eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.5هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
882 ویدیو
21 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌷🌷 🔸زندگی نامه طلبه بسیجی، شهید میلاد بدری در تاریخ ۱۳۷۴/۱/۶ در خانواده ای از طبقه متوسط جامعه چشم به هستی گشود. نکته جالبی که در کودکی این شهید به چشم میخورد آن بود که مادر بزرگوارشان مقید بودند که با وضو به کودک خود شیر دهند. در سنین جوانی به جهت علاقه شدید به روحانیت وارد عرصه تبلیغ مسائل دینی گردید. با شروع جنگ در سوریه و درک عمیق از نقشه شوم آمریکا-صهیونیستی دشمن، شعله عشق به جهاد در قلب میلاد شعله ور شد. سرانجام این سرباز مطیع ولایت در شب اربعین سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) به آرزوی دیرینه اش رسید و شهد شیرین شهادت نوشید. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 ادامه در پست بعدی
🌷🌷🌷 🔸قسمتی از وصیت نامه بسم الله الرحمن الرحیم با هدف نابودی دشمن ، إن شاءالله ، راهی سرزمین سوریه ، و دفاع از حرم عمه سادات (س)، هستم. اگر توفیق شهادت داشتم، از همه دوستان و آشنایان حلالیت می طلبم. و از پدر و مادرم معذرت خواهی میکنم، که در طول 20 سال زندگی، بچه خوبی برایشان نبودم. برای دوستان، آشنایان، و کسی که ازمن توصیه ای بخواهد، میگویم که رضایت "الله" تبارک و تعالی، از رضایت هر کس مهمتر است، و اولویت دارد. در کلامی دیگر، اصلا قابل مقایسه نیست. از کار شبهه ناک پرهیز کردن واقعا هنر است، و دعا کنیم، که نصیبمان شود. ازشما می خواهم که برای نابودی استکبار جهانی (آمریکا،اسرائیل،عربستان)، دعا کنید، که ان شاءالله، با نابودی اینها، ظهور، زمینه سازی خواهد شد. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 ادامه در پست بعدی
🌷🌷🌷 📝اجازه سوریه زمانی که میلاد می خواست اجازه رفتن به سوریه را کسب کند ، یک شبانه روز دست من و مادرش را می بوسید و می گفت می خواهم برای دفاع از حریم زینب(س) به سوریه بروم . 🔅راوے: پدر شهید بدری https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 ادامه در پست بعدی
📝بلوغ 🌷🌷🌷 میلاد از 14 - 15 سالگی قصد تحصیل در حوزه علمیه را داشت ولی من به او تاکید کردم که روحانی شدن مسئولیت بزرگی است ولی او قبول کرد و 4 سال در حوزه علمیه سفیران در امیدیه مشغول شد. زمانی که می خواست به سوریه برود دیگر به سن بلوغ و رشد کافی عقلی رسیده بود و هیچ کس نمیتوانست با وی مخالفت کند. من 10 فرزند دارم، میلاد زمان عزیمت 20 سال سن داشت و کل حضور وی در جبهه های سوریه نیز 20 روز بود تا به شهادت رسید. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1 •••▪️🕊🌷🕊▪️•••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سخنان جالب شهید مدافع حرم با همرزمانش در سوریه 🔻یکی از دوستان می‌گفت پیرمردی در مراسم شهادتحاج سعید خیلی بی‌تابی می‌کرد. دوستی پرسید: ببخشید پدرجان شما چیکاره آقای طاهری هستی؟ گفت کاره ای نیستم چند وقت پیش اومده بود دم در خانه ما. دیدم این آقاست به من گفت پسرت خونه است؟ گفتم: بله  گفت: میشه صداش کنید.  گفتم: این دیگه چی میخواد در خونه ما؟ بچم با حزب الهی‌ها سروکار نداشت بچه ما که ژیگولیه. به پسرم گفتم: بابا برو دم در!  یکی کارت داره.  پسرم که اومد. بغل کردن همدیگر را و قبل از خداحافظی یه هدیه هم داد به پسر من و رفت. به پسرم گفتم: بابا ایشونو می‌شناختی گفت: نه بابا، چند روز پیش داشتم تو خیابون می‌رفتم ایشون با ماشینش عبور کرد آب زیر تایر ماشینش ریخت رو شلوار من، من یه دادی زدم و ناسزایی گفتم، ایشون ایستاد اومد پایین و نیم ساعت از من عذرخواهی می‌کرد. «پسرم منو ببخش؛ پسرم من حواسم نبود» دیگه نگفت من یک چشم ندارم، اصلا  نصف اینور نمی‌بینم. بعد از عذرخواهی گفت: پسرم میشه آدرس خونتون رو به من بدی. با ترس و لرز دادم، الان اومده بود در خونه، برایم یه شلوار جین هدیه آورده ...
آسمان را طی کن که در این صبح دل انگیز تو را می خواند ، آسمــان راه همان مردانی است با لباسی خاکی و دلی مملو از عطر خــدا 📸گردان کربلا اهواز https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
چہ حیف شد،نشد آخر بہ‌ دلبرش برسد دوباره باز بہ وصل برادرش برسد بہ سرنوشٺ نوشتند از ازل در قم شڪوه تربٺ زهرا بہ دخترش برسد (س)💔 🍂🕯
10.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥دکلمه خوانی در مراسم پنجمین سالگرد شهید مدافع حرم حجت الاسلام https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
▪️نقل از همسر شهید مدافع حرم 🔻عادل چهارمین شهید طایفه سعد بود که در شهر حلب سوریه به شهادت رسید او پیش از این رزمنده‌ی جبهه عراق بود من حتی برای دیدنش در همان ایام به شهر حله عراق رفتم و چند روزی در خانه دوستش در کنارش بودم بار دوم که پیشش رفتم یکی از دو دخترم را نیز همراهم ‌بردم. دوستش دکتر حیدری می‌گفت: عادل تمام حقوق خودش را بین بچه های سوری تقسیم میکرد با اینکه دخترِ دم بخت داشت. شهید اصرار داشت که بعد از شهادتش کوله پشتی‌اش را به دست تنها پسرش احمد برسانیم در کوله‌اش یک یک ساعت یک یک و یک دست لباس نظامی بود شاید می‌دانست که احمد می‌گوید اینها را ۵ سال نگه می‌دارم تا بزرگتر بشوم و راه پدرم را ادامه بدهم. دخترم می‌گوید: « در بین راه وقتی چشم پدرم به عکس شهید مدافع حرم افتاد.» گفت: «تصویر بعدی عکس من است» عادل چندین روز قبل از ازدواج دخترش سمانه به شهادت رسید. 🗓شهادت: ۱۵ شهریور ۹۵، حلب 🥀مزار شهید: شهرک انقلاب https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1