eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.4هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
819 ویدیو
20 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🍃 🇮🇷 🍁سحرگاه 27 شهریور ماه 1360 قبل از روشن شدن هوا عملیات تک نیروهای مستقر در جبهه غرب سوسنگرد از محورهایی که بوسیله گروه شناسایی بچه‌های مسجد جزایری شناسایی شده بود انجام گرفت. شب قبل و به محض با خبر شدن از عملیات ، به سوسنگرد آمدند تا در عملیات شرکت نمایند. 🌺🍃⤵️
🌺🍃 🍁 یکی از بچه‌ها از احمد و محمود پرسیده بود که بدون اسلحه آمده اید اینجا چه کنید؟ گفت: «من خبرنگارم و آمده ام برای روزنامه خبر تهیه کنم. اسلحه ام همین کاغذ و قلمی است که دارم.» هم گفت: «من هم سر برانکارد مجروحین عملیات را می‌گیرم و مجروحان را حمل می‌کنم. اگر اسلحه ای هم زمین افتاد آن را بر می‌دارم و به رزمندگان کمک می‌نمایم.» 🌺🍃⤵️
🌺🍃 🍁 هر کسی از شهادت این دو شهید فرهنگی با خبر می‌شد فوراً می‌پرسید چطور؟ چگونه؟ آنها که پشت جبهه و در شهر بودند!؟ این اواخر هر وقت را در حال سر برداشتن از سجده در مسجد می‌دیدی چشم‌ها و صورتش برافروخته و سیل اشک از دیدگانش جاری بود. سجده‌های آخر نماز و پس از نماز او بسیار طولانی شده بود و در این سجده‌ها با معبود خود عشق بازی داشت که کسی از آن با خبر نبود. هم پس از شهادت و بخصوص بسیار مشتاق شهادت و در راه وصال یار بی تاب شده بود. 🌺🍃⤵️
❣ 🔻 دو شهید فرهنگی محمود یاسین احمد غدیریان ━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ سحرگاه ۲۷ شهریور، قبل از روشن شدن هوا، عملیات تک نیروهای مستقر در جبهه غرب سوسنگرد از محورهایی که به دست گروه شناسایی بچه های مسجد جزایری شناسایی شده بود انجام گرفت. شب قبل، احمد غدیریان و محمود ياسين به محض باخبر شدن از عملیات به سوسنگرد آمدند تا در عملیات شرکت کنند. من و یکی از بچه ها هم آمدیم، اما نیم ساعتی دیر رسیدیم و نیروها از سوسنگرد به سمت خط حرکت کرده بودند. فرهاد شیرالی، که مجروح بود و در سوسنگرد مانده بود، گفت: «نیروها اینجا تجمع کرده اند.» اشاره او به سمت یک ویرانه بود که مورد اصابت موشک کاتیوشای عراقی ها قرار گرفته بود. [آنشب] حاج صادق آهنگری اشعاری از مصیبت شب عاشورا خواند و همه رزمندگان می گریستند، امشب شهادت نامه عشاق امضا می شود فردا ز خون عاشقان این دشت دریا می شود.» چند دقیقه پس از حرکت رزمندگان به طرف خط آنجا مورد اصابت موشک قرار گرفته و ویران شده بود. بی شک تعدادی از آن رزمندگان شهادت نامه خود را به امضای سالار و سرور شهیدان رسانده بودند. اما نمی دانستیم آنها چه کسانی هستند. یکی از بچه ها از احمد و محمود پرسیده بود که بدون اسلحه آمده اید اینجا چه کنید؟ گفته بود: «من خبرنگارم و آمده ام برای روزنامه خبر تهیه کنم. اسلحه ام همین کاغذ و قلمی است که دارم.» هم گفته بود: «من هم سر برانکارد مجروحان عملیات را می‌گیرم و مجروحان را حمل می کنم. اگر اسلحه ای هم زمین افتاد، آن را بر می دارم و به رزمندگان کمک می کنم.» ادامه در قسمت بعد https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1