مطمئنم که پشیمان شده برمیگردی
پس چرا این همه نارو زده با نامردی
کاش یادت نرود زخم زبان هایت را
زخم هایی که نمک میزده وا میکردی
عذرخواهی،طلب بخشِشت آن هم حالا؟
بر سر من چه بلاهای بدی آوَردی
واگذارت به خدا کرده و بد میبینی
تا ببینی چه شود عاقبت خونسردی
هرچه از درد نوشتم که بگیرم آرام
نشد آرام دلم،شد غزلم بد دردی
#سید_طباطبایی
به تنهایی قسم شب ها ندارم خواب راحت
پر از فکر و خیالم چشم هایم کرده عادت
شبی را تا سحر در فکر،شعری میسرودم
تراشیدم مدادم را ،تراشیدم نگاهت
ببین بر پیکرم جز شعرها چیزی نمانده
غزل هایی که میخواندم فقط گفتم به ساعت
اگر هم خاطراتی داشتی با خود بیاور
تورا با خاطراتت دوست دارم بینهایت
#سید_طباطبایی
برای روسری از سر کشیدن باز رقصیدند
چه زن ها و چه کودک ها که در خونابه غلطیدند
همین بود آن شعار زندگی زن یا که آزادی؟
مبارک باشد آزادی!که این را هم نفهمیدند
#سید_طباطبایی
هدایت شده از دلنوشته ها♡
به تنهایی قسم شب ها ندارم خواب راحت
پر از فکر و خیالم چشم هایم کرده عادت
شبی را تا سحر در فکر،شعری میسرودم
تراشیدم مدادم را ،تراشیدم نگاهت
ببین بر پیکرم جز شعرها چیزی نمانده
غزل هایی که میخواندم فقط گفتم به ساعت
اگر هم خاطراتی داشتی با خود بیاور
تورا با خاطراتت دوست دارم بینهایت
#سید_طباطبایی