلم را. پسر شما با شهامت نجاتم داد. تازه پس از آن هروقت می توانست به من کمک می کرد و می دانست #عیالوار و بی درآمد هستم. امیدوارم بهشت جایش باشد.
✍ #راوی : پدر شهید
🌷 #شهید_ساسان_سامانی🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا #صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مـحفـل شـهـیدان چه زیباست
با شهیدان رفاقت زیباتر
@defae_moghadas2
❣
🥀 #کلام_شهید
ای معبود من، ای آن که دلهای پاک در لقای تو میتپد. #خدایا، من با تو در #شهادت دوستانم و به هنگام بلند شدن نالههای کودکان مادر از دست داده در بمبارانهای دشمن، با تو پیمان بستم و عهد نمودم که تا پایان راه بروم و حال بر پیمان خود وفا کردم. #الهی، من به #وفاداری و #خلوص عمل نمودم، تو نیز مرا بپذیر.
🌹 #شهید_بهنام_یوسفی_اردبیلی
🍃 #تولد_به_سال: ۱۳۴۳
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا #صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
@defae_moghadas2
❣
وقتے که
عشق خواست
در پاےِ خویشتن
صدها هـــزار
دستہ گلِ نوجـوان دهد
#فهمیـده های قافلہ گفتند :
مے رویـم !
این خـــون
چہ قابل است اگر باغ جان دهد
🌷 #شهیدخسروگشتی
#بزرگ_مردان_کوچک_امام_روح_الله
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا #صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
@defae_moghadas2
❣
✍ #خاطرات_افلاکیان
او نوجوان بود که راهی جبهه جنگ شد. حدود چهار سال را در جبهه گذراند. آخرین باری که به خانه آمد. به او گفتم: «داداش این بار رو به جبهه نرو. ببین ما وضع مالی خوبی نداریم؛ بمان و به ما کمک کن.» گفت: «داداش وضع مالی دلیلی برای عدم حضور ما در #جبهه نیست. ما برای دفاع از #ناموس و #میهن_اسلامی به جبهه می رویم...»
تمام سفارش او این بود که در راه امام باشیم. چند روز پس از آخرین اعزام در عالم رویا امام خمینی(ره) را دیدم که به منزل ما آمد. کنارم نشست و دست در زیر عبایش برد و از جیب سمت راستش نامه ای به من داد و گفت اگر باز هر چیزی خواستی به من بگو تا برایت بیاورم. روز بعد در حال خواندن #نماز_ظهر بودم که پستچی نامه براتعلی را آورد و گفت: «برادرت زخمی شده و در بیمارستان تهران است.»
با شتاب بلیتی را تهیه کردم و به تهران رفتم ولی با پیکر به خون نشسته او مواجه شدم. ترکشی پهلوی سمت راستش را شکافته بود. همان لحظه به یاد خوابی که دیدم افتادم «دقیقا همان جایی که امام نشان داد و دست در جیب مبارکش برد...
🌷 #شهید_علی_برات_سیفی🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا #صلوات
@defae_moghadas2
❣
#شهیدی_که_جان_رهبر_معظم_انقلاب_را_نجات_داد ( #از_خاطرات_شهید_حمید_تقوی )
تلویزیون، صبحت های #حضرت_آقا را پخش میکرد که ایشان در حال ذکر #خاطرهای بودند.
آقا فرمودند در زمان جنگ در یک مهلکهای گیر افتاده بودیم که بعد از مدتی یک #بنده_خدایی آمد و ما را نجات داد.
مرادی افزود: همان طور که حاج حمید در حال کتاب خواندن بود، گفت که آن بنده خدا، من بودم.
