💥 حاج احمد آقا داشت حڪم ریاست جمهوریاش را در محضر امام میخواند📜 اون لحظه چهره شهید رجایی خیلی برام قابل توجه بود ، چهرهای گرفته😞و متفڪر ... شب ازش پرسیدم : وقتی داشتن حڪم ریاست جمهوریت را میخوندند ، خیلی توی خودت بودی ، جریان چی بود⁉️
💢بهم گفت : خوب فهمیدی . اون موقع داشتم به خودم میگفتم فڪر نڪنی حالا ڪسی شدی ،تو همان رجایی سابقی☝️ . از خدا خواستم ڪمڪم ڪنه تا خودم رو گم نڪنم ... ازش خواستم قدرتی بهم بده تا بتونم به این مردم خدمت ڪنم .🌹
#کتاب_زندگی_به_سبک_شهدا
#ناصر_کاوه
#دولت
🇮🇷@aks_porofaile
💥روز پزشک در ایران
تاریخ دقیق روز پزشک در ایران ۱ شهریور ماه می باشد که زاد روز پزشک بزرگ ایرانی ابن سینا نیز می باشد👇
💢تقدیم به تمام مدافعان سلامت:👇
💥دکتر جراحی که رگهای پسر شهیدش را بوسید😭
🌺 ... چند دقیقه بین شهدا گشتند تا اینکه یک جنازه را روی خاک، روبهروی دکتر قرار دادند و گفتند: 👈 این پیکر آقامجید شماست. جنازه سر نداشت اما رگهای گلویش پیدا بود😭 دکتر دوزانو روی زمین نشست و به جیب لباس مجید که خونی بود، خیره شد. روی یک تکه پارچه سیاه کوچک، نوشته شده بود مجید ابوترابی. خم شد و رگهای گلوی مجید را بوسید و کنار پیکر پسرش سجده شکر بجا آورد...😢
🌺...این فقط فصل شهادت تنها پسر دکتر را از زندگی پرفرازونشیبی برایتان روایت کردیم؛ بخشی که گویای عمق شخصیت قوی وی بود که هشت سال در اورژانسهای خط مقدم جبههها با انجام سختترین و حساسترین عملهای جراحی، جان رزمندههای بسیاری را که زنده ماندن شان به دقیقهها وابسته بود، نجات داد...😰
🌺... در گلستان شهدای نجفآباد، چهار قبر کنار هم بودند. دوتا از قبرها خالی بودند. وقتی پیکر مجید را به گلستان شهدا آوردند، دوستش از وسط جمعیت خودش را به دکتر ابوترابی رساند و او را سر دو قبری که کنده شده بود برد و گفت: آقای دکتر! مجید را اینجا توی این قبر به خاک بسپارید😇 دکتر گفت: چرا پسرم؟!
🌺... جوان جواب داد:ما چهار نفر بودیم که شبهای جمعه میآمدیم گلزار و سر مزار شهدا دعای کمیل میخواندیم. بعد از دعاچند دقیقهای در این چهار قبر کنده شده میخوابیدیم.رسول، توی همان قبری که همیشه میخوابید، دفن شده...😭 علی ابراهیمی، دوست دیگرمان هم همینطور😨 حالا مجید آمده...بعد به قبر وسطی اشاره کرد و ادامه داد:👇
قد مجید بلند بود و داخل این قبر که میخوابید، سرش را به یک طرف خم میکرد. همیشه هم میگفت: 👈 بچهها باید سر من از تنم جدا شود تا این قبر اندازهی من بشود...وهمین طور هم شد و موقع دفن مجید در قبر جاشد👈 چون سر به بدن نداشن😭هنوز چهل مجید نشده بود که دکتر برگشت به اورژانس خط مقدم برای انجام وظیفه ...😔
#کتاب_خاطرات_دردناک
#ناصر_کاوه
🕊@ghasemiun🏴
🌷امضای امام رضا🌷
✨...مهدی توی وصیت نامه اش نوشته بود: رسیدن به سن 30 سال، بعد از علی اکبر (ع) برایم ننگ است....
✨ مادرش می گفت:👇
آخرین بار که از سوریه برگشت ایران، با هم رفتیم مشهد. بعد از زیارت دیدم مهدی کنار سقا خونه ایستاده و می خنده. ازش پرسیدم: چیه مادر؟ چرا می خندی؟ ...😇
✨گفت: مادر! امضای شهادتم رو از امام رضا (ع) 💕گرفتم...
✨بهش گفتم: اگه تو شهید بشی من دیگه کسی رو ندارم. مهدی دستش رو به سمت آسمون بلند کرد و گفت: مادر خدا هست...
کتاب_شهد ا_و_اهل_بیت #ناصر_کاوه