eitaa logo
دگرش...
218 دنبال‌کننده
32 عکس
4 ویدیو
2 فایل
برای آینده ایران یادداشت‌های محسن دنیوی نام‌ کاربری در بله، ایتا، ویراستی: @donyavi1979 www.donyavi1979.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
به لطف بی‌توجهی مسئولین محترم فرهنگی کشور، خبر ساخت و انتشار فصل دوم سریال روان‌پریش و وحشی «زخم کاری» ساخته جناب محمدحسین مهدویان، امروز در پلتفرم فیلیمو با این پوستر خشن اعلام شد. واقعاً انگار عرصه فرهنگ کشور صاحب ندارد! این دیگر فقط زخم کاری فیلیمو و شکوری و تخت‌کشیان و مهدویان بر روح و جان ایرانیان نیست، بلکه زخم کاری شماست...
⭕️ بازگشت ظریف و رقابت سه آینده! به بهانه یادداشت کوتاه دکتر محمدجواد ظریف در آستانه 14 خرداد 1402 بخش اول 🌕 محسن دنیوی 🔺دوروز قبل(۱۳ خرداد ۱۴۰۲) یعنی در آستانه سالگرد رحلت بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران، دکتر محمد جواد ظریف، متنی را در صفحه خودشان در اینستاگرام منتشر کردند که بسیار مهم و قابل توجه و دقت است. فارغ از محتوای بسیار مهم، زمان انتشار هم مهم است. چون ظریف یک سیاستمدار آشنا با رسانه است و انتخاب سالگرد امام برای انتشار متنی که شاید بتوان آن را امتداد گفتگوی معروف و جنجالی او با سعید لیلاز درباره دوگانه میدان و دیپلماسی دانست، اتفاقی نیست و می توان آن را یک رفتار و کنش سیاسی معنادار قلمداد کرد. 🔺اما آنچه از همه مهمتر است این است که جامعه ایرانی به شدت به این جنس از سخن گفتن و گفتارهایی اینچنین برای شکل‌گیری گفتگو نیاز دارد. متن دکتر ظریف بدون درنظر گرفتن سویه های سیاسی آن، دارای نکات بسیار مهمی برای گفتگو درباره ایران و وضعیت گذشته، حال و آینده آن است. متنی که در آن به تاریخ ۷۵ ساله برنامه ریزی در ایران اشاره شده و وضعیت ایران را نه در مقیاس ده سال و چهل سال بلکه از ۲۰۰ سال قبل تا الان تحلیل می کند. تمام این موارد، متن دکتر ظریف را ارزشمند می سازد و هر چقدر که با آن هم نظر نباشیم، نمی توانیم از اهمیت آن بکاهیم. 🔺به دلیل همین اهمیت اجازه دهید نکات دکتر ظریف با دقت لیست کنیم ▪️نکته اول؛ متن با انتقاد و گله تلخ ظریف از خودمان یعنی از مردم ایران شروع می شود. چیزی که در آن مصاحبه قبلی هم تا حدودی حس می¬شد و ظریف در ادامه هم بر این نکته تاکید می کند که این انتخاب غلط بین آرزوگرایی و آرمان خواهی و انتخاب نکردن واقع گرایی فقط ویژه مردم عوام نیست و نخبگان ایرانی هم دچار چنین عارضه ای در طول تاریخ ایران بوده و احتمالا همچنان هستند. ▪️نکته دوم؛ جمع‌بندی مهم درباره سیاست در ایران پانصد سال گذشته به ویژه در زمینه سیاست خارجی است و آن هم اینکه ما زمانی قلمرویی گسترده داشتیم و الان در سودای تصرف دوباره آن هستیم و اغلب نمی توانیم فاصله این آرزو و هدف را با واقعیت و امکاناتمان درک کنیم. یعنی رویای فتح دوباره قله و رسیدن به ایران بزرگ و قوی سبب شکل گیری آرزویی در ذهن ایرانیان شده است که فاصله این آرزو تا واقعیت های ما و امکاناتمان، سبب بروز مشکلات متعدد شده است. ▪️نکته سوم؛ هم بسط نکته دوم است؛ به شکلی که ظریف بیان می کند که ما در طول تاریخ، اهدافمان را بر اساس آرزوهایمان چیده ایم و به توانایی هایمان توجهی نکرده ایم و این یک گرایش تاریخی است و در طول ۷۵ سال برنامه ریزی توسعه از پهلوی تا جمهوری اسلامی هم ادامه داشته و اختصاص به یک نظام سیاسی هم ندارد و ویژگی ملت ایران است. همین ویژگی هم باعث شده که در طول تاریخ خود، سیاستمدارانی که تلاش کردند از خسارات ناشی از همین حرکات آرزومندانه بکاهند را سازشکار و خائن نامیدیم. 🔺در نهایت هم دکتر ظریف از ایده مطلوب خود می گوید و آن را کنشگری مرزی می نامند. مسیری که چشم به آرمانها دارد و استوار بر توانایی هاست. گفتار و سخنی که به نظر می رسد قصد دارد از مفهوم سازش در بستر تدبیر و امید و عقلانیت، اعاده حیثیت کند و در برابر مفاهیم انقلابی گری، مرد میدان، مقاومت، تحول و ...یک دوگانه جدی را امتداد دهد. پایان بخش اول ادامه دارد... کانال ایتا و وبلاگ یادداشت‌های شخصی @degaresh1 donyavi1979.ir
⭕️ *بازگشت ظریف و رقابت سه آینده!* به بهانه یادداشت کوتاه دکتر محمدجواد ظریف در آستانه ۱۴ خرداد ۱۴۰۲ بخش دوم 🌕محسن دنیوی 🔺در بخش اول بیشتر روی سه نکته اصلی متن دکتر ظریف تمرکز کردیم و حالا به محتوای مطالب ایشان خواهیم پرداخت. ۱. چندی قبل دکتر رنانی هم متنی منتشر کردند و در آن متن از بی آیندگی ما ایرانیان گفتند. دکتر ظریف هم در این متن، تصویر ما ایرانیان درباره آینده را به آرزوی محال و دور از دسترس و تخیلی نزدیک کردند. اما نکته اینجاست که ما ایرانیان نه مانند آنچه دکتر رنانی گفته بی آینده هستیم و نه مانند آنچه دکتر ظریف بیان کرده، متوهم! بلکه مشکل اصلی این است که ما ایرانیان آینده‌های متفاوتی داریم و هنوز بر سر یک تصویر از آینده به توافق نرسیدیم. حداقل سه تصویر پرقدرت از آینده در ایران امروز هست که هر سه نخبگان و هواداران عمومی دارند. 🔺 آینده اول؛ آینده است که دوست دارد ایران بخشی از جهان امروز باشد و به درجه و رتبه کشورهایی مانند ژاپن و آلمان برسد و بتواند یک نمونه از توسعه ایرانی شده را تجربه کند. در این نگاه، دین امری فردی و کشور به صورت سکولار و دموکراتیک و با بازگشت و رهبری نخبگان متعدد ایرانی که در نقاط مختلف جهان پراکنده هستند اداره خواهد شد و در طول کمتر از یک ربع قرن، به سطح کیفی زندگی قابل قبولی بر اساس استانداردهای جهانی خواهد رسید. 🔺آینده دوم مربوط به کسانی است که شبیه جریان اول مشتاق توسعه مدرن ایران هستند. اینان قصد ندارند نظم فعلی حاکم بر جهان و روند توسعه طراحی شده و مشترک بین ملل متحد را به هم بزنند، بلکه دوست دارند در همین نظم فعلی، با پافشاری بر قوانین اسلامی(برخلاف جریان اول)، نحوی از حکومت اسلامی را ایجاد کنند که هم اسلامی باشد و هم به شدت قدرتمند و ثروتمند که شاید نماد امروزین آن چیزی برتر از عربستان و امارات و قطر با پروژه های فوق پیشرفته و سرمایه گذاری های غیرعادی در زمینه توسعه شهری، هوش مصنوعی، رباتیک و عرصه های دیگر باشد. 🔺اما آینده سوم؛ آینده‌ای است که به مانند دو نگاه قبلی به دنبال پیشرفت است، اما پیشرفت را متفاوت از توسعه به سبک اسناد و برنامه‌های سازمان های جهانی می داند. مانند تصویر دوم بر جریان یابی اجتماعی اسلام تاکید دارد اما برخلاف جریان دوم بر این باور است که نمی توان در نظم فعلی حاکم بر جهان، به آینده‌ای مستقل و با حفظ هویت ایرانی و هویت اسلامی رسید و اگر نظم فعلی و حاکمیت سازمان های بین المللی، برنامه های بین المللی و قوانین بین المللی به رهبری آمریکا و همراهان اصلی این کشور تغییر نکند، نمی توان حقیقتا یک کشور مستقل ایرانی و اسلامی ایجاد کرد و در بهترین حالت، می شود ژاپن و یا عربستان به عنوان اقماری از آمریکا در خاورمیانه یا شرق آسیا و خاور دور بود. 🔺همانگونه که بیان شد، این سه آینده، هر سه طرفدارانی در بین نخبگان و عموم مردم دارند و هر سه، بخشی از قدرت سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ایران را در اختیار دارند و هیج یک نمی تواند به راحتی، دو جریان دیگر را از صحنه رقابت خارج کند. پس مشکل آنگونه که دکتر ظریف مطرح کردند در آروزی محال داشتن و واقع گرا نبودن نیست، بلکه در تفاوت در تصویر آینده است. دکتر ظریف، جایی بین تصویر اول و دوم قرار دارند و از آنجایی که ایشان ایستاده است، روشن است که آینده سوم که طرح انقلاب اسلامی و روح الله خمینی بوده است، آروزی دور از واقعیت و بی توجه به امکانات و توانایی جلوه می کند. در حالی که از منظر سوم که امام خمینی به وضعیت ایران و جهان اسلام و عرصه بین الملل نگاه می کردند، دو رویکرد قبلی و مخصوصا جریان دوم نشدنی و آرزوهای محال هستند. چون در تصویر اول و دوم از آینده، ایران در بهترین حالت در مدار دوم و یا سوم کشورهای توسعه یافته جای خواهد گرفت و امکان ندارد بتواند به جایگاه حقیقی خود به عنوان کشوری با توانمندی و تاریخ ویژه دست پیدا کند و باید به همین ریزه خواری سفره بزرگان جهان راضی باشد. البته بخشی از حامیان تصویر اول و دوم از آینده ایران، مشکلی با این قضیه ندارند و اصلا آن را اینگونه تحقیرآمیز نمی بینند و قرار گرفتن در جایگاه واقعی و پرهیز از زیاده گویی و زیاده خواهی درباره جایگاه ایران را راه حل اساسی تغییر وضعیت کشور می دانند. اما از منظر تصویر سوم که رهبران انقلاب و نظام جمهوری اسلامی بیان کرده اند، تنها با تغییر نظم سلطه جویانه فعلی در جهان است که امکان پیدایش قطب های جدید قدرت در جهان به وجود می آید و ایران می تواند جایگاه و رتبه خود را تغییر داده و تعیین کند. پس طرح انقلاب و امام برای ایران نه تنها محال و توهمی نیست، بلکه شاید تنها راه واقعی پیش روی ملت ایران است که به جایگاه حقیقی خود برسند. ادامه دارد..‌
