eitaa logo
دهــــڪده‌رمــــــآن📒📎
90 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
سلام مااینجا کلی رمان های قشنگ داریم با ژانر های(#عاشقانه،#کلکلی،#تخیلی و#غمگین که هروز پارپارت داخل کانال میزاریم🤩🫀
مشاهده در ایتا
دانلود
----------------❥• ❥•-------------❥ 📚رمـآن دلبـر༅ـࢪ مـن بـ∞ـآش Part.1 ----------------❥• ❥•-------------❥ دستی تو موها ی آشفتم کشیدم که با شنیدن صدای کریه کمالی چادرمو انداختم سرم و از اتاق پریدم بیرون... با دیدن مرد سمجی که ا ین روزا کابوسمون شده بود دندونامو رو هم فشار دادم - تو خونه ی ما چه غلطی میکنی عوضی؟ یه قدم اومد جلو و لبخندی زد که دندونای زرد رنگشو به نمایش گذاشت - صبحت بخیر ملکه من! باید بگم اینجا خونه ی منه ولی اگه تو باهام راه بیا ی خونه ی توهم محسوب میشه مرتیکه روانی الان تنها چیزی که میخوام اینه یه مشت بکوبم تو اون دماغ عین فیلت تا حالیت بشه راه اومدن من یعنی چی! بلند زدم زیر خنده و با لحن تمسخر آمیزی لب زدم - ببین آقای کمالی تو خواب ببینی... حالام از خونمون گمشو بیرون، تا چند روز دیگه اجاره اینماهتو پرت میکنم جلوت تا دیگه واق واق نکنی! کمالی تهدید کنان نگاهم کرد و گفت روانی االن تنها چیز ی که میخوام ای نه یه مشت بکوبم تو اون دماغ عی ن فیلت تا حالیت بشه راه اومدن من یعنی چی! بلند زدم زیر خنده و با لحن تمسخر آم یزی لب زدم - ببین آقای کمالی تو خواب ببینی... حاالم از خونمون گمشو ب یرون، تا چند روز دیگه اجاره این ماهتو پرت میکنم جلوت تا دیگه واق واق نکنی! کمالی تهدیدکنان نگاهم کردو گفت -پنج ماهه اجاره خونه ندادید تازه زبونتم درازه تاخواستم بتوپم بهش مامانم گوشه چادرمو فشرد تو دستش غرید: -آقای محترم ما اینجا زندگی میکنیم... درست نیست وقتی یه خانواده داره تو این خونه زندگی میکنه سرتون رو زیر بنداز ید و بیا ین داخل زندگی مردم، به زودی اجاره این ماه و چهار ماه قبل هم تقدیمتون میکنم کمالی نگاه حریصی بهم کردو گفت: -چرا دخترت رو به من نمیدی ؟ اینجوری میتونین تا آخر عمر بدون اجاره دادن تو این خونه زندگی کنین... با شنیدن حرفش کم مونده بود جفت پا برم تو دهن گشادش! ╝═════∞═══════════╚ •🦋• https://eitaa.com/dehkadeh_roman ╗═════∞═══════════╔