eitaa logo
کانال کتاب دین
110 دنبال‌کننده
112 عکس
84 ویدیو
1 فایل
بی گناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق یوسف از دامان پاک خود به زندان می‌رود
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موشن گرافیک "فرزند خوزستان"قسمت پنجم این قسمت:موسی اسکندری کمیته فرهنگی کنگره ملی ۲۴ هزار شهید خوزستان ✍کمیته فضای مجازی کنگره ملی۲۴هزار شهید استان خوزستان
در روایت جنگ ذهن ها را ناخواسته و دانسته به خط مقدم ، شب و روز عملیات بردیم! در صورتیکه جنگ و جهاد یه نقطه آغاز و آخر داشت نقطه آغازین اون خانه بود اتفاق مهم از اونجا رقم می خورد نقطه آخرین اون هم خانه بود همه اتفاق های بعد از بازگشت چه با خلعت ش ه ا د ت چه با تن مجروح و رنجور چه با صحت و سلامت جنگ شاید در پشت خاکریز ها تمام شود ولی در خانواده ادامه دارد ولو به روایت . نسل امروز و فردا از نسل ما بچه های جنگ خیلی  طلب دارد به تعداد روایت اولین اعزام و ترک خانه و کاشانه به تعداد رزمنده های حضور یافته در جنگ صدها هزار و شاید یکی دو  میلیون روایت .
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 نماهنگ جدید آهنگران سرزمین عشق و غیرت خوزستان شاعر: قاسم صرافان آهنگساز: حسین کریمی تدوین: یوسف نبوی طراحی و تولید: رضا نقدی تهیه شده در ستاد دومین کنگره ملی ۲۴۰۰۰ شهید استان خوزستان
شهدا درقهقهه مستانه شان عندربهم یرزقونند( امام‌‌ خمینی ره)🌸🌸🌺🌺🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌷🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هفتم فروردین سالگرد عروج سردار شهید سعید درفشان گرامی باد. همیشه در قلبمی و هیچگاه فراموش نخواهی شد.
خورشید و آیینه نوزدهم رمضان خورشید به مهمانی آیینه رفته بود. آیینه از خوشحالی می درخشید. ترکی کمانی شکل از فرق آیینه تا گوشش کشیده شده بود. این ترک از آن شب بر آیینه ظاهر شد که ماه از آسمان فرو افتاد. پس از آن شب غم بار، خورشید تنها دل خوشی آیینه بود. او همه یاد و خاطرات ماه را در چهره خورشید می دید و قلبش آرام می گرفت. خورشید به آسمان نگاهی کرد. آهی کشید و از ملاقات ماه سخن گفت. دل آیینه لرزید و شوق مهمانی به کامش تلخ شد. خدایا، چرا خورشید از دیدار ماه می گوید؟ خورشید عزم رفتن کرد. آیینه از او تمنای ماندن و نرفتن داشت. مرغان خانه پریشان شدند و آوایی شوم سردادند. آیینه مرغان را راند. خورشید گفت: آنها را مران که نوحه سر داده اند. «مرانید که نوحه گرند.» دل آیینه بیشتر لرزید. ساعتی از رفتن خورشید نگذشته بود که ندای «تهدمت والله ارکان الهدی» در آسمان پیچید. قلب آیینه به شدت لرزید و ترک دیگری از فرق سر تا گوش دیگرش ظاهر شد.
