6.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#عید_مبعث_مبارک
⭐️⭐️چشم مکه روشن⭐️⭐️
جبرئیل خندید
با صدای باران
ای زمین جوان شو
پابه پای باران
پرشده سکوتت
با صدای قل قل
چشمه ات پر از آب
سفره ات پر از گل
هم ببار با شوق
هم بخند با من
خوش به حال دنیا
چشم مکه روشن
#شعر_و_صدای:
#سعیده_اصلاحی
#شاعر_و_نویسنده_حوزه_ دفاع مقدس
خبرگزاری دفاع مقدس استان گیلان
https://eitaa.com/defapressguilan
4_5897472718588087264.m4a
حجم:
1.37M
💢دریاشدنم را کِل بکش مادر
📕#به_یاد_شهدای_تفحص
🎤با #صدای_شاعر
رودها از آغوش دشت ، سر می روند
تا خودشان را به دریا برسانند
من هم رود کوچک تو بودم مادر
که از آغوشت سر رفتم
و سر به بیابان گذاشتم
حالا برگشته ام
در هیئت نوزادی در قنداق
تمام ۲۶ سالگی ام را
در این قنداق پیچیده اند
نزدیک بیا مادر
ببین
این منم که موج می زند در آغوشت
دریا شو
و رود کوچکت را در آغوش بگیر
بگذار آرام بگیرند این موج های سهمگین
نزدیک بیا
و دریا شدنم را کِل بکش مادر
📕#مجموعه_عاشقانه_های_مجنون
✍سروده : #سعیده_اصلاحی
💢#نشر_تخصصی_ادبیات_معاصر
🌷کانال رسمی بنیادحفظ آثارونشرارزشهای دفاع مقدس استان گیلان
#خبرگزاری_دفاع_مقدس_استان_گیلان
https://eitaa.com/defapressguilan
35.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌧بند بیا باران
✍نوشته : #سعیده_اصلاحی
🌈تصویرگر: #زهرا_بغلانی
🔹موضوع : دفاع مقدس
🔹گروه سنی : ب و ج
🔹انتشارات: #پلاک_افتخار
🎙 روایت بخشی از کتاب با صدای نویسنده
...بابا هر شب یواشکی از توی قاب عکس بیرون می آمد، کنارم می نشست و با من حرف می زد
بابا روی سینه اش یک شاخه گل سرخ داشت که پروانه های طلایی و نقره ای دورش پرواز می کردند و روی گلبرگ های خوشبویش می نشستند ...
او همیشه با خودش یک رشته ستاره درخشان می آورد تا به گهواره ام آویزان کند
وقتی حرف می زد ، ستاره ها چشمک می زدند و نور می پاشیدند
آنوقت من با حباب های رنگی نور ، بازی می کردم و همه اتفاقات غم آلود را فراموش می کردم....
#خبرگزاری_دفاع_مقدس_استان_گیلان
https://eitaa.com/defapressguilan