اما عادت نداشت بیشتر از این در مورد اقداماتش توضیح دهد.🌷
✍ #راوی:همسر شهید
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا #صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@defae_moghadas2
❣
✍ #خاطرات_افلاکیان
وقتی من سرباز بودم برادرم جبار خیلی برای رفتن به جبهه بی قراری می کرد و چند بار هم اقدام کرد اما به دلیل سن کم موفق نشد عازم میدان نبرد شود، تا به سن قانونی خدمت رسید و به جبهه قلاویزان مهران اعزام شد. همرزمان شهید می گفتند وی بسیار #شجاع #کاری و #با_محبت بود هم در میدان نبرد و هم در انجام کارهای شخصی همرزمان، همیشه ظرف غذای بچه ها را می شست و پوتین های آنها را واکس می زد، روز آخر به همه سنگرها سر زد و از همه خداحافظی کرد انگار می دانست می خواهد به #آرزویش برسد. یکی از بچه های هم سنگرش را ندیده بود که به دوستانش گفته بود از طرف من از وی #حلالیت بطلبید و حیف شد ندیدمش. وقتی ترکش به بدنش اصابت کرد و به شدت زخمی شد لحظه آخر همان همرزمش که موفق به دیدارش نشده بود به بالینش آمد خوشحال شد و گفت: بیا تا ببوسمت تنها از تو خداحافظی نکرده بودم و بعد از چند دقیقه دیدار با وی به دیدار معبودش شتافت.
✍ #راوی:برادر شهید
🌷 #شهید_جبار_تاری🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا #صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
@defae_moghadas2
❣
✍ #بعد_شهادتم_دلخوري_نكن ( #از_خاطرات_شهید )
بار آخر به من گفت مامان يك سؤال دارم از #ته_دلت جوابم را بده.
اگر زمان امام حسين بود و من مي خواستم بروم به #سپاه_امام_حسين ! تو چه مي گفتي؟! من هم گفتم: صد تا چون تو فداي امام حسين( ع).
گفت من خودم راهم را انتخاب كردم، فردا نكند ناراضي شوي كه اين كار #شيطان است.
.. بعد شهادتم دلخوري نكن كار شيطان است... و رفت... . من هم به او #افتخار مي كنم."
🌷 #شهید_مدافع_حرم_مهدی_عزیزی🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا #صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@defae_moghadas2
❣
✍ #فرازی_از_وصیت_نامه_شهید
شكر خداي را كه به اين بنده حقير لطف بيكران عطا فرمود و اين لياقت را نصيب بنده كرد كه در راه او با #جهاد با مشركان و اين از خدا بيخبران، مرا ياري داد و خداي را شكر ميگويم كه اين #فيض_عظيم را به اين بنده حقير عطا فرمود تا به ديدار او بشتابم و خداي متعال را شكر ميگويم كه مرا به كامم #يعني_شهادت رساند تا با خدا و خدا دوستان ملاقات كنم.
🌷 #شهید_علی_اصغر_فوادیان🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا #صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@defae_moghadas2
❣
🌼 #زندگی_به_سبڪ_شهدا🌼
💌✨ زندگی با ایشان ، #زندگی راحتی نبود ! سخت بود ، ولی به سختی اش می ارزید ! #علی خیلی وقت نمی ڪرد ڪه در خانه ڪنار من و بچه هایش باشد ، ولی همان وقت ڪمی هم که پیش ما بود ، وجودش به ما آرامش می داد ! #مهربانی اش ، #ایمان اش و #قدرشناسی اش !
💌✨ یڪ روز #جمعه صبح دیدم پایین شلوارش را تا ڪرده زده بالا ، آستین هایش را هم ! پرسیدم : حاج آقا چرا این طوری ڪرده ای؟؟.... رفت طرف آشپزخانه .
💌✨گفت : به خاطر #خــدا و برای ڪمڪ به #شما ! رفت توی آشپزخانه و #وضو گرفت و بعد هم شروع ڪرد به جمع و جور ڪردن !
💌رفتم ڪه نگذارم ، در را رویم بست و گفت : خانم ! بروید بیرون ! مزاحم نشوید ! پشت در التماس می ڪردم :
حاج آقا ! شما رو به خدا بیا بیرون !
💌✨من ناراحت می شوم ! خجالت می ڪشم ! شما را به خدا بیا بیرون ! می گفت : چیزی نیست . الان تمام می شود ، می آیم بیرون !
💌✨آشپزخانه را مرتب ڪرد ، ظرف ها را چید سرجایشان ، روی اجاق گاز را مرتب ڪرد ، بعد شلنگ انداخت و کف آشپزخانه را شست ! آشپزخانه مثل دسته ی گل شده بود .