🔺نشانه هایی برای توهمی نبودن آن تصویر از آینده ایران هم می تواند این باشد که امام خمینی با همین نگاه، نظم سیاسی حاکم بر کشور ایران را تغییر دادند و در آنجا هم هر کس به امکانات و واقعیت نهضت خمینی نگاه می کرد، احتمال تحول را در حد صفر می دانست. اما امام با تکیه بر عواملی که شاید دکتر ظریف به آنها به عنوان امکانات توجه ندارند، این انقلاب را بدون سلاح، بدون رسانه رسمی مدرن و بدون حمایت خارجی به سرانجام رساند و هشت سال دفاع از وطن را در یک فاصله غیرقابل تصور در زمینه امکانات و نیروی انسانی در برابر عراق به نتیجه رساند و قدرت منطقه ای ایران را گسترش داد. 🔺نکته آخر هم اینکه در متن دکتر ظریف، مفهوم دشمن غائب است و همه چیز به درون باز می گردد. یعنی آرزوهای محال برای یافتن قدرت برتر برای ایران، سبب چنین وضعیتی شده است و ایشان هیچ اشاره ای به طراحی ها و عملیات¬ های هر روزه دشمنان ایران برای تخریب این کشور نداشتند. در حالی که بر اساس تصویر سوم، ایران پس از انقلاب اسلامی وارد یک چالش جدی با برنامه ها و قوانین و سازمان های بین المللی در زمینه چگونگی اداره امور جامعه بر اساس شاخص ها و قواعد متفاوت در ایران با بقیه کشورهای حهان شده است. با انقلاب اسلامی جایگاه دین و معنویت در زندگی اجتماعی و در ساختار حاکمیت پررنگ شده و این برخلاف اصلی ترین رویه سیاست در جهان جدید است. پس به طور طبیعی ایران در محیطی بیرون مدارهای توسعه یافتگی به رهبری قدرت های جهان امروز قرار می گیرد و تا زمانی که ما بر این مسیر و آنها بر مسیر خود اصرار و پافشاری و اصرار دارند نمی توان تغییرات بنیادینی در روابط ایجاد کرد. مسئله ایجاد تغییرات بنیادین در نظم و تعادل فعلی در جهان است و اگر این عمق از مسئله انقلاب اسلامی ایران را درک نکنیم و یا آن را توهمی و تخیلی بدانیم و بنامیم، نمی شود انتظار داشت که در برنامه ریزی های بیست ساله و پنج ساله و سالانه و ماهانه و روزانه، بین کسانی که تصویرهای مختلفی از آینده دارند، اشتراک نظر جدی شکل بگیرد. پایان کانال ایتا و وبلاگ یادداشت‌های شخصی @degaresh1 donyavi1979.ir
⭕️ *کدام مداخله؟ کدام حاکمیت؟* یادداشتی به بهانه مهمانی ده کیلومتری غدیر محسن دنیوی ۱. فرض کنیم مهمانی ده کیلومتری غدیر از عصر تا شب امسال و پارسال برگزار نمی‌شد؛ رسم عموم ایرانیان در روز عید غدیر در گذشته چه بود؟ از نماز صبح تا نماز ظهر به دیدار سادات می رفتند و مردم در شب عید غدیر، یعنی یک روز قبل، شربت و شیرینی در مساجد و معابر پخش می‌کردند که امسال هم هر دو کار را مردم طبق سنوات گذشته انجام دادند. پس مهمانی ده کیلومتری، تداخلی با رفتار گذشته مردم نداشت و تاثیر چندانی روی آن نداشت. ۲. مرتب بیان می‌شود که حاکمیت نباید در مناسک دینی مردم مداخله کند! اول به حاکمیت بپردازیم و بعد مداخله را بررسی کنیم. منظور از حاکمیت دقیقا کجاست؟ این جشن توسط نهادهای خارج از دولت و اغلب ذیل رهبری مانند سازمان تبلیغات و قرارگاه فرهنگی اجتماعی قرب و صدا و سیما از یک طرف و نهادهایی مانند هیئت رزمندگان و مجمع هیئات و هیئات و مساجد و پایگاه های بزرگ بسیج شکل گرفته و انجام شده است. تازه باید تمام فعالان از مساجد محلات و هیئت‌های کوچک و هر فردی که به نحوی در این اتفاق سهم داشت را هم لحاظ کنیم. پس اصل کار این موارد بودند که در تقسیمات رسمی حاکمیت، حلقه‌های دوم و برخی سوم نسبت به قوای سه‌گانه و وزارت‌خانه‌ها و دستگاه‌های تابعه به عنوان حلقه اول حکمرانی حساب می‌شوند. پس این همه تاکید بر استفاده از حاکمیت که گویی از وظایف خود جامانده و به جای حل مشکل مسکن و اشتغال، جشن غدیر برگزار می‌کند، ناشی از کم‌توجهی به جزییات امور است که به ما فرصت کلی‌گویی و تعمیم می‌دهد! ۳. درباره مداخله هم باید دقیق‌تر بررسی کنیم. منظور از مداخله چیست؟ مثلا ایجاد امنیت توسط پلیس لندن برای برگزاری سالانه دوچرخه‌سواری و راهپیمایی برهنه حامیان برهنگی کامل و همجنس‌گرایی در لندن، مصداق مداخله حکومت در این رویداد است؟ مثلا‌ خدمات دهی سیستم بهداشت و درمان اسپانیا به آسیب‌دیدگان جشن سن فرمین یا رزم گاوهای خشمگین در خیابان‌های اسپانیا مصداق مداخله است؟ اصلا چرا راه دور برویم، فشاری که روی نیروی انتظامی و هلال احمر و سیستم درمانی کشور در چهارشنبه سوری می‌آید مصداق مداخله است؟ یا مداخله حکومت باعث ازدحام عجیب مردم در جاده‌ها در ایام تعطیلات عید نوروز است و خدماتی که راهداری و ده‌ها دستگاه می‌دهند، مصداق مداخله است و اگر آنها خدمات ندهند، مردم آن رفتارها را انجام نمی‌دهند؟! ممکن است گفته شود که اینجا تحریک از ناحیه حاکمیت بوده و این مصداق مداخله است. اگر اینگونه باشد، که حاکمیت در موقعیت‌های مختلف علاقه‌مند به مداخله است پس چرا چنین رخدادی شکل نمی‌گیرد؟ مثلا چرا راهپیمایی سیزده آبان انقدر که حاکمیت دوست دارد پرشور نیست یا مردم یاد ۹ دی را دیگر چندان جدی زنده نگه نمی‌دارند. اما ۲۲ بهمن جدی است و مردم پای این تجدید عهد هستند. پس صرفاً مداخله حکومت نیست، بلکه نسبتی است میان حاکمیت، خواص و عموم مردم که باعث پدیدار شدن رخدادی باشکوه مانند اربعین، ۲۲ بهمن، راهیان نور و جشن ده کیلومتری غدیر می‌شود. یعنی آنجایی که این اراده‌ها با هم نقطه مشترک می‌یابند واقعه بزرگ رخ می‌دهد. چون خلق اراده جمعی سخت‌ترین کارها در جهان معاصر است و اینکه حکومت بتواند چند میلیون نفر را برای چند ساعت به خیابان بیاورد، اتفاق مهم و قابل توجهی است! ۴. از باب نقد این جشن می‌شود به این اشاره کرد که خوب است کلیت و بستر این جشن بزرگ فراهم شود، اما در جزییات فرصت دهیم سلایق و علایق متنوع ایرانیان با قومیت‌ها و فرهنگ های مختلف در مقام محبت امیرالمومنین بروز و ظهور کند و لازم نیست که ما لزوماً رفتارهای شبیه آنچه در‌ کارناوال های مرسوم در جهان می‌بینیم انجام دهیم. آتش بازی پرحجم و چراغ روشن موبایلها مزیت ما نیست، اما اجرای آهنگ ترکمنی در مدح حضرت و حتی پایکوبی خاص اعراب اهوازی در جشن ولایت، می‌ تواند مزیت فرهنگی ما باشد کانال بله و وبلاگ @degaresh1 donyavi1979.ir
⭕️ ویدئوها، سرنوشت ما را می‌سازند از ویدئوی مرگ ندا آقاسلطان تا مهسا امینی محسن دنیوی 🔺یکی از عوامل مهم و موثر در وقایع سال ۱۴۰۱ و شبه‌جنبشی که با شعار زن، زندگی و آزادی شکل گرفت، پدیده فراواقعیت بود که توسط رسانه‌شبکه(انسانی) به روایتی قابل پذیرش برای عموم تبدیل شد. 🔺در ایجاد فراواقعیت؛ ویدئوهای کوتاه، اصلی‌ترین نقش را داشتند و بعد از آن متن‌های کوتاه برای توضیح ویدئوها موثر واقع شدند! این پدیده در سال ۸۸ برای اولین بار در جامعه ما بروز کرد و با ویدئوی لحظه کشته شدن ندا آقاسلطان، آشوب‌های سال ۱۳۸۸ وارد فاز جدیدی شد. ویدئویی که بسیاری معتقدند به دلایل و شواهد متعدد، طراحی و ساخته شد و دختری بی‌گناه در جریان آن پروژه کشته شد تا خونش، آتش آشوب را شعله‌ور کند. 🔺حالا که چندین ماه از وقایع مهر ۱۴۰۱ فاصله گرفتیم و از هیجان آن روزها کاسته شده، می‌شود خاطرات مان را با آرامش بیشتری مرور کنیم و بارها بپرسیم که واقعا چه اتفاقی افتاد؟ 🔺اغلب ما در پاسخ به این سوال که چه اتفاقی افتاد؟ یک خط داستان داریم که از تعدادی ویدئو در کنار هم خلق شده است. اگر یادتان باشد ویدئوی اول روز سه‌شنبه ۲۸ تیرماه ذهن همه را درگیر کرد. مادری که نگران دختر مریضش بود و جلوی ون گشت ارشاد ایستاده بود. بعد ویدئوی یک فرد روحانی که در واگن قسمت زنان مترو نشسته بود و به شکلی وقیحانه تذکر حجاب به خانمی که معترض حضور ایشان در قسمت زنان بود، می‌داد و چند ویدئوی دیگر تا ویدئوی مهم مهسا در مرکز مقر پلیس در خیابان وزرای تهران! 🔺باز بعد از آن هم ویدئوها بودند که ذهینت‌ساز شدند، مثل ویدئویی که رامبد جوان از هل دادن دختر خانمی که گوشه پارکی نشسته بود توسط نیروی انتظامی منشتر کرد که دختر با صورت زمین می‌خورد و خون هر مخاطبی را به جوش می‌آورد. یا ویدئوی کتک زدن با باتوم یک خانم توسط لباس شخصی با هیکل درشت در گوشه یک دیوار و جلوی چشم ده‌ها مامور یگان ویژه! 🔺خلاصه اینکه داستان ذهنی اغلب ما تقریباً تعدادی ویدئوست که کنار هم چیده‌ایم. مثلاً برای طرفداران انقلاب و نظام، همه چیز با ویدیوی آتش زدن مامور پلیس عوض شد و همه چیز برای آنها تغییر کرد و یا ویدئوی کشیدن چادر از سر زن میانسال توسط چند مرد مخالف نظام و حجاب. در نهایت هم ویدیوی شهادت عجیب آرمان علی وردی و روح‌الله عجمیان همه چیز را دگرگون کرد. 🔺پس ویدیوها مهم هستند، چون در ترکیب با متن و صوت های توضیحی، روایت غالب را می‌سازند و مشخص نیست چقدر این روایت با واقعیت تطابق دارد. اما مهم این است که ذهن‌ها این خط روایت‌ها را می‌پذیرند و بر اساس آن رفتار می‌کنند! 🔺حالا و با نزدیک شدن به شهریور و سالگرد وقایع سال گذشته‌، باز شاهد یک خط روایت جدید هستیم که باز با تعدادی ویدئو در حال شکل‌گیری است. ویدئو‌ها دو دسته هستند. دسته اول درباره مردم است و دسته دوم درباره حاکمیت.