eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.4هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
749 ویدیو
20 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
. . بسم الرب الشهدا #شهید_عباس_کردانی . #ویژگی_های_اخلاقی از کودکی برای نماز به مسجد می رفت. در نوجوانی اکثر مواقع برای خواب از حصیر استفاده می کرد و روی رختخواب نرم نمی خوابید. نقل از خواهر شهید . . اگر می خواست در مورد اشتباهی تذکر بدهد با احادیث و روایات این کار را می کرد؛ و یا به من که خواهر بزرگتر بودم پیامک می داد و می گفت به خواهرهای کوچکتر تذکر بدهم. هرگز به صورت مستقیم تذکر نمی داد.
▪️نقل از همسر شهید مدافع حرم 🔻عادل چهارمین شهید طایفه سعد بود که در شهر حلب سوریه به شهادت رسید او پیش از این رزمنده‌ی جبهه عراق بود من حتی برای دیدنش در همان ایام به شهر حله عراق رفتم و چند روزی در خانه دوستش در کنارش بودم بار دوم که پیشش رفتم یکی از دو دخترم را نیز همراهم ‌بردم. دوستش دکتر حیدری می‌گفت: عادل تمام حقوق خودش را بین بچه های سوری تقسیم میکرد با اینکه دخترِ دم بخت داشت. شهید اصرار داشت که بعد از شهادتش کوله پشتی‌اش را به دست تنها پسرش احمد برسانیم در کوله‌اش یک یک ساعت یک یک و یک دست لباس نظامی بود شاید می‌دانست که احمد می‌گوید اینها را ۵ سال نگه می‌دارم تا بزرگتر بشوم و راه پدرم را ادامه بدهم. دخترم می‌گوید: « در بین راه وقتی چشم پدرم به عکس شهید مدافع حرم افتاد.» گفت: «تصویر بعدی عکس من است» عادل چندین روز قبل از ازدواج دخترش سمانه به شهادت رسید. 🗓شهادت: ۱۵ شهریور ۹۵، حلب 🥀مزار شهید: شهرک انقلاب https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
🔻نقل از دوست شهید مدافع حرم درباره تفکر شهید درباره شهادت: ▪️ایشان یک گفت‌وگوی تلفنی با داشته و فایل صوتی‌اش موجود است. شهید حمید از سردار کجباف قول می‌گیرد که هر کجا که رفتی با هم باشیم. اگر سوریه و عراق رفتی باید با هم باشیم و در آخر صحبتش می‌گوید اگر شهید شدی باید من را هم صدا کنی تا من هم شهید شوم. این ارتباط قلبی با یکی از آرزوهای دیرینش بود. ایشان بود و در مراسم مربوط به شهدا بسیار فعال بود. خاطرم هست در چون بحث شهدا و جنگ مطرح بود یک فعالیت ویژه داشت و خیلی متمایز در مراسم این مناسبت ظاهر می‌شد. علاقه ویژه‌ای به شهیدان و شهادت داشت و این را می‌شد از رفتار و اخلاقش مشاهده کرد. رابطه بسیار نزدیکی با شهدای مدافع حرم داشت. مثلاً با شهید موسوی که اولین شهید مدافع حرم استان خوزستان بود یا شهید تقو‌ی و کجباف و شهید جبار عراقی دوستی بسیار نزدیکی داشت.
▪️نقل از همسر شهید مدافع حرم حجت‌الاسلام (زهیری) 🔻زبان بنده از وصف شهید عاجز و ناتوان است. زیرا شهید آنچنان اوصافی داشت که خداوند متعال ایشان را از بین هزاران نفر انتخاب کرد. رتبه شهادت کم رتبه‌ای نیست که هر کسی بتواند آن را به‌دست بیاورد. من همیشه می‌گویم شیخ جابر اگر شهید نمی‌شد واقعا بی‌انصافی بود. شهادت حق او بود. آیا انسانی که با گریه یتیم گریه می‌کرد و با ذکر یادی از علیه‌السلام و سلام الله علیها اشک چشمانش سرازیر می‌شد و کسی که همیشه سر و پای پدر و مادرش را می‌بوسید. کسی که همه کوچک و بزرگ عاشقانه دوستش داشتند و کسی که برای راحتی زندگی همسر و فرزندانش از چیزی دریغ نمی‌کرد، کسی که بود، آیا حقش غیر از شهادت بود؟
🔻راوی همسر شهید مدافع حرم : حسین نسبت به بچه ها خیلی خیلی حساس بود و دوست داشت که آنها با تربیت اسلامی بزرگ کند. نسبت به و رعایت آن حساسیت خاصی داشت وهمیشه به من تاکید میکرد که نسبت به حجاب دخترم دقت کنم. بطوریکه که هر وقت با من تماس میگرفت از اخلاق و رفتار دخترمان میپرسید. حسین اهل بیت بود وهمیشه آرزوی شهادت داشت. آخرین دیدارش را به خوبی بیاد دارم صورتش نورانی بود و لبخند زیبایی بر لب داشت با مهربانی به من نگاه کرد وگفت ناراحت نباش وقتی برگشتم حتما با هم به زیارت حضرت زینب می رویم. وقتی اسم حضرت زینب آمد نمیدانم چرا تمام بدنم لرزید اگرچه از اینکه به زیارتش بروم سرا پا شوق و ذوق شده بودم اما علت این لرزش را نمیفهمیدم. (اگرچه قسمت من نبود که در کنارش به زیارت بروم) میخواست برود که دوباره مکثی کرد و رو به من گفت: حلالم کن، اگر به تو زحمتی دادم، یا اگر اذیت شدی برایم دعا کن که لیاقت شهادت را داشته باشم. اگرچه از این جملات هراسان شدم، اما به روی خود نیاوردم وبا لبخند گفتم: حلال... بهم گفت که اگر برگشتم حتما ما را به زیارت میبرد ولی قسمت نشد با همدیگه به زیارت آن حضرت برویم.