🌷#شهید_صیاد_شیرازی
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا #صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@defae_moghadas2
❣
✍ #خاطره_ای_از_شهید
#دلجویی
بعد از شهادت علی، #آقای_خرازی با وجودی که از شهادت او متأثر بود و باید ایشان را مورد دلجویی قرار می دادند گاهی به خانه ما می آمد و از ما دلجویی می کرد. من می دانستم که ایشان خیلی علاقه به علی داشتند ولی تاکنون از زبان خودشان نشنیده بودم تا در یکی از ملاقاتها فرمودند: حسین خرازی، #بدون_قوچانی، حسین خرازی نیست، از وقتی علی شهید شده است ماندن برای من خیلی سخت است.
🌷 #شهید_علی_قوچانی🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا #صلوات
مـحفـل شـهـیدان چه زیباست
@defae_moghadas2
❣
#هــمـــســــ💔ـرانـــہ
وقتایـے کـہ ناراحـت بودم😔 یا اینکـہ حوصلم سر میرفت☹ و سرش غر میزدم...
میگفت:
"#جاااݧ_دل_هادے...؟😍
چیـہ #فاطمـہ...؟❤ "
چنـد هفتـہ بیشـتـر از شـہادتش نگذشتہ بود یـہ شـب کہ خیلـے دلم گرفتـہ بود...💔
فقط اشک میریختم و نالـہ میزدم...😭
دلم داشت میترکید از بغض😞 و دلتنگـے قلم و کاغذ برداشتم و نشستم و شروع کردم به نوشتـݧ...✍
از دل تنگم گفتم😔 💔
#جانا_ز_فراق_تو_این_محنت_جان_تا_کی...💔
#دل_در_غم_عشق_تو_رسوای_جهان_تا_کی...
از عذاب نبودنـش😣 و عشقـم نوشتم بـراش...💕
نوشتم "هادے💞
فقط یہ بـار
فقط یه باره دیگـہ بگو جاااݧ دل هادے..."😭
نامـہ💌 رو تا زدم و گذاشتم رو میز و خوابیدم😴
بعد شہادتش بهتریݧ خوابـے بود کہ میتونستم ازش ببینـم😊
دیدمـش😉
با محبـت و عشـق درست مثـلہ اوݧ وقتا که پیشم بود داشت نگام میکرد...☺
#مـن_صدایش_زدم_و_گفٺ_عزیـزم_جانـم…💕
#با_هـمـین_یک_کلمه_قلـب_مـرا_ریخت_بهم...
صداش زدم و بهتریݧ جوابی بود که میشد بشنوم...
"جاااان دل هادی...؟❤ 😇
چیه فاطمه…؟❤
چرا اینقده بیتابی میکنـی...؟😞
تو جات پیش خودمہ شفاعت شده اے...💚
#شهید_هادے_شجاع
#همسران_صبور_شهدا💔
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا #صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
# درمـحفـل شـهـیدان نور است و عشق است و ایمان
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@defae_moghadas2
❣
✍ #برگےازخاطرات_افلاڪیان
●همیشه می گفت، نکند #جنگ تمام شود و ما جز #خانواده_شهدا نباشیم. اصلاً زشت است که خانواده ما یک #شهید نداشته باشد. آنقدر چهره اش #نور داشت که گاهی در نور چهره اش غرق می شدم. مدتی بود که می خواستم حرفی به #خیرالله بزنم و چیزی از او بخواهم اما نمی توانستم. روزی با ماشین از یکی جاده های مرودشت عبور می کردیم، صحبت های ما از جنگ بود و شهدا.
دل به دریا زدم و به #خیرالله گفتم: «خیرالله می دانم که تو #شهید می شوی، دوست دارم مرا #نصیحتی کنی که همیشه از شما برایم یادگار بماند.»
●خندید و گفت: «خدا از زبانت بشنود که من #شهید شوم. اما نصیحت: اول #نمازت راترک نکن، اگر نمازت را بخوانی خود به خود تمام اعمالت درست می شود دوم در انتخاب #دوست خیلی دقت کن!»
آخرین روزهای جنگ بود، تیرماه سال 67 که در جزیره مجنون، پس از سال ها جهاد به آرزویش رسید...
🌷 #شهیدخیرالله_الطافی🌷
🍃 #شهدای_فارس
●سمت: فرمانده گردان
●شهادت:۱۳۶۷/۴/۴
●محل شهادت: جزیره مجنون
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا #صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@defae_moghadas2
❣