‌ 🔺 ویدئوهای درباره مردم در حال نشان‌دادن این است که مردم به جان هم افتاده‌اند و حتی اینکه کدام طرف حق و کدام طرف ناحق است هم دیگر مهم نیست. مهم این است که مردم در حال درگیری و دریدن یکدیگر در مسئله حجاب هستند (مثل ویدئوی زنی که با لباس خاص جلوی موکب با یک آقا درگیر شد و یا ویدئوی کتک زدن زن چادری در نارنجستان شیراز) ویدئوهای مربوط به حاکمیت هم قصد دارد حجم دو رویی و بی‌خیالی حاکمیت نسبت به این احوالات مردم و مشغول بودن به رفتارهای پلید مسئولین را نشان بدهد که مهم‌ترین آن ویدئوی مدیرکل ارشاد گیلان و ویدیوی چت‌های مسئول ستاد امر به معروف گیلان است که در نوع خود خاص و عجیب بوده‌اند. زمان ویدیوها مربوط به الان نیست و یکی از ویدئوها قطعا مربوط به ده ماه پیش است اما الان منتشر می‌شود تا در کنار ویدیوهای دیگر کارکرد ویژه داشته باشد. 🔺کلام آخر؛ از ترکیب این موارد، خطی که ذهنیت ما را شکل می‌دهد این است که مردم ایران آگاه باشید، با حجاب و بی‌حجاب و انقلابی و برانداز، همگی سر کار هستید و در شرایطی که بابت مسئله‌ پوشش و حجاب وحشیانه به هم حمله می‌کنید، مسئولان نظام در حال امور دیگری هستند که به هیچ شکلی قابل توجیه نیست! 🔺این خط روایت در شرایطی در حال شکل‌گیری است که اوضاع ایران به لحاظ داخلی در سال جدید کمی بهبود یافته و روابط منطقه‌ای و بین‌المللی دولت ایران متفاوت شده و به عبارت دیگر اوضاع حداقل در شرایط بحرانی رو به زوال نیست. اما این خط روایت‌ها همگی در پروژه بزرگ «یاس اجتماعی ایرانیان» جای می‌گیرد که از حوالی سال ۱۳۷۰ و پس از شکست در جنگ نظامی تمام عیار علیه ملت ایران باجدیت شروع شده و همچنان ادامه دارد. بعداً درباره آن صحبت خواهیم کرد. @degaresh1
دوست عزیزم آقای دکتر حمید ابدی، گاهی یادداشت هایی به غرض رویت و چرخش در فضای مجازی می نویسند، اما از آنجایی که هنوز تصمیم نگرفته اند که خود صفحه یا کانالی داشته باشند، این افتخار را به بنده می دهند و از من می خواهند که آنها را در این کانال منتشر کنم. این یادداشت را نیز امروز صبح در اختیار بنده قرار دادند و تقاضا کردند که در کانال ساخت ایران منتشر شود که در ادامه و بدون تصرفی به رویت شما می رسد. یادداشتی که حقیقتا خواندنی بود و از آن استفاده کردم. قسمت اول: https://eitaa.com/social_theory/1884 قسمت دوم https://eitaa.com/social_theory/1885 قسمت سوم: https://eitaa.com/social_theory/1886 🆔 @social_theory 👇👇👇👇👇
⭕️ رفراندوم غیررسمی و غیرمستقیم در جمهوری اسلامی ایران یادداشتی به بهانه مسئله «پوشش اجتماعی ایرانیان و حجاب» پس از حوادث مهرماه ۱۴۰۱ بخش اول محسن دنیوی حوادث سال گذشته که با عنوان جنبش زن، زندگی و آزادی(از این به بعد به صورت مخفف و ززآ خواهیم نوشت) از سوی حامیان آن نام‌گذاری شده بود، پیامدهایی در جامعه ایرانی داشت که فقط به چند نکته در رابطه با بخش پیامدهای مرتبط با مسئله انتخاب پوشش اجتماعی و حجاب در ایران اشاره خواهیم کرد. واقعیت از بسیاری از تحلیل‌ها و تفسیرها و حدس و گمان‌های ما پرقدرت‌تر و موثرتر است و پنج نکته که در ادامه بیان خواهد شد، بخشی از این واقعیت پرقدرت است. نکنه مهم این است این واقعیت‌ها را لزوماً در حوادث رخ داده نباید دید، بلکه حوادثی که می‌توانست رخ دهد اما اتفاق نیفتاد، گاهی مهمتر و موثرتر هستند! ۱. مردم ایران، فعلا قصد ندارند عین اروپا و آمریکا باشند سال گذشته، به طور غیرارادی و ناگهانی، یک رفراندوم غیررسمی و غیرمستقیم درباره نظام ارزشی و چارچوب فرهنگی جمهوری اسلامی ایران برگزار شد و یکی از چالشی‌ترین بخش‌های این نظام ارزشی یعنی مسئله پوشش اجتماعی ایرانیان و حجاب مورد سنجش قرار گرفت. روشن است که ایران در این زمینه کشوری منحصر به فرد است و تقریباً شبیه هیچ کشور دیگری در سالهای پس از انقلاب ۵۷ نبوده است. نتیجه این رفراندوم این شد که مردم تغییراتی در رفتار و انتخاب پوشش خود داشتند که در ادامه اشاره می‌کنیم اما در کل انتخاب نکردند که تمام آنچه جمهوری اسلامی ایران در زمینه پوشش اجتماعی و حجاب درست می‌داند را کنار بگذارند و درست عین اروپا و آمریکا باشند. تصور کنید اگر مثلا چند میلیون زن در تهران و هفت کلانشهر دیگر، در آن شرایط هیجانی با پوششی از نوع لباس آستین کوتاه و دامن کوتاه به خیابان می‌آمدند و همه چیز دگرگون می‌شد. اما این واقعه رخ نداد و چنین تصمیی از سوی عموم مردم گرفته نشد. حتی سطح تغییرات در بخشی از جامعه که حجاب قبلی را کنار گذاشته‌اند، به حذف حجاب سر محدود شد و شمار کسانی که بیش از این در پوشش خود تغییر ایجاد کرده باشند، به مراتب کمتر از کسانی است که فقط پوشش سر را از پوشش اجتماعی خود حذف کردند. این تصمیمی که از سوی عموم زنان ایرانی و به ویژه زنانی که حجاب کاملی هم به لحاظ ملاک‌های دین نداشتند گرفته نشد، واقعیت مهم و پرقدرتی است که نباید به راحتی از کنار آن گذشت. حتما دلایل این عدم تصمیم گیری در شرایطی که می‌شد تغییرات گسترده‌تری اتفاق بیفتد، متعدد و متفاوت است و لزوماً همه از روی پذیرش نظام ارزشی جمهوری اسلامی چنین انتخابی نکردند، اما بدون لحاظ این جزییات درباره علل تصمیم، می توان بیان کرد که یکی از مهمترین نقاط چالشی جمهوری اسلامی در یک رفراندوم غیررسمی قرار گرفت و حذف آن مورد پذیرش عمومی قرار نگرفت و ایران همچنان کشوری متفاوت از سایر کشورها باقی ماند و ما الان کشوری با بیشترین گستره و تنوع پوشش اجتماعی را داریم که یک سر طیف آن پوشیه با چادر است و سر طیف دیگر نیم‌تنه و دامن! و البته جمعیت بسیار زیادی هم در میانه این دو سر طیف، انتخاب‌های متنوعی از انواع چادر و مانتو کوتاه و بلند و کت و شلوار و پیراهن و عبا داشته‌اند. این رفراندوم غیررسمی نشان داد که علی‌رغم تصور مخالفین ج.ا.ا(مخفف جمهوری اسلامی ایران)، پایگاه اجتماعی ج.ا.ا، آنطور که آنها و برخی دولتها گمان می‌کنند و رسانه‌ها تبلیغ می‌کنند سست نیست و برعکس پایداری قابل توجهی دارد و می‌‌تواند در برابر بزرگترین هجمه رسانه‌ای علیه یک نظام سیاسی و با هدف تأثیرگذاری بر مردم دوام بیاورد(بر اساس داده‌های متعدد، اتفاقات سه ماهه پاییز ۱۴۰۱، بزرگترین هجمه منسجم از زمان ظهور رسانه‌های جمعی و شبکه‌های اجتماعی بوده است که در ارتباط با ایران اتفاق افتاد و بسیاری از مرزها و خطوط قرمز مثل اعتبار خبر و حفظ اصل صحت اطلاعات پیش از انتشار کنار گذاشته شد) ۲. مردان نامرد شبه جنبش بخش دیگری از واقعیت که رخ نداد اما مهم است تغییر رفتار در مردان حامی ززآ است. تصور کنید اگر اغلب مردان حامی ززآ با انتخاب پوششی مثل آستین حلقه‌ای و شلوارک به خیابان می‌آمدند و به این سبک از ززآ حمایت می‌کردند چه اتفاقی رخ می‌داد؟! اما این مردان نامرد، زنان جنبش را تنها گذاشتند و به دلایلی که کاملا در فرهنگ بومی و ملی ایرانی محکم و جدی و قابل توضیح است، عقلانی رفتار کردند و حاضر نشدند لباسی شبیه لباس بخشی از مردم در کشورهای دیگر را بپوشند و این مسئله هم قابل توجه است. یعنی همان مردانی که در بیان از زنان حمایت می‌کردند تا پوشش خود را کنار بگذارند، کمترین تغییرات را در پوشش خود داشتند! ادامه دارد... @degaresh1 www.donyavi1979.ir
⭕️ رفراندوم غیررسمی و غیرمستقیم در جمهوری اسلامی بخش دوم محسن دنیوی ۳. شاخص پوشش اجتماعی ایرانیان و حجاب، تغییر جدی کرد دو نکته اول گویی بر علیه ززآ بود اما در کنار آنها باید اشاره کرد که این خیال خام است که گمان کنیم هیچ‌ اتفاق خاصی نیفتاد و همه چیز مثل قبل است! شاخص پوشش و حجاب و حیا و عفاف از سال گذشته تا الان در جامعه ایرانی تغییر کرد و درست است که تعداد کسانی که میزانی از برهنگی را انتخاب کردند بسیار کم است و تعداد کسانی که پوشش سر را کنار گذاشتند هم درصد بالایی نیست و از مناطق شمال تهران و کلان‌شهرها که فاصله بگیریم، کمتر و کمتر می‌شود، اما به طور کل، پوشش اجتماعی تغییرات اساسی و گسترده داشته است و شما امروز جمعیت قابل توجهی از زنان را می‌بینید که پوشش سر را دارند اما پیراهن کوتاه به جای مانتو را انتخاب کرده‌اند و یا مثلا کوتاه شدن شلوار تبدیل به امری عادی شده و یا نمایان بودن بخشی از بدن و فرم بدن دیگر جزء محدوده مورد رعایت بخش قابل توجهی از زنان نیست. انتخاب‌ها و تغییرات تا پیش از سال گذشته این حد نبود و نمود اینچنینی نداشت و نباید آن را نادیده گرفت و فقط تعداد زنانی که پوشش سر را کنار گذاشته‌اند را ملاک محاسبه تغییرات لحاظ کرد. این یعنی درست است که مردم ایران تصمیم نگرفتند درست عین مردمان اروپا و آمریکا باشندو سبک پوشش و زندگی آنها را فعلا و همچنان انتخاب نکردند، اما نسبت به گذشته خود هم با ملاک‌های حجاب دینی فاصله گرفته‌اند. ۴. عبا، پدیده‌ای تازه یکی از پیامدهای حوادث سال گذشته، اقبال چشمگیر به سبکهای متفاوت از پوشش بوده است. مثلا پیراهن های گشاد اما کوتاه که چیزی بین پیراهن و مانتو هستند و طرح‌های سنتی‌طور دارند از سال قبل بسیار پرفروش بوده است. درکنار این، عبا هم پوششی بین مانتو و چادر است ضریب گسترش بالایی پیدا کرده است. این درحالی است که عبا، لباس رایج زنان حاشیه خلیج فارس بوده و جدید نیست، اما اینکه در سال گذشته اینطور مورد توجه بانوان ایرانی قرار می‌گیرد از جمله مواردی است که در تحلیل پیامدهای ززآ باید مورد توجه قرار گیرد و به نظر تصمیمی رو به پیش از سوی زنان ایرانی است و تنوع پوشش و حق انتخاب را برای باححاب بودن گسترش می‌دهد. همین اتفاق، در دو دهه گذشته و با تغییرات سیاسی فرهنگی پس از روی کار آمدن دولت اصلاحات در جامعه ایران رخ داد. در آن زمان یعنی نیمه دوم دهه ۷۰ و با شروع دهه ۸۰، نقدهایی که به حجاب وارد شد و مسئله حجاب به اهرمی برای فشار سیاسی از سوی یک جریان سیاسی انتخاب شد. هر چند نکات درست و نادرستی در نقدها مطرح می‌شد اما فارغ از لایه‌های سیاسی ماجرا، پیامد آن در میان مردم این بود که پدیده چادر ملی و عربی جایگزین چادرهای قدیمی با سابقه قجری شد که واقعا هم به لحاظ پوشش و هم به لحاظ فعالیت اجتماعی، گزینه مناسبی نبود و چادرهای ملی و عربی و ...