سلام 🔹خبر انتشار کتاب 📖 کتاب «اندیشه زیبا» زندگینامه شهید استاد علی جمالپور هم زمان با کنگره بزرگداشت ۲۴۰۰۰ شهید استان خوزستان منتشر شد. این کتاب خواندنی، روایت مستند تولد، کودکی تا شهادت این استاد فلسفه است. نقش بی بدیل استاد علی جمالپور در مبارزات فکری، اجتماعی و فرهنگی دو دوره مهم انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی به تصویر قلم کشیده شده است. در مقدمه این کتاب آمده است: «یکی از معضلات پیش روی نویسنده همین موضوع بود. در حالی که مهمترین منابع باقی مانده از این شهید، سخنرانی ها،کلاس ها و نوشته های او می باشد، چگونه می توان به شاخص ترین جنبه زندگی ایشان پرداخت، در حالی که گونه ادبی «زندگینامه نویسی» حفظ شود و به ورطه «آثار استاد» نغلتد!» لینک خرید اینترنتی کتاب: https://basalam.com/az_nevisande/product/13391121
إنا لله و إنا الیه راجعون امروز داشتم خواب رفیق عزیزم جانباز دفاع مقدس حاج صادق کرمانشاهی را می دیدم. خبر فوت او رسیده بود. او با دیدنم شروع به گریه کرد. من در حال ناباوری بودم و گریه ام نمی آمد اما با او همراهی کردم. از خواب که بیدار شدم خاطرات چهل و سه سال آشنایی من با او در نظرم رژه می رفتند. شرکت در کلاسهای مخفیانه اصول عقاید حمید کاشانی در کتابخانه مسجد، اردوهای شوشتر و باغ‌ملک، تظاهرات و مبارزات دوران انقلاب اسلامی، اصابت گلوله پلیس به دست و پایش در تظاهرات ۲۶ دی و ۱۳ فروردین، به آتش کشیدن مشروب فروشی ها، دستگیری و شکنجه در روزهای حکومت نظامی، بنیانگذاری کانون انجمن‌های اسلامی دانش آموزی خوزستان، حضور پی در پی در جبهه های جنگ تحمیلی، چند بار تحمل جراحت های سخت و جانبازی جنگ، تشکیل محافل و‌مسابقات قرآنی در مسجد جزایری، بنیانگذاری هیئت عزاداری سید الشهدای مسجد، پیوستن به طلاب انقلابی حوزه علمیه امام خمینی اهواز و قرار گرفتن در سلک روحانیت، مهاجرت به قم برای پیشرفت در مدارج علمی. یکی از خاطرات درد ناکی که به یادم آمد، بی مهری و بی احترامی برخی دوستان و هم رزمان نسبت به او بود. حاج صادق بسیار صریح و شفاف بود و شاید به همین دلیل برخی تحمل آن روح چون آیینه را نداشتند. عزت و آوازه و سربلندی مسجد جزایری به در و دیوار و سنگ آجرش نبوده و نیست بلکه به حضور انسانهایی است که در آن مسجد تاریخ ساز شدند. حاج صادق کرمانشاهی از تاریخ مسجد جزایری جدایی پذیر نیست همان گونه که حضرت آیت الله جزایری و عبدالحمید کاشانی و شهدایی چون محمد علی حکیم حسین علم الهدی و سعید درفشان و علی جمالپور و سید مهرداد مجد زاده و حمید رمضانی و سید محمد رضا حسن زاده جدایی ناپذیرند. بسیاری از یکصد و هفده شهید مسجد جزایری افتخارشان به شاگردی و هم رزمی با صادق کرمانشاهی بود. او با شهدایی چون سید فرج سید نور و محمد کیوان و حمید رمضانی عقد اخوت بسته بود. شهدایی چون عبدالرحمن فریدی و علی رضا نیله چی و مرتضی صالح زاده و علی گازر پور قاضی مرعشی از شاگردان خاص او بودند. شهید سید مرتضی شفیعی هم مباحثه او بود. قاریان و مؤذنان و مداحان ادوار مسجد چون سید حسین موسوی و غالب جاسم زاده و مجتبی مرعشی با او بسیار مأنوس بودند. اکنون همه این شهدا صف کشیده اند تا از رفیق صمیمی و هم رزم خود استقبال کنند. طوبی لهم و حسن مآب. بدین وسیله مراتب تسلیت خود را به همه دوست دارانش به ویژه به دو ستان و رفقای نسل‌ قدیم و جدید مسجد جزایری عرض می کنم. و نحن انشاءالله بهم لاحقون
صادق جان عزیز ... کاش دلتنگی هم مثل اشک بود. می‌ریخت و تمام می‌شد. می‌ریخت و وجودت سبک می‌شد. آن وقت مجبور نبودی، هر روز حجم عظیمی از دلتنگی‌ها را، با خودت، به این طرف و آن طرف ببری ...