eitaa logo
ده آباد رسانه
1.1هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
9.7هزار ویدیو
108 فایل
تنها کانال فرهنگی خبری روستای ده‌ آباد ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/GhasemieAlireza
مشاهده در ایتا
دانلود
من از نسل بهارم باورم کن زلال چشمه سارم باورم کن در این دنیا بجز یک قلب عاشق پس اندازی ندارم باورم کن
ز انتظار تو تار است چشم آیینه چو تیر داغ فراقت نشسته بر سینه تمام هفته مرا زنده این خبر دارد که انتظار سرآید به روز آدینه {اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم}
فرمود ز داغ سینه اش به ما حضرت ماه هستیم عزادار غم نصرالله داروی دلش،فقط بود محو یهود لا حول ولا قوه الا بالله 📜
آمد دوباره فصل غم از زبان کوچه ماتم گرفته زین غم پیر و جوان کوچه آتش گرفته کوچه، شهر مدینه امّا غافل ز خیمهٔ دین، وان سایه بان کوچه یک قومِ غاصب اینک، جمعند در سقیفه آن تشنگان قدرت، آتش زنان کوچه چون دید بند کینه، بر گردن ولایت از غربت امامت، خون شد روان کوچه در راه نایب دین،گفتا منم چو سرباز حتی اگر ببارد، سنگ آسمان کوچه وقتی نشست مسمار،در پشت در به سینه گویا که تیغ حیدر، گم شد میان کوچه در پیش چشم مولا،آن شیر بدر و خیبر یک نانجیب می‌زد ،تیپا به جان کوچه با بند کینه بردند،قرآن ناطقش را تا نشنوند یاران،راز نهان کوچه با دست خشم ملعون، سیمای گل سیه شد از هم شکست بازو، تاب و توان کوچه با پستی و رذالت، کشتند محسنش را کی بشنود ستمگر،آه و فغان کوچه ای پاسبان کوثر، قرآن بگیر بر سر رنگ خزان گرفته، شیرین بیان کوچه ای باغبان چو کردی،امری به جانشینت رفت از کنار حیدر، امن و امان کوچه خون گریه کن«غنی»وار،ای شیعه زین مصیبت تا منتقم بیاید، آرَد نشان کوچه
ای هـوای گـریـه در بــاران بــگـو کـی مـیـرسـی ای به جانت جانِ من قربان بگـو کـی مـیـرسـی خـلـقـتِ عـالم شگفـت اسـت یـا خـمِ ابـروی تـو ای بــرای عـاقـلان بُــرهان بــگـو کـی مـیـرسـی روی زیـبـای تــو از زیــبــا رخـان دل مـی بـــرد ای مـریـدت یـوسـفِ کنعـان بگـو کی مـیـرسـی در هـوای چـشـمِ مستـت میرسد جانـم بـه لـب ای تـو جـانِ این تنِ بی جان بگو کی مـیـرسـی دردِ مــن بـا دیــدنِ روی تــو درمـان مــیـشــود ای طـبـیـبِ دردِ بـی درمـان بـگو کی مـیـرسـی در کـجـا جـویــم شــرابِ نـاب چـشـمـان تــو را ای شــرابِ جــام ســرمـسـتـان بگو کی میرسی در خـیـالــم بــا دوچـشـمانت نــظـر بـازی کـنـم ای درونِ قـلـبِ مـن پـنـهان بـگو کـی مـیـرسـی در کـجـا جـویـم تـو را ای آشــنـای بـی نــشــان ای تـو را مـن دست بر دامان بگو کی میـرسـی تا ســرت باشـد سلامت حـضـرت والای عـشـق ای بـرایـت مـن بـلا گـردان بـگـو کـی مـیـرسـی نـیـمـه جــانی مـانـده در شـوقِ قـدم های تـوام ای به شوقت دیده ام گریان بگو کی مـیـرسـی مـــن تــمــنــا مـی کــنــم امــا نـمــی آیـی چــرا ای مــرا از دوری ات تـرسـان بگو کی مـیـرسـی هـر چـه مـیـگـیـری بگیر اما دل از دستم نگـیـر ای خــریـدارِ مــنِ ارزان بــگــو کــی مـیــرســی مـن به مـردن راضی ام اصلا تو جانم را بـگـیـر ای تـو را من گوش بر فرمان بـگو کی مـیرسـی ای به شوق وصل کویت بی سر و سامان امین ای بـرای مــن سـر و سـامان بگـو کـی مـیرسـی