eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
10.5هزار ویدیو
854 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ #دهه۶۰ #کپی_آزاد اینجاسخن ازمن ومانیست،سخن ازمردانیست که عاشورا رابازیافته،سراسر ازذکر«یالیتناکنامعک»لبریز بوده و بال دربال ملائک بسوی کربلارهسپارشدند بگذار اغیارهرگز درنیابندکه ما ازتماشای شهدا سیرنمی‌شویم
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴 رهبر انقلاب در منزل شهدای ارامنه و دیدار با خانواده‌های آنان ┄──┄──┄──┄─ا 🌲 به مناسبت ولادت حضرت عیسی مسیح(ع) ▫️⚪️▫️⚪️▫️⚪️▫️⚪️▫️ 💠 به مناسبت ولادت حضرت عیسی مسیح(ع) ┄──┄──┄──┄─ا 🌷 «واهیک یسائیان» شهیدی از هموطنان ارمنی ✝️ 🌿 آرامش و اخلاق پسندیده‌اش زبانزد بود. به همه احترام می‌گذاشت. دانشجو بودن برایش مهم نبود و این که جزء هموطنان مسیحی باشد. در وقتی که در لشکر 9 زرهی خدمت می‌کرد، یک بار گفتند که مفقود شده است. بعد از یک روز بدون آب و غذا ماندن، در حالی که نیمی از بدنش در خاک بود، بیرونش آوردند و هنوز نفس می‌کشید. 🌾 یک سال قبل از شهادتش، در آخرین عید ژانویه‌، درخت کریسمس را تزیین می‌کرد. آخر شب مادر از او پرسید واهیک چرا ناراحتی؟ گفت: برای شما ناراحتم که ژانویه سال بعد دیگر کنارتان نیستم. همان گونه هم شد. سال بعد خبر شهادتش را به خانواده دادند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌲 به مناسبت ولادت حضرت عیسی مسیح(ع) ┄──┄──┄──┄─ا 🎥 فیلم | تصاویری آرامش بخش از دیدار رهبر انقلاب با خانواده یکی از شهدای ارامنه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌲 به مناسبت ولادت حضرت عیسی مسیح(ع) ┄──┄──┄──┄─ا 🎥 فیلم | دیدار رهبر انقلاب با خانواده یکی از شهدای ارامنه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر معظم انقلاب در منزل شهيد مسيحی: خيلی كيک خوشمزه‌ای است؛ شما نميخوريد؟
🌹آمار مسیحیان ایران در هشت سال دفاع مقدس
🌷شهید عیسی کره ایی 🕊🕊شهادت: ۴ دیماه ۱۳۶۵ -- خرمشهر دوران جنگ تحمیلی 👆📷 شهید عیسی کره‌ای (جلوی تصویر)
دفاع مقدس
#عیسایی_که_در_روز_تولد_مسیح_به_شهادت_رسید 🌷شهید عیسی کره ایی 🕊🕊شهادت: ۴ دیماه ۱۳۶۵ -- خرمشهر دورا
🌷شهید عیسی کره ایی شهادت: چهار دیماه ۶۵ مصادف با میلاد پیامبر عظیم الشان حضرت عیسی مسیح(ع) عیسی کره ای, در سال ۴۴ در محله نازی آباد تهران به دنیا آمد. مادر این شهید عزیز تعریف می‌کرد که: من عیسی رو بار دار بودم که حادثه تصادفی برای ما رخ داد و من صدمه دیدم . همه می‌گفتند از محالاته که این بچه زنده به دنیا بیاید. اما لطف خدا شامل حال من شد و عیسی سالم به دنیا آمد. تا اینکه فدایی راه اسلام و امام شود. عیسی تیرماه و در ایام ربیع الاول و تاج گذاری امام عصر(ع) به دنیا اومد. پدرش رفت برای او شناسنامه بگیره. به من گفت: خانوم اسمش رو چی بگذاریم. گفتم: من میگم اسمش رو بگذاریم. او رفت و از ثبت احوال زنگ زد که خانم با این اسم شناسنامه نمیدند. میگن و سلطان، این توهین به اعلی حضرته. من تعجب کردم و به پدرش گفتم: آقا.. اسم من ... اسمش رو فرزند مریم بگذار ... و اسم نوزاد من در شناسنامه ثبت شد: عیسیذذ . بزرگ که شد بارها تنها که می‌شدیم بهش می‌گفتم: پسرم، عیسی بی پدر به دنیا اومد و او من رو می‌بوسید و می‌خندید... عیسی برای من خیلی عزیز بود. سنش خیلی کم بود که به جبهه رفت. هر وقت می‌گفتم مادرجون کجایی؟ می‌گفت: اون عقب عقب ها هستم. بهش می‌گفتم: مادر، من فقط یه پسر کاکل به سر دارم. مواظب خودت باش و عیسی فقط می‌خندید. بعدها فهمیدم که این شازده پسر در واحد (ع) برای خودش بیا و برو داره. هر بار اومدم برای عیسی، زن بگیرم با یک بهونه از زیر کار فرار کرد. عیسی در همه عملیات‌های لشکر ۱۰ خط شکن بود. عملیات والفجر۸ جزو بود که از اروند رود گذشت. و نمیدانم خدای مهربان چی مقدر کرده بود که عیسیای مریم در روز ولادت حضرت عیسی شهید بشه . اینطور که همسنگرانش تعریف می‌کردند. لشکرسیدالشهداء(ع) قرار بود به عنوان پشتیبان لشکر خط شکن مازندران وارد عملیات شود. عیسی هم از سرگروه های اطلاعات عملیات بود و وظیفه هدایت چند گردان را برای حمله به مواضع دشمن به عهده داشت. اما عملیات با مشکل مواجه شد و قرار شد رزمندگان لشکرسیدالشهداء(ع) که در اطراف مسجد جامع خرمشهر برای عملیات مستقر بودند سریعا منطقه رو ترک کنند. رزمندگان لشکر از شهر بیرون رفته بودند ولی بچه های تخریب و اطلاعات عملیات در شهر حضور داشتند .صبح عملیات کربلای چهار که روز 4 دیماه 65 بود دشمن بعثی خرمشهر رو زیر آتش و گلوله قرار میده و عیسی هم که با جمعی از دوستانش در چند قدمی مسجد جامع خرمشهر بودند با اصابت گلوله کاتیوشا به شهادت می‌رسند. و این گونه بود ماجرای عیسایی که در روز ولادت حضرت عیسی ابن مریم(ع) در عملیات کربلای چهار به شهادت رسید🕊
🌷 #شهید_عیسی_کره_ای #اطلاعات_عملیات #لشگر_10 در #عملیات_کربلای_۴ شهادت: صبح عملیات در نزدیکی مسجدجامع خرمشهر / ۴ دی ۶۵ #عیسایی_که_در_روز_تولد_مسیح_به_شهادت_رسید #شهید_عیسی_کره_ایی
دفاع مقدس
🌴🍃🍃🌴🌴 حسرت فراق شهادت4 دیماه 65 خرمشهر نگاهی باحسرت بر پیکرمطهر 21بهمن64 ام الرصاص غواصان شهید
🌷 سید مهدی حاجی میرزایی (از بابل) 🕊🕊 : ۴ دی ۱۳۶۵ 💦 ▪️به نقل از مادر شهید:👇 پسرم سال سوم ابتدایی بود در آن سال  ها  حکومت طاغوت بیداد می کرد. معلم آن سال او زنی بی حجاب بود. روزی از پسرم  سوالی پرسید و پسرم در جواب گفت : اول حجاب خود را کامل کنید بعد من به شما پاسخ می دهم ... و بعد به خانه آمد و جریان را به من گفت و من به هر طریقی بود او را راضی کردم که به مدرسه برود و آن سال به پایان رسید. روزی در زمان جنگ به خانه آمد و مستقیماً  به منزل مادربزرگش در فریدونکنار رفت و بعد تعریف کرد که : در آنجا دیدم یک دفعه زنی مرا صدا می کند سرم را چرخاندم و جلو رفتم و سلام کردم، آن زن گفت: مرا می شناسی ؟ گفتم : خیر ! گفت: من همان معلم سال سوم تو هستم ... که حالا با این پوشش مرا می بینی. با خنده گفت : حالا حجابم درست است؟!!
🏷 🌿🌸☘ اهل فریدونکنار بودند. ، عضو گردان یا رسول از لشکر ویژه ۲۵ کربلا در ؛ مهدی و برادرش عسگری، هر دو غواص بودند. شب عملیات، عسگری شهید می شود ... و مهدی می گوید : من بدون برادرم برنمی گردم مازندران. می رود که پیکرش را به عقب بیاورد، او هم شهید می شود . آنها هر دو در یک روز برمیگردن فریدونکنار!!! برادر بزرگ‌ترشان، علی رحیمی نیز ده ماه قبل در عملیات والفجر هشت در بشهادت رسیده بود... 🩸 شادی روح شهیدان رحیمی صلوات 🌴 ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
منطقه عملیاتی کربلای 4 غروب جزیره ام الرصاص محل شهادت غواصان شهید🌷🌷🌷
🌷 حسین بابازاده سورکی ( ۱۵ ساله) 🕊 : ۴ دی ۱۳۶۵ 💦 ▪️به نقل از مادر شهید :👇 «روزی دستم را گرفت و گفت: «من فردای قیامت پیش حضرت زهرا (س) از دست تو شکایت می کنم.» من گفتم : چرا! مگر من چه کار کرده ام! او در جوابم گفت: «پدر راضی به رفتن من است. تو چرا راضی نیستی؟» مادر به گریه افتاد و گفت: برادرت مرتضی رفت و شهید شد. حسن رفت و مجروح شد. تو هم یکبار رفتی.... اما فهمیدم که او مصصم است که برود. به او رضایت دادم و حسین خوشحال شد و به همراه بسیجیان و رزمندگان راهی جبهه شد و در سن ۱۵ سالگی در عملیات کربلای۴ در جزیره ام الرصاص شهید شد.