در آن برهه، باعث نوشدن سبک انتخاب پوشش برای زنان معتقد به حجاب شد و الان شاید عبا چنین کارکردی را بتواند داشته باشد! ۵. آینده و فرصت رقابت در سبک زندگی یک مسئله مهم و پیامد دیگر ززآ، پر رنگ شدن این پرسش است که آینده پوشش و حجاب در ایران چه خواهد شد؟ به نظر می‌رسد فرصتی برای رقابت بر سر سبک زندگی بین کسانی که به واسطه انتخاب حجاب، زندگی بر مبنای دین را انتخاب کرده‌اند و کسانی که سبک‌های دیگر را انتخاب کرده‌اند پیدا شده است. رقابتی که تاکنون به واسطه رفتار حاکمیت کمتر امکان بروز داشت ولی الان خانواده‌های معتقد به حجاب و سبک زندگی دینی باید بر سر بهتر بودن و زیبا بودن انتخاب خود تلاش کنند. باید نشان دهند که سبک زندگی همراه با حجاب و عفاف بیشتر، منجر به پایداری بیشتر زندگی خانوادگی و تاثیر مثبت بر وفاداری و تعهد و محبت خواهد داشت. به عبارت دیگر، جامعه دین‌داران ایرانی هم از حالت تدافعی و به ویژه دفاع نظری و مفهومی از حجاب و عفاف خارج شده و در تلاش برای تولید محتوا و کالا و خدمات در مسیر گسترش نگاه خود به انسان و جهان و مفهوم زندگی زیبا و خوب است. نمونه عبا که به آن اشاره شد، نشانه‌‌ای از بروز این رقابت است و احتمالا از لایه سبک زندگی تا گفتار سیاسی امتداد خواهد یافت و نتیجه این رقابت برای ایران آینده مفید خواهد بود. ظرفیت این رقابت آنقدر هست که شاید علی‌رغم تصور رایج که گمان می‌کنند دیگر سد حجاب در ایران شکسته و سال به سال جامعه ایران بیشتر به سمت برهنگی خواهد رفت، شاید آینده غیر از این باشد و ایرانیان نحوی از پوشش اجتماعی متنوع و متناسب با بوم و فرهنگ و عقیده خود را خلق و حمایت کنند. خوب است حاکمیت هم به جای تدوین طرح و لایحه برای کنترل رفتارها در بخش‌های محدودی از شهر، فرصت و امکان این رقابت از لایه سبک زندگی و فرهنگ تا سیاست و اقتصاد را بیش از پیش فراهم کند... @degaresh1
⭕️ *مصلحت نظام به روایت سریال بازپرس* یادداشتی به بهانه پخش آخرین قسمت سریال بازپرس از شبکه یک سیما بخش اول محسن دنیوی 🔺سریال خوش ساخت بازپرس در شهریور ۱۴۰۲ به پایان رسید. خیلی مهم بود که قسمت آخر چگونه جمع خواهد شد. از ابتدای پخش سریال انتخاب فرهاد قائمیان به عنوان بازپرس ارشد و مهمی در قوه قضاییه جالب بود. چون قائمیان بازیگر نقش آیت الله مشکاتیان در فیلم مصلحت هم بود که در همین سال ۱۴۰۲ بعد از چند سال توقیف، اکران شد. فیلمی متفاوت که با حمایت حوزه هنری انقلاب اسلامی ساخته شد و موافقین و مخالفین جدی داشت. مشکاتیان در فلیم مصلحت از یاران شهید بهشتی و دادستان قوه قضاییه است و درگیر موقعیتی می شود که خودش به عنوان دادستان، باید هزینه از خود و خانواده‌اش برای برقراری عدالت پرداخت کند و در این موقعیت قرار می گیرد که آیا پای عدالت بایستد و یا به بهانه هایی که اطرافیان در گوشش زمزمه می کنند، مانند حفظ نظام و جلوگیری از ناامید نشدن مردم و پررو نشدن احزاب و گروه های مخالف نظام، از عدالت چشم پوشی کند! 🔺درباره فیلم مصلحت در آن زمانی که اکران شد قصد داشتم یادداشتی با این تیتر بنویسم که: فیلم مصلحت به مصلحت نظام نبود! اصلی ترین نقد هم به فیلم مصلحت، ساخته حسین دارابی و به تهیه کنندگی محمدرضا شفاه این بود که با ساخت فیلم مصلحت و شخصیت پردازی حاج آقا مشکاتیان، در ذهن مخاطب امروز چه تصویری از امروز نظام شکل می گیرد؟ آیا مخاطب دچار این مسئله نمی شود که دهه شصت یک فانتزی برای انقلابیون بود و امروز خبری از فانتزی عدالتخواهی بی قید و شرط دهه شصت وجود ندارد و آن تصویر رویایی با شهادت امثال شهید بهشتی به فراموشی سپرده شد؟ و یا بدتر اینکه مخاطب در ذهن خودش امروز را قضاوت کند و به این نتیجه برسد که اگر امروز نظام به دنبال اجرای عدالت و رفع تبعیض و برخورد با فساد و رشوه و اختلاس نیست، به این دلیل است که یا نمی داند و یا می داند و نمی تواند و باز مردم ایران امروز، حسرت حاج آقای مشکاتیان را بخورند و با خود بگویند که ما برای اجرای عدالت به این نظام رای آری دادیم و نه این وضعیت که آقازاده ها و دامادها و عروس ها و برادرها و خواهرها و ...هر کدام یک طرف سفره انقلاب را جارو کنند! 🔺حالا با اثر دیگری با عنوان سریال بازپرس مواجه هستیم که نقاط ارتباطی با فیلم مصلحت دارد. فرهاد قائمیان که در فیلم مصلحت، نقش حاج آقای مشکاتیان را بر عهده داشت و پای اجرای عدالت ایستاد و پسر خودش را هم به چوبه دار سپرد، در سریال بازپرس، نقش حامد سعادت را بازی کرد که این بار با اینکه دچار لغزش شد و خطا کرد، اما در نهایت مثل آیت الله مشکاتیان پای عدالت ایستاد و از خودش و دخترش گذشت و هزینه داد. نقطه دیگری که باعث می شد ذهن بین فیلم مصلحت و سریال بازپرس نسبت برقرار کند، گفتگوی پایانی صدرا با بازی فوق العاده محسن قصابیان در قسمت آخر با حاج آقا رضوان بود. گفتگویی که به گفتگوهای فیلم مصلحت نزدیک بود و مسئله اصلی این بود که اگر پای عدالت بایستیم و با مفسدین دانه درشت که بخش مهمی از آنها از مرتبطین با نظام و مسئولین سابق و اقوام آنها هستند برخورد کنیم، مردم از نظام ناامید می شوند و می گویند که این سیستم سرتاپا فاسد است و یا اینکه برعکس خواهد شد و مردم به خاطر اجرای عدالت بی قید و شرط و بدون مصلحت سنجی‌های محافظه‌ کارانه، امیدوار می شوند؟! این سوال مهم و تعیین کننده ای پیش روی نظام است. 🔺صدرا در سریال بازپرس، سوال حاج آقای مشکاتیان در فیلم مصلحت را از سال ۱۳۶۰ به سال ۱۴۰۰ می آورد و دوباره می پرسد و البته بی پاسخ نمی گذارد. چون در لحظات پایانی سریال، به صدرا اطلاع می دهند که از ریاست قوه قضاییه کسب تکلیف شده و ایشان گفته اند که با مفسدین اقتصادی اصلا مماشات نکنید. همین باعث می شود که صدرا با یاران خود در دو دستگاه امنیتی کشور یعنی وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه، یک تیم را شکل دهند و به جنگ دانه درشت ها بروند! ادامه دارد... @degaresh1 www.donyavi1979.ir
⭕️ *مصلحت نظام به روایت سریال بازپرس* یادداشتی به بهانه پخش آخرین قسمت سریال بازپرس از شبکه یک سیما بخش دوم محسن دنیوی 🔺محتوایی مانند آنچه در این قسمت پایانی سریال بازپرس به نمایش در آمد، در سه دهه گذشته، کمتر در تلویزیون ایران بیان شد و اینگونه حرفها کم گفته شده است و آقایان جبلی و جلیلی را از این بابت باید تحسین کرد. به ویژه اینکه در هنگام پخش تیتراژ پایانی، مشخص شد که آقای اژه ای هم در جریان ساخت سریال بازپرس بوده اند و همین باعث می شود که ذهن مخاطب با قسمت پایانی گره بخورد و باور کند که واقعا ریاست قوه قضاییه در جریان کارهای بازپرس صدرا حسینی بوده و قرار است در ادامه این مبارزه بزرگ از او حمایت کند! 🔺اما مسئله این است که وقتی حرفی زده شده می شود و وعده ای داده می شود، مخاطب منتظر پاسخ است. با پایان سریال بازپرس و گره زدن سریال با واقعیت، انگار واقعا آقای اژه ای به مردم این پیام را منتقل کردند که قرار نیست با دانه درشت ها مماشات کنند. در همین یکی دو روز قبل هم تصاویری از دو مجرم بزرگ که بخشی از داستان سریال بازپرس مربوط به آنها بود منتشر شد و مردم مطمئن شدند که حسین هدایتی و محمد امامی در زندان هستند و همه اینها نشان از رشد هوش رسانه ای در بخش هایی از نظام را دارد؛ اما همچنان چالش اصلی این است که وقتی اینطور وعده صریح و شعار تیز می دهیم که قرار نیست با دانه درشت های مفسد اقتصادی مماشات کنیم، فشار را روی خودمان بیشتر کرده ایم و اگر عمل ما متناسب با این وعده و شعار باشد که خوب اعتمادها به شکل تصاعدی نسبت به اجرای عدالت و رفع تبعیض رشد خواهد کرد! اما اگر مردم هیچ تغییر معناداری در رفتار قوه قضاییه و دستگاه های امنیتی و نظارتی کشور نبینند، احساس تحقیر و حماقت به آنها دست می دهد. احساس می کنند که شما در صفحه تلویزیون آنها را مسخره کرده اید و در حالی که در دنیای واقعی همچنان دانه درشت ها قلدری می کنند و در سطح کشور جولان می دهند و بچه ها و داماد و عروس هایشان لفت و لیس می کنند، شما به آنها بازپرس های دلسوز قالب می کنید و برایشان داستان های تخیلی درباره اجرای عدالت و مبارزه با مفسدین اقتصادی تعریف می کنید. پس باید یا نگوییم و نسازیم و یا اگر رفقای اوج و حوزه هنری و صدا و سیما و... دست به دوربین می شوند، حتما به سفارش دهندگان عزیز این خطر را هم گوشزد کنند. 🔺 البته ما امیدواریم و تردید نداریم که همکاری سه قوه با هم و شکل گرفتن سه ضلعی قوه قضاییه، وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه در برخورد جدی با باندهای فساد و رشوه و اختلاس و... می تواند در بازه زمانی کوتاه مدت، تغییرات جدی در وضعیت اداره امور و معیشت و رفاه مردم ایجاد کند و گره‌های ظاهراً بزرگ و کور مشکلات کشور را در زمان نه چندان زیادی باز کند و امید به آینده ایران را بیشتر و بیشتر کند... @degaresh1 www.donyavi1979.ir
بر خلاف دوستان اصلاح طلبم به آینده اقتصاد بسیار امیدوارم عضو مرکزیت حزب کارگزاران گفت من برخلاف دوستان اصلاح‌طلب‌مان به آینده اقتصاد ایران هزار بار امیدوار هستم. سعید لیلاز که با روزنامه شرق مصاحبه کرده، در پاسخ این سؤال که «خیلی از کارشناسان معتقدند وضعیت فعلی ایران از نظر مشکلات اقلیمی، اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاست خارجی نگران‌کننده به نظر می‌رسد. شم چگونه تحلیل می‌کنید؟»، اظهار کرد: من گاهی وقت‌ها می‌بینم برجسته‌ترین نخبگان ایران در واکنش به حوادث یا اظهارنظرهایی که می‌شود، به چنان فرومایگی دچار می‌شوند و چنان فرومی‌غلتند که به یک پوپولیسم دردناک و پیش‌پاافتاده دچار می‌شوند. آن زمان است که واقعا برای ملت ایران ناراحت می‌شوم که ما داریم ادعا می‌کنیم اینها را می‌خواهیم راهبری و نمایندگی کنیم و می‌خواهیم جلو ببریم. این نشان می‌دهد که چقدر روشنفکری حداقل در ایران بیشتر به سلبریتی‌بودن شبیه است تا روشنفکربودن و نخبگی. یعنی دنبال مرید جمع‌کردن و فالوور جمع‌کردن و لایک‌خوردن و لایک‌گرفتن و این حرف‌ها هستند یا می‌خواهند دل کسی را خنک کنند یا می‌خواهند کسی را بچزانند و اصلا دنبال کشف حقیقت نیستند. (خبرنگار: یعنی می‌خواهید بگویید در تحلیل وضعیت هم خطا وجود دارد؟) بله، من رفتم پژوهشی کردم و متوجه شدم ما شهریور 1400 از رکورد تاریخی بالاترین عدد تولید ناخالص داخلی ایران در سال 96 عبور کردیم. از شهریور 1400 تا الان هرچه رشد در اقتصاد ایران دارد اتفاق می‌افتد، جدید است که الان دو سال آن دارد تمام می‌شود. ما در این دوره 21 ساله بدترین موج تلاطم در تاریخ ایران را شاید داشتیم به لحاظ اقتصادی. دو نوبت تحریم اقتصادی که دومی بدون تردید شدیدترین در تاریخ بشر است. من می‌توانم تاریخ تحریم‌ها را همین الان تدریس کنم. می‌دانم در عراق چه گذشته. ولی عراق به اندازه ما نتوانست مقاومت کند و کوبا هم همین‌طور. وی گفت: درست است که زرق و برق عربستان بیشتر است، ولی الان میزان ساختمان‌‌سازی‌ در منطقه 22، اندازه کل دوبی است، بقیه تهران را اصلا کنار بگذارید. می‌دانید! رسیدیم به یک خودانکاری که از لج همدیگر است‌. لطفا یادتان باشد که وضعیت ایران بدتر از عربستان نیست، بدتر از امارات عربی متحده نیست، بدتر از کویت نیست و حتی بدتر از روسیه نیست. در ایران تصور این است که شما محال است بتوانید بدون کمک حکومت و دولت یک روزنامه مستقل و یک بنگاه مطبوعاتی مستقل درست کنید؛ الان من می‌توانم بگویم 10 تا مؤسسه کاملا مستقل از حاکمیت داریم؛ نگاه کنید به «دنیای اقتصاد»، به «شرق»، به روزنامه «مردم‌سالاری» و... اینها تقریبا بدون حمایت حاکمیت دارند کار خودشان را انجام می‌دهند. وی در پاسخ این سؤال که ‌آینده ایران را چگونه می‌بینید؟‌، می‌گوید: آن چیزی که من برای آینده ایران دارم می‌بینم، این است که ما سمت‌گیری‌مان به سمت توازن است. یعنی چه؟ یعنی در بودجه امسال 860 هزار میلیارد تومان پیش‌بینی درآمد مالیاتی توسط دولت شده است. می‌دانید که برخلاف تصور اغلب اقتصاددانان تمام بودجه پارسال در مالیات‌ستانی تحقق پیدا کرد و در ناآرامی‌های پاییز، مهم‌ترین جایی که آسیب دید بخش خدمات و درآمدهای مالیاتی دولت بود. هر چقدر تمرکز دولت‌ها از نفت کاسته شود، به ناچار بر مالیات خواهد افزود و این یعنی توازن طبقاتی، یعنی دموکراسی. درباره آینده ایران باید تأکید کنم که من به لحاظ مادی به آینده ایران خیلی امیدوار هستم و امکان سرنگونی ساختار سیاسی وجود ندارد. امکان بروز ناآرامی‌ها هم بسیار ضعیف است به‌خاطر اینکه ما یک طبقه متوسط بسیار نیرومند در ایران داریم. خبرنگار در ادامه می‌پرسد «ترکیه در توسعه از ایران جلوتر است. تقویت روحیه ملی‌گرایی چقدر در رشد ترکیه تأثیر داشته است؟» و لیلاز پاسخ می‌دهد: من اصلا این را قبول ندارم و چنین چیزی وجود ندارد و آن را توهم می‌دانم... من به آینده ایران بسیار بسیار خوش‌بین هستم. می‌دانید؟ فقط 40 درصد ظرفیت صنعتی ایران الان دارد استفاده می‌شود. بنابراین تا یک‌دوره‌ای بیش از 10 سال، ما بدون سرمایه‌گذاری جدی حتی می‌توانیم رشد اقتصادی دورقمی داشته باشیم.
⭕️ *چرخه اندازه‌گیری و رقابت بی‌انتها...* یادداشتی به بهانه شکست یزدانی از تیلور در مسابقات جهانی کشتی 2023 بخش اول محسن دنیوی 🔺در جهان امروز ما هر روز و هفته و ماه و سال در حال رقابت هستیم و در این رقابت به طور مداوم اندازه‌گیری می‌شویم. رقابت با دیگران! و این دیگران می‌توانند افراد دیگر یا گروه‌های دیگر و یا سازمان و شرکتها و موسسات و حتی کشورهای دیگر باشند. 🔺در جهان فردی، میزان دارایی و زیبایی فرم بدن و میزان اعتبار حساب بانکی و میزان مدرک تحصیلی و موقعیت شغلی و میزان اعتبار اجتماعی و ...ما اندازه‌گیری می‌شود و ما در رقابت با دیگران در تمامی این موارد هستیم. این رقابت در قالب گروه‌ها، معنای دیگری دارد و شرکتها بر سر تراز مالی و ارزش سهام و گردش مالی و کیفیت نیروی انسانی و فرهنگ سازمانی و ...رقابت می‌کنند و کشورها هم با ده‌ها شاخص مانند GDP و GNP و دیگر شاخص‌های اقتصادی و غیر اقتصادی به طور مداوم و هر روزه توسط نهادهای ملی و بین‌المللی اندازه‌گیری می‌شوند و این چرخه رقابت را زنده نگه می‌دارند! 🔺این چرخه بدون توقف اندازه‌گیری و رقابت، بر اساس شاخص‌های خاصی در مقیاس فردی و گروهی و سازمانی و همچنین در مقیاس کشورها انجام می‌شود و ساختارها و سازوکارهای ویژه خود را در طول قرن گذشته میلادی تاکنون و به ویژه در سالهای پس از جنگ دوم جهانی یعنی سال ۱۹۵۰ به بعد ایجاد کرده است. حالا سوال این است که آیا حضور در این چرخه و قبول اندازه‌گیری مداوم و رقابت مداوم امری خوب و مطلوب است؟ آیا شاخص‌هایی که این اندازه‌گیری و رقابت بر اساس آن اتفاق می‌افتد، مورد قبول همه ملتها با فرهنگ‌های مختلف و باورها و ارزش‌ها و پسندها و ناپسندهای گوناگون قرار دارد؟ 🔺مثلا در همین کشتی که ورزش باستانی ایرانیان بوده است، هیچگاه برد و باخت، این معنای امروزین را نداشته است. هر چند یک طرف همیشه خاک شده و پشتش به زمین می رسیده است، اما آن معنا و مفهوم از باختن، بسیار متفاوت از معنای باختن در کشتی امروز و در لیگ جهانی و المپیک و ...است. باختن و بردن امروز در هر رشته ورزشی، بخشی از توسعه ملی و شاخصی برای اندازه‌گیری وضعیت کشور شما و ملت شما و‌ خود شما در چرخه رقابت جهانی در همه چیز است. شما با این بردن و یا باختن به شهرت و ثروت و قدرت و دیگر مطلوبیت های جهان جدید می‌رسید و با باختن از اذهان پاک می‌شوید! 🔺سوال مهم است است که غایت و انتهای این چرخه اندازه‌گیری و رقابت چیست؟معمولا آنقدر غرق این چرخه می‌شویم که کمتر به این سوال می‌پردازیم و مرتب برای بهتر بودن در این چرخه در مقیاس یک فرد یا یک کشور می‌دویم و می‌دویم و ... قطعاً کشورها و شرکتها و افرادی که بر اساس شاخص‌های جهان امروز بالاتر هستند، قوی‌تر و بهتر و جذاب‌تر ارزیابی می‌شوند اما معلوم نیست که اگر شاخص‌های را تغییر دهیم، دیگر آن کشورها در صدر و بالای جدول ارزیابی باشند و لزوماً کشور ما در سطح بالایی بر اساس شاخص‌های جدید نباشد! 🔺اما تا وقتی نظام شاخص‌ها برای اندازه‌گیری و تعیین میزان موفقیت و شکست، همین معیارهای فعلی در عرصه بین‌المللی است که توسط سازمان‌ها و فدراسیون‌ها و مجامع جهانی تعیین و اجرا می‌شوند، هر طور که اندازه‌گیری کنیم و در هر موضوعی که رقابت کنیم، برنده تقریباً معلوم است. اگر موارد استثنا را لحاظ نکنیم، وضعیت برای کشورها روشن است. 🔺در کشتی دیروز یزدانی و تیلور هم اگر از ماجرای ناداوری و دوپینگ بگذریم، جنس ورزش قهرمانی به جایی رسیده است که به شدت متاثر از علم مدرن و تکنولوژی است و از مرحله استعدایابی تا آموزش و توانمندسازی یک ورزشکار، همه مراحل شبیه یک پروژه طراحی شده و اکشن پلن مشخص دارد و به مرور سهم این گونه عوامل افزایش یافته و از سهم عوامل انگیزشی غیرمادی مثل عشق به وطن، مادر و عقیده کم می‌شود و تحریک و انگیزه‌بخشی از طریق این عوامل هم تاثیرگذار نخواهد بود. 🔺به عبارت دیگر، نه شکست دیروز یزدانی معنای خاصی درباره کلیت و شخصیت و وضعیت ایرانیان به همراه داشت و نه پیروزی احتمالی او فرامتنی درباره انسان ایرانی مسلمان در دنیای جدید بیان می کرد. کشتی هم مانند هر ورزش دیگری و ورزش مانند هر محیط دیگری مثل کسب و کار و علم در دانشگاه و پست سیاسی در حاکمیت، برنده‌های کم و خیلی عظیمی از بازنده‌ها را با خود دارد. چون در جهان جدید، آن چرخه اندازه‌گیری ورقابت، از اساس اینگونه شکل گرفته است و یک سکوی اول دور از دسترس و محدود برای عده‌ای محدود دارد که انسان‌ها تحریک می کند و به حرکت وار می‌دارد تا از روی هم عبور کنند و برخی به پایین پرت شوند تا عده‌ای محدودی به سکوی اول برسند و بعد جایگاه خود را حفظ کنند و برای این حفاظت از اول بودن باز عده‌ای را به پایین پرتاپ کنند. ادامه دارد... @degaresh1
⭕️ *چرخه اندازه‌گیری و رقابت بی‌انتها...* یادداشتی به بهانه شکست یزدانی از تیلور در مسابقات جهانی کشتی 2023 بخش دوم محسن دنیوی 🔺باید به انتهای این چرخه بیشتر فکر کرد. انتهای این افزایش نمودارها و رشد شاخص‌ها چیست؟ آیا زندگی بشری به سمت عدالت بیشتر، رفاه برای همه، احساس آزادی در نسبت با طبیعت و جامعه و بهبود روابط انسانی اجتماعی در حال پیشروی است؟ 🔺پس چرا همچنان هدف اول سندهای بین‌المللی رفع فقر مطلق است؟ آیا دویست سال گذشته، فرصتی مناسبی برای رفع فقر نبوده است؟ آیا فاصله صورت و قدرت ملت‌ها متوازن شده و به هم نزدیک شده‌اند؟ 🔺چرا تنهایی و افسردگی و استرس، مشکلات فراگیر بشر امروز و به ویژه در کشورهای توسعه‌یافته است؟ 🔺چرا معنابخشی به زندگی و لذت از زیست جمعی، تبدیل به آرزو و رویایی زیبا برای انسان مدرن شده است؟ قطعا جهان گذشته ضعف‌های اساسی داشته است و توصیه به بازگشت به قبل نه ممکن است و نه مطلوب! اما دنیای جدید نیز در انتهای این چرخه رقابت بدون توقف که ایجاد کرده است، تصویر روشن و زیبایی از آینده ندارد! 🔺ضمن اینکه دنیای جدید بحران‌هایی مانند تغییرات اقلیمی، تولید صنعتی و مصرف بی رویه که منجر به کاهش منابع زمین شده است را خلق کرده و این بحران‌ها در تاریخ بشریت، به این شکل سابقه نداشته است. ما تمام زمین را مصرف کردیم و آن را فرسوده و خسته کرده‌ایم و تمام این اتفاقات در همین سالهای کمتر از یک قرن گذشته و به ویژه پنجاه سال گذشته رخ داده است و این چرخه مصرف با سرعت سرسام‌آوری رو به افزایش است و همین نگران‌کننده است و نیاز به تفکر دوباره درباره معنای زندگی فردی و گروهی و سازمانی و ملی و بین‌المللی را بیشتر نشان می‌دهد. 🔺باید دید ایرانیان نسبتاً مسلمان نسبتاً مدرن به عنوان ملتی که هنوز به طور کامل به این جهان فعلی نپیوسته است، در امتداد تاریخ خود، چه خواهد کرد و چه تأثیراتی خواهد داشت؟ آیا ما می‌توانیم بین دین و دنیا جمع کنیم و نحوی دیگر از زندگی با معنایی متفاوت و با شاخص‌های متفاوت برای ارزیابی موفقیت و شکست ارائه کنیم و یا در همین جهان فعلی هضم خواهیم شد؟! پایان @degaresh
*بازگشت ایرانیِ صدا و سیما، به وقت شب یلدا* بخش اول محسن دنیوی 🔺از انتصاب پیمان جبلی به عنوان ریاست سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، بیش از دو سال می‌گذرد. او و تیم جدید صدا و سیما که از ۷ مهرماه ۱۴۰۰، مدیریت سازمان را به دست گرفتند، با فشار سنگینی کار خود را آغاز کردند. تصور اولیه این بود که تیم جدید آمده‌اند تا همه را تار و مار کنند و با روحیه عدالت‌خواهانه‌ای که از ترکیب جلیلی جبلی انتظار می‌رفت، جنبشی به راه بیندازند و جلوی حیف و میل‌های تهیه‌کنندگان و برنامه‌سازان و لابی‌گران چسبیده به سازمان را بگیرند. 🔺همان‌طور که همگی می‌دانیم، هر تغییر مدیریتی به طور طبیعی باعث ایجاد سکته و وقفه در کارهای هر سازمانی خواهد شد؛ اما این توقف در تولیدات و کارها برای جبلی جلیلی، معنای دیگری به خود گرفت و منتقدان با صدای بلندتری فریاد زدند که این گروه خشن، فقط به دنبال بستن و تعطیل کردن و اخراج کردن و دور انداختن هستند و اصلا سلیقه مردم برای آنها مهم نیست و حداقل جذابیتی را که تلویزیون به واسطه عصر جدید احسان علیخانی و خندوانه رامبد جوان و دورهمی مهران مدیری و ...به دست آورده بود را نیز نابود خواهند کرد و دوباره برنامه‌های شبکه‌های فارسی زبان و غیر فارسی که در خارج از کشور تولید می‌شوند به ردیف اول مصرف جامعه ایرانی تبدیل خواهند شد. 🔺درست یکسال بعد از شروع به کار این تیم، حوادث مرتبط با شبه جنبش زن‌، زندگی، آزادی رخ داد و کار برای مدیران جدید سازمان سخت‌تر و فضای جامعه هم سنگین‌تر از قبل شد و کمتر کسی حاضر بود در ماه‌های اولیه پس از مهر ۱۴۰۱ در برنامه‌های صدا و سیما حاضر شود و خلاصه صدا و سیما، بی‌رمق‌تر از سال قبل شد و این زمزمه در میان خواص و طبقه متوسط جامعه ایران پیچید که صدا و سیما فقط برای عده‌ای حزب‌اللهی برنامه می‌سازد و کاری به باقی ملت ایران ندارد. 🔺درباره دو سال گذشته صدا و سیما می‌توان نقدهای بیشتری بیان کرد و با برخی از مواردی که تا اینجا بیان شد همراهی کرد و شواهدی برای آنها مطرح کرد و یا اینکه می‌توان به موارد مثبت دوران جدید صدا و سیما مانند توجه ویژه به مردمان ساکن شهرهای کوچک و روستاها و آیین‌ و رسوم آنها به جای توجه دائمی به تهرانی‌ها و کلانشهرنشین‌ها اشاره کرد؛ اما در این یادداشت فقط قصد داریم به مورد خاص یلدای ۱۴۰۲ بپردازیم. 🔺برنامه یلدای ۱۴۰۲ که سه شب متوالی از شبکه سه پخش شد، موردی متفاوت بود. اتفاقاتی در آن رخ داد که شاید کمتر از این تیم انتظار می‌رفت و اساساً در صدا و سیما کم سابقه بود و اینها شاید نشانه‌ای از رویکردهای جدید سازمان باشد. حسن ریوندی به صدا و سیما آمد و شوخی‌هایی کرد که با خط قرمزهای گذشته سازمان فاصله داشت. ترکیبی متفاوت و بسیار پرحجم از خوانندگان سنتی و پاپ، ترانه‌های خاطره‌انگیزی را اجرا کردند. از محمد معتمدی و سالار عقیلی تا فرزاد فرخ و راغب! حتی چهره‌هایی مانند گرشا رضایی و حامد همایون و امید حاجیلی هم که کمتر به صدا و سیما می‌آمدند در یلدا برگشتند. اغلب گمان می‌کردند که چهره‌ای مثل حامد همایون که بر مزار هایده در لس‌انجلس رفته بود، هرگز پایش دیگر به صداو سیمای جمهوری اسلامی ایران نمی‌رسد، اما او هم اجرا کرد. بازیگران مرد و زن و ورزشکاران و افراد مختلف و متنوعی دعوت شدند و ساعاتی گرم و صمیمی با شوخی‌های خودمانی و شبیه اغلب مردم ایران را در کنار آنها گذراندند. ادامه دارد...
*بازگشت ایرانیِ صدا و سیما، به وقت شب یلدا* بخش دوم محسن دنیوی 🔺اما مهم‌تر از این موارد این بود که دو اتفاق که در چند وقت اخیر در شبکه‌های اجتماعی و به ویژه اینستاگرام پربازدید شده بود را به برنامه شب یلدا آوردند. اولین مورد پسری اردبیلی بود که تکه کلام «واگعیه یا کیکه؟» از او بسیار تکرار شد و دومین مورد هم تکرار همان قطعه‌ای بود که صادق بوقی، از لیدرهای تیم ملوان بندرانزلی در بازار ماهی فروشان رشت خواند و رقصید و جنجال به پا شد و چند روزی پربازدیدترین اتفاق فضای مجازی ایران بود و موجی از ریمیکس و رقص شمالی را در فجازی به راه انداخت. 🔺صدا و سیما معمولا در مورد حوادث پربازدید فضای مجازی، در سکوت محض بود و انگار کاری به احوالات مردم ایران و آنچه در واقعیت زندگی آنها جاری است نداشت. اما در برنامه یلدای ۱۴۰۲، حداقل سه بار به سبک صادق بوقی، مجری و مهمانان دست زدند و خندیدند و اتفاق نگران‌کننده‌ای هم رخ نداد. 🔺امید است که آنچه در یلدای ۱۴۰۲ رخ داد، یک اتفاق نادر نباشد و هم صدا و سیما این مسیر را ادامه دهد و هم منتقدان و ناظران کمی فرصت دهند تا صدا و سیما پس از حوادث سنگین سال ۱۴۰۱، دوباره برگردد و این بازگشت، بازگشت قابل توجهی است. چون دیگر هر آنکه قصد داشت قهر کند و با جمهوری اسلامی ایران کار نکند، تصمیمش را گرفته است و آنهایی که هستند، دیگر هستند و نیازی نیست سازمان به طور دائم نگران قهر و طعنه و زیرمیز زدن هنرمندان باشد و آنها هم می‌توانند با فضای بازتری فعالیت کنند و مردم هم فاصله کمتری میان خود و صدا و سیما به مرور حس کنند. البته از حادثه یلدای ۱۴۰۲ تا چنین شرایطی مطلوبی که بیان شد، فاصله بسیار است، اما این یلدا می‌تواند شروعی امیدوار کننده باشد و ایران عزیز و آیین و رسوم زیبای آن محور وحدت و انسجام اجتماعی آسیب‌دیده ملت ایران شود. پایان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی ما، ساحت غیررسمی و بخشی از واقعیت جامعه ایرانی را جدی نمی‌گیریم، فرصتی ایجاد می‌کنیم تا سفیر انگلیس روی آن اسکی برود!
💠 پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی برگزار می‌کند: *حلقه مطالعه و گفتگوی ایران رود* 🔺«تغییر و نظم» نیازمند «تعامل و هم‌کنشی» است و تعامل، نیازمند «تفاهم و طرح مشترک» است و این مهم، نیازمند «گفتگوی همدلانه و هم‌مسئلگی» است و برای ما، پرداختن به گذشته، حال و آینده ایران، مهم‌ترین موضوع/مسئله برای طی کردن این مسیر است! 🔺حلقه‌ی مطالعه و گفتگوی «ایران رود» بنا دارد تا در هر جلسه گفتگو، یک اثر از آثار فکری، فرهنگی هنری ایرانیان(مانند مقاله،کتاب، فیلم سریال، ملودی، رمان، شعر، نقاشی و...) که در بازه زمانی یک قرن قبل(یعنی حوالی سال ۱۳۰۰ هجری شمسی) تا اکنون خلق شده و به فهم هویت و جامعه ایرانی و مسائل ایران کمک می‌کند، مورد بحث و واکاوی قرار دهد. 🔸راهبر گفت‌وگو: محسن دنیوی 🔺زمان: هر دو هفته یک‌بار در روزهای دوشنبه ساعت ۱۵ تا ۱۷ (مهلت ثبت‌نام تا ۱۵ دی ۱۴۰۲) دوره بدون دریافت هزینه خواهد بود شروع برنامه پس از ثبت‌نام متعاقباً اعلام می‌شود. 📌مکان: خیابان سمیه، حوزه هنری، پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی، سرای شهید آوینی به تناسب موضوع ممکن است مهمانانی برای حضور در گفت‌وگو دعوت شوند. شرایط برگزاری و شرکت در حلقه‌ی گفتگو: عدم غیبت بیش از سه جلسه هر یک از اعضا تشکیل جلسه با حضور حداقل پنجاه درصد از اعضایی که ثبت‌نام کردند خواهد بود ⭕️ اگر تمایل دارید از طریق لینک زیر ثبت‌نام کنید: https://survey.porsline.ir/s/BKcZa1xn @rcica
⭕️ مسئله مشارکت و پروژه فرسایش اجتماعی ایرانیان بخش اول محسن دنیوی 🔺وقتی برخی از امور را در روند تاریخی آنها بررسی می‌کنیم، این پرسش ایجاد می‌شود که علی‌رغم فراز و نشیب‌ها، آیا تابع حرکت آن پدیده در بازه‌های زمانی نیم‌قرن و یک قرن و چند قرن، تغییرات عمیق و معناداری داشته است؟ به عنوان مثال، اگر ورزش قهرمانی ایران را با بیش از ۱۲۰ سال حضور در المپیک بررسی کنیم، می‌بینیم که در این روند طولانی از یک تجربه ملی، تغییرات معناداری اتفاق نیفتاده است. 🔺یکی دیگر از این پدیده‌ها، مفهوم مشارکت در انتخابات مجلس است. بر اساس آمارها تاکنون یازده دوره انتخابات برگزار شده است که میزان مشارکت مردمی در انتخابات مجلس شورای اسلامی به ترتیب از دوره اول ۵۲٫۱۴ درصد به ۴۲٫۵۷ درصد در دوره یازدهم رسیده است. به صورت میانگین و طی این یازده دوره انتخابات مجلس، نرخ مشارکت در انتخاب مجلس در کل کشور ۵۴٫۸۱ درصد و در تهران ۴۳٫۵۶ درصد بوده است. آمار ها به ما می گوید که معدل مشارکت مردم در ادوار انتخابات مجلس حدود ۵۵ درصد بوده است. عددی که وقتی در کنار میانگین ۶۶٫۶ درصدی مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری قرار می‌گیرد، نشان می‌دهد که به طور کلی توجه مردم به کارزار انتخابات ریاست جمهوری بیش از انتخابات مجلس شورای اسلامی است. برخی از کارشناسان همزمانی انتخابات شوراهای شهر و روستا با ریاست جمهوری را در این پیشتازی بیش از ۱۰ درصدی موثر می‌دانند. 🔺پس تا حدودی می‌توان ادعا کرد که از سال ۵۸ تاکنون، نسبت مردم ایران با انتخابات مجلس، چندان تغییر نداشته است. یعنی زمانی که انتخابات ریاست‌جمهوری در سال‌های اولیه انقلاب پرشور بوده است، مجلس چندان مورد اقبال عمومی مردم ایران نبوده و حوالی ۵۰ درصد مشارکت می‌کردند. در طول سال‌های جنگ و پس از آن هم در دوره‌های مختلف، این روند با کمی فراز و نشیب در نزدیکی ۵۰ درصد باقیمانده است. می‌شود از این رفتار اجتماعی این برداشت را داشت که مردم ایران، وزن مجلس را در سرنوشت خود در این حد (نه کمتر و یا بیشتر) می‌دانند و برای انتخاب رییس‌جمهور در مقیاس حاکمیت ملی و برای انتخاب شوراهای شهر و روستا در مقیاس محلی، وزن بیشتری قائل هستند. پس نمایی از دور به مسئله، کمی فضا را روشن‌تر می‌کند و ما را از تحلیل‌های ذوقی و احساسی دور نگه می‌دارد. 🔺اگر این گزاره درست باشد، علت پایین بودن میزان مشارکت ربط چندانی با مواردی که اغلب در تحلیل‌ها بیان می‌شود ندارد. به عنوان مثال از اوضاع بد اقتصادی، بی نماینده بودن بخش‌هایی از جامعه به دلیل رد صلاحیت‌ها و ناامیدی از تغییر در آینده کشور به عنوان عوامل اصلی پایین بودن مشارکت یاد می‌شود. هرچند این موارد به درستی بیان می‌شوند و بارها نیز تکرار شده‌ و باید توسط نخبگان و مسئولین کشور دنبال شوند، اما اگر گزاره‌ای که در بند قبلی مطرح شد، درست باشد، تغییر وضع اقتصادی، بازتر بودن فضای سیاسی و ایجاد امید نسبت به تغییر آینده، نمی‌تواند تاثیر چندانی بر افزایش مشارکت و مثلاً رسیدن آن به مرز ۷۰ تا ۸۰ درصد بگذارد. ادامه دارد... @degaresh1
⭕️ مسئله مشارکت و پروژه فرسایش اجتماعی ایرانیان بخش دوم محسن دنیوی هرچند تاثیر وقایع سال گذشته در زمینه حجاب و فرسایشی شدن تقابل ایران و آمریکا در جبهه‌های سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی در قالب پروژه مایوس‌سازی ایرانیان را نمی‌توان نادیده گرفت و به طور طبیعی اثر خود را بر حس عمومی مردم و مشارکت آنها در امور سیاسی خواهند گذاشت، اما مرور کوتاه صورت گرفته برای این بود که نشان دهیم، پدیده مشارکت مردم ایران در انتخابات بعید است از حدی کمتر و از حدی بیشتر شود و میانگین کلی آن نسبتاً ثابت بوده است. البته نظرسنجی‌های صورت گرفته نشانه‌هایی از ثبت پایین‌ترین میزان مشارکت در طول تاریخ پی از انقلاب را برای انتخابات اسفند ۱۴۰۲ هشدار می‌دهند که شاید همین سبب شده است که رهبری تا این حد روی مشارکت تاکید داشته باشند. پس مسئله حفظ روند مشارکت معمول در انتخابات است وگرنه تغییر فرهنگ سیاسی ایرانیان برای توجهی متفاوت به مجلس، پدیده ساده‌ای نیست و بعید است در کوتاه مدت، اتفاق خاصی رخ دهد. به عنوان دو نکته پایانی، خوب است به اتفاقی در بیرون از ایران و داخل ایران در زمینه انتخابات دوباره توجه کنیم. اتفاق بین المللی این است که بازی دموکراسی در کل جهان کم‌رمق‌تر شده است. آمارهای مشارکت در کشورهای اروپایی که بعضاً بین ۸۰ تا ۹۰ درصد مشارکت را تجربه کرده بودند نشان می‌دهد که از بعد از سالهای ۲۰۱۰ تاکنون، به طور کلی آمار مشارکت حدود تا ۲۰ درصد به طور میانگین کاهش یافته است. این اتفاق در آلمان و انگلستان و ایتالیا و کشورهای اسکاندیناوی که تغییرات چندانی نداشته‌اند، نمایانگر اتفاقی بنیادی‌تر است. لازم به ذکر است که انتخابات پارلمانی در این کشورها، معنایی متفاوت از کشور ما را دارد و اهمیت بالاتری داشته و تاثیر اساسی بر ساختار سیاسی آن کشورها دارد. نکته دوم درباره ایران هم افزایش چشمگیر نامزدهای انتخابات در این دوره است. حدود ۵۰ هزار نفر که ۳۵ درصد در سن ۳۰ تا سال هستند و ۷۰ درصد مدرک کارشناسی ارشد و ۱۵ درصد مدرک دکتری دارند. در شرایطی که نه اوضاع اقتصادی و نه فضای سیاسی کشور تغییرات چندانی داشته است، این میل به ثبت‌نام نکته مهمی است که لازم مورد دقت قرار گیرد. در شرایطی که حوادث مهرماه ۱۴۰۱ هنوز تازه است و پروژه فرسایش و مایوس‌سازی اجتماعی ایرانیان هم که از حدود سال ۱۳۸۲ آغاز شده به پایان دهه دوم خود رسیده است، تاثیرات عمیقی بر حس و رفتار عمومی مردم خواهند گذاشت، این میزان مشارکت نیازمند فهم و تحلیل است. به نظر می‌رسد میل به تغییر آینده ایران علی‌رغم آنچه رسانه‌ها به عنوان یاس اجتماعی ایرانیان قصد دارند به مردم ایران دیکته کنند، پایین نیست و این نقطه مهمی است. @degaresh1
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕ *طوفان‌الاقصی، حرکتی متفاوت از لایه آرمان‌ها تا ابزارها* محسن دنیوی رسانه‌های غربی در طول ۱۱۱ روز گذشته از ۷ اکتبر تا امروز(۹ بهمن ۱۴۰۲)، تلاش کردند تا با شبیه‌انگاری حماس و جهاد اسلامی با داعش، آن تصویر دهشتناک داعش را به حماس و مقاومت مردم غزه منتقل کنند. در صد و یازدهمین روز از طوفان‌الاقصی، به دعوت حوزه هنری درباره این رخداد نکاتی را عرض کردم و اینکه حرکت جدید حماس و جهاد اسلامی، تبدیل به جنگی فرسایشی برای اسراییل، یاران او و نظم فعلی جهانی و سارختارها و سازمان‌ها و قوانین جهان امروز شده است و این حرکت جدید ، واقعاً حرکتی متفاوت است. نکته مهم این است که چگونه جبهه مقاومت در آینده می‌خواهد این تجربه موفق در لایه نظامی امنیتی را به لایه حکمرانی و اداره امور برساند و این عقل جدیدی که در جبهه مقاومت پیدا شده است را به زندگی نزدیک کند و فقط مرد موفق میدان جنگ نباشد و در میدان زندگی نیز موفقیت خلق کند! این عقل جدید، نه عقل ابزاری و متکی بر توسعه فناوری مدرن است و نه عقل متعلق به جهان گذشته و سنت! اما نشانه‌هایی از هر دو دارد، مثل خود انقلاب اسلامی که نه پدیده‌ای کاملاً سنتی است و نه کاملاً مدرن، اما هم از سنت عناصری در خود دارد و هم از مدرنیته...
⭕️ افسانه ناکارآمدی جمهوری اسلامی ایران یادداشتی به بهانه چهل و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب بخش اول محسن دوباشی محسن دنیوی 🔺یکی از گزاره‌هایی که حتی طرفداران جمهوری اسلامی هم با احتیاط از تمامیت آن دفاع می‌کنند، کارآمدی جمهوری اسلامی است. کارآمدی به این معنا که شما به آنچه گفته‌اید و خواسته‌اید رسیده باشید و بتوانید آرمان‌ها و اهداف ذهنی‌تان را در واقعیت محقق کنید. در این باره در زمانه جمهوری اسلامی ایران دو نکته قابل توجه است. 🔺نکته اول: جمهوری اسلامی در خلا و شرایط ایزوله نبوده است ارزیابی میزان تحقق اهداف و خواسته‌ها، باید متناسب با شرایط و میزان امکانات باشد. چه کسی گمان می‌کرد که به فاصله کوتاهی از پیروزی انقلاب، کام ملت با جنگی خانمان‌سوز تلخ شود و کشور با هزینه بسیار، هشت سال درگیر اتفاقی ناخواسته بشود؟ یا چه کسی از میزان دشمنی آمریکا و کشورهای اروپایی با ایران پس از انقلاب اسلامی برآوردی داشت؟ فارغ از تحریم‌هایی که از ابتدای انقلاب بوده و ادامه دارد و فارغ از تمام طراحی‌ها و ترور‌ها و فشارهای اقتصادی و سیاسی و برنامه‌ریزی برای آسیب زدن به روح و روان ایرانیان از طریق رسانه و تولید اخبار و محتوا توسط تمام مخالفان و دشمنان جمهوری اسلامی و ایران، فقط تحریم‌های دو دهه اخیر از میانه دهه ۸۰ تا الان برای نابودی هر ملتی در طول تاریخ کافی است و اگر‌ ملت ایران هنوز پابرجاست، باید این ایستادگی و علل آن مورد تامل و مطالعه جدی قرار بگیرد و روشن شود که چطور و به چه دلیلی یک ملت در قرن بیست و یکم، حاضر است پای اهدافی متفاوت از آرمانهای اسناد جهانی و اهداف توسعه هزاره اینطور مقاومت کند و مجموع فشارهای بیرونی و مخالفت‌های درونی را تحمل کند و اجازه ندهد این فشارها به حدی برسد که آن ملت دچار فروپاشی شده و نظام سیاسی دگرگون شود و یا درگیری و جنگ داخلی و شورش‌های مداوم شکل بگیرد و یا حداقل یک دیکتاتوری خشن برای حفظ شرایط موجود ایجاد شود؟! 🔺نکته دوم: جمهوری اسلامی ایران هر زمان چیزی را خواسته و عزم و اراده برای تحقق آن شکل گرفته، محقق کرده است این ادعا از خود انقلاب شروع می‌شود که ملت ایران علی‌رغم میل باطنی دو ابرقدرت شرق و غرب موفق شد پهلوی را به عنوان نظام همسو سرنگون کند و نظام سیاسی ایران را از دوست اسراییل به دشمن اول اسراییل تبدیل کند. بعد این ملت و نظام نوپای سیاسی آن تصمیم گرفتند که در جنگی نابرابر مقاومت کنند و کشور را حفظ کنند و موفق شدند با پیروزی از این نبرد بیرون بیایند. ادامه دارد...
⭕️ افسانه ناکارآمدی جمهوری اسلامی یادداشتی به بهانه چهل و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب بخش دوم محسن دوباشی محسن دنیوی 🔺در جهاد سازندگی و نهضت سوادآموزی هم باز می‌بینیم که چطور مردم و حاکمیت اراده کردند و خدمت‌رسانی به روستاها با سرعتی غیرعادی محقق شد. به شکلی که در گزارش سال ۱۹۹۴ بانک جهانی، میزان خدمت‌رسانی جهاد سازندگی به مردم روستاها را در سال‌های ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۷، سه برابر کل دوران پهلوی اول و دوم و انتهای قاجاریه می‌داند. موفقیت ملت و حاکمیت در رفع بیسوادی مطلق هم نمونه دیگری است. حتی در زمینه کنترل جمعیت و کاهش نرخ رشد خیره‌کننده دهه شصت هم وقتی مردم و نظام اراده کردند، یک رکورد جهانی ثبت شد. هرچند امروز درباره این تصمیم و اشتباه بودن آن بحث‌های فراوانی مطرح است اما نکته تاکید این یادداشت بر درستی و نادرستی تصمیمات نیست، بلکه تاکید بر این است که مواقعی که جمهوری اسلامی، به عنوان محصول تجمیع اراده ملت ایران و حاکمیت و نخبگان، خواسته است کاری را انجام دهد، موفق بوده است. 🔺اگر همین مسیر را در دهه هفتاد و پس از جنگ دنبال کنیم. شاهد خواهیم بود که مردم به آقای هاشمی رأی دادند تا سازندگی را تجربه کنند و این اتفاق رخ داد و درست یا غلط، اتفاق بزرگی در اواخر دهه ۶۰ تا نیمه دهه ۷۰ در مسیر ساخت کشور و آبادانی و ایجاد زیرساخت‌ها رقم خورد. در همان دوران از بین ده‌ها انتخاب، دولت مستقر تصمیم می‌گیرد تا علی‌رغم کمبود بودجه و نبود امکانات و زیرساخت، وارد عرصه سازندگی شود و این خواسته مردم برای بازسازی کشور در دوران پس از جنگ محقق می‌شود. 🔺بعد در شرایطی که آقای هاشمی و اطرافیان ایشان می‌خواستند در قدرت بمانند، ملت ایران آزادی سیاسی را طلب کرد و حماسه دوم خرداد را رقم زد و چه کسی می‌تواند انکار کند که جامعه ایران پیش و پس از دوم خرداد به لحاظ آزادی‌های اجتماعی و سیاسی تغییر نکرد؟ در همان دوره دولت مردان به پشتوانه خواست ملت، تلاش در مسیر تحقق آزادی سیاسی را اولویت اول خود قرار می‌دهند و اتفاقی جدید را رقم می‌زنند. 🔺در نیمه دهه ۸۰، مسئله عدالت برای مردم ایران اهمیت یافت و در جدال سیاسی عجیبی، بین کارکشته‌ترین سیاستمدار ایران یعنی مرحوم‌ هاشمی و آقای احمدی‌نژاد، مردم ایران در انتخاباتی که آقای خاتمی برگزار کرد و به نحوی آشکار در دور دوم انتخابات رای خود را به آقای هاشمی داد، احمدی نژاد را انتخاب کردند تا در مسیر بسط عدالت تلاش کند و چه کسی می‌تواند انکار کند که وضعیت عدالت در جامعه ایران، پیش و پس از دولت احمدی‌نژاد تغییر نکرد؟ 🔺در ابتدای دهه ۹۰، ملت ایران خسته از فشار تحریم‌ها و درگیری‌های مداوم با آمریکا و هم‌پیمانان اروپایی‌اش، گمان کرد که مذاکره و کاهش تنش با غرب، راه درست است و آقای روحانی را بر سر کار آورد و روحانی با محوریت دکتر ظریف به عنوان باتجربه‌ترین دیپلمات غرب‌زیسته ایرانی از قاجاریه تا الان، مذاکراتی طولانی با طرف‌های غربی را از دولت‌های پیشین تحویل گرفت و طولانی‌ترین مذاکرات بین‌المللی پس از جنگ دوم جهانی را رقم زد. 🔺پس با این توصیفات، نمی‌توان به راحتی جمهوری اسلامی ایران که از شکل‌گیری تا بقای آن در زمان حاضر، حاصل جمع اراده ملت ایران بوده است را ناکارآمد به معنای مطلق دانست و این افسانه‌ای بیش نیست که در اثر تکرار رسانه‌ای به باور عمومی نزدیک شده است. 🔺این افسانه در عرصه های مختلف شکست خورده است. در عرصه صنعت و آبادانی در دولت هاشمی رفسنجانی، در عرصه آزادی سیاسی در دولت خاتمی، در عرصه خدمت رسانی و عدالت در دولت احمدی نژاد، در عرصه سیاست خارجی در دولت روحانی! آنچه را که دولتمردان به پشتوانه خواسته ملت اراده کردند را جامه عمل پوشاندند و آنچه که محقق نشد ناشی از عدم خواست و اراده دولت‌ها و عدم تجمیع و تکمیل زنجیره مردم، حاکمیت و نخبگان جامعه ایران بوده‌ است. در این مواقع که خواسته‌های محقق نشده، قدرت کارشکنی و فساد و ایجاد موانع عوامل داخلی و طراحی‌های دشمنان بر اراده مردم و حاکمیت چربیده و آنچه خواسته‌ایم به سرانجام نرسیده است. البته موارد قابل توجهی از خواسته‌های مردم و حاکمیت و یا نخبگان به نقطه تلاقی و تجمیع اراده‌ها نمی‌رسد. به عبارت دیگر، مردم خواسته‌‌ای دارند که حاکمیت همراهی نمی‌کند و یا حاکمیت اراده به انجام کاری دارد و مردم و نخبگان همراهی ندارند. در این موارد هم به طور طبیعی، کار به سرانجام نمی‌رسد و شاید بخشی از احساس ناکارآمدی ناشی از مرور همین موارد باشد. اما منظری که در این یادداشت مورد توجه و تاکید بود، مرور مواردی بود که این اراده‌ها تجمیع شده و رابطه مردم، حاکمیت و نخبگان سیاسی، اقتصادی و فرهنگی اجتماعی هم راستا شده و اتفاقات بزرگ‌ رقم خورده است. موفقیت‌هایی که شاید زمان باید کمی بیشتر از آنها بگذرد تا بشود روایت بهتری از آن پیشرفتها و موفقیت‌ها ارائه داد...
🔴 امید و آینده با انحصار سیاست، معنا نمی‌شود! 🔷 بیانیۀ جمعی از نیروهای سیاسی-مدنی جبهه انقلاب و مقاومت 🔶 متن کامل بیانیه را می‌توانید در آدرس‌ زیر مطالعه فرمایید: https://vrgl.ir/D6yvp ✍برای پیوستن به جمع امضاکنندگان این بیانیه به ادمین پیام دهید. 🇮🇷@Ensejam_iri