💜💫بِسْمِ رَبِّ الْشَّهیدْ...
(مدافع حرمے که براے رفتن به سوریه گریه کرد و به التماس افتاد...)💔
📝🍃من به صورتش نگاه نمےکردم چون خیلے دوستش داشتم و اگر نگاه مےکردم دلم به حالش مےسوخت..😔
گفتم حالا بمون اگه نرے بهتره..
دیدم گریه و به التماس افتاد..😭
من هم گریهام گرفت. آخرش نتونستم مقاومت کنم. گفتم: باشه ایراد نداره...
حتے به شوخے هم گفتم: نرے شهید بشے!😅
خندهاش گرفت..😂گفت: نه الان زوده، من مےخوام ۳۰-۴۰ سال خدمت کنم و بعد شهید بشم..🕊
با این حرفهاش مےخواست من را آرام کند..
گفت: هیچ خطرے نیست، نگران نباش..😊
اما من مےدانستم که آقاسجاد ماندنے نیست..😔
پدر: من هم بخاطرِ خانومش گفته بودم بمونه، دو روز بعد بره ولے توے وصیتنامهاش جملهے تکان دهندهاے نوشته بود...
(✍نوشته بود: اگر مےماندم و بچهام به دنیا مےآمد، احتمال داشت دوستداشتنِ او مانعِ رفتنم شود..🍂)
مےتونست بمونه و بعد از تولدِ فرزندش بره ولے گفته بود: من صداے کودکانِ شیعه در سوریه را مےشنوم و باید برم...🍃
#شهید_سجاد_طاهرنیا🌷🕊
#شهدا_را_یادکنیم_باذکرِ_صلوات📿
#بهنقلاز_همسرِ_شهید🌸
💚🍂|• @dehghan_amiri20