🌷 محمد طالب نژاد ویژه ۲۵ کربلا 🕊 : ۴ دی ۱۳۶۵ 💦 ▪️خواهر شهید: آخرین بار وقتی می خواست به جبهه بره به مادرم گفت: مادر من باید برم و راه برادرم یعقوب را ادامه بده م. مادرم گفت: برادرت هنوز نیامد و جنازه اش پیدا نشد صبر کن پیکز برادرت بیاید بعد برو. گفت: امکان ندارد باید بروم و سنگر خالی او را پر کنم.رفت و خودشم ۹ سال بعد پیکرش برگشت... 🌴شادی روح شهیدان طالب نژاد صلوات.🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آموزش شنا توسط «قاسم اکبری» از شهدای عملیات به غواصان بسیجی استان مازندران💦 ▫️⚪️▫️⚪️▫️⚪️▫️⚪️▫️ 💦 کام مرا شیرین بُکن، تا پر بگیرم، مثل تو تا امتیاز خوبی از «داور» بگیرم، مثل تو کام مرا شیرین بُکن، با شهد «یک قاشق عسل» عمراً سراغ از «قاشقی دیگر» بگیرم - مثل تو - پایان راهت نیست؛ آغاز تماشایی، وَ من... ای کاش می شد، بعد از این ها، سر بگیرم - مثل تو - چیزی به چشمت خورده، این را، خنده ات معلوم کرد حتماً که می خندم؛ اگر ساغر بگیرم، مثل تو حتماً که می خندم؛ اگر حکمی رسد دستم، وَ من - «غوّاصی» یک «عالَم بهتر» بگیرم، مثل تو ای کاش می شد تا بفهمم، این چه حسّی می دهد؛ آبی که شرمنده ست اگر، دربر بگیرم، مثل تو کام مرا شیرین بُکن، تا با پریدن توی آب عطر گل زیبای «نیلوفر» بگیرم - مثل تو -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿 احلی من العسل ... ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
💦غواصان دریادل در عملیات کربلای۴ به آب‌های خروشان اروند می‌زنند ... 📸 سوم دی‌ ماه ۱۳۶۵ بندر خرمشهر ، ساختمان گمرک آخرین توجیهات قبل از عملیات ؛ شهید حاج‌احمد کاظمی درحال گفتگو با شهید احمد اللهیاری فرمانده‌ گردان غواصی خط‌شکن محمدرسول‌اللهﷺ #عملیات_کربلای_چهار #رمز_یامحمدرسول‌اللهﷺ #غواصان_لشکر۸_نجف‌اشرف
شبِ عشق‌ بازی غواصان با اروندرود، در نهر عرایض و خَیِّن خبرهایی‌ هست ، درهای بهشت از سمتِ جزیره ام‌الرصاص و بلجانيه باز می‌ شود..!
دوستان رفته و ما خستهِ جگر جاماندیم؛ آه و صد آه کز آن قافله تنها ماندیم...
ما زنده ز خون شهداییم خوش است تا یاد کنیم از شهدا با "صلوات" پنجم تیرماه ۱۳۴۶، در روستای کلیشم از توابع شهر رودبار به دنیا آمد. دانش‌آموز چهارم متوسطه در رشته ریاضی بود که از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. همزمان با آغاز عملیات کربلای‌ چهار در سوم دی‌ماه ۱۳۶۵، با سمت غواص در ام‌الرصاص عراق براثر اصابت گلوله به گردن به درجه شهادت رسید. مزار پاک او در گلزار شهدای شهر قزوین واقع است.
💢 () . ▫️مادر شهید : آخرین شبی که خونه بود در دل شب بیدار شد و شروع به نوشتن وصیت نامه اش کرد و آن را لای قرآن گذاشت . صبح هم هنگام حرکت به جبهه دور تا دور حیاط خونه قدم می زد و به جلو و عقب می رفت. ازش پرسیدم چیکار میکنی ؟ گفت:« خواب امام را دیده ام و بهم گفت دیگر بر نمی گردم» و من دعایم را بدرقه راهش کردم و او را به خدا سپردم خداحافظی کرد و رفت و دیگر بر نگشت تا ۱۳ سال بعد که استخون هاش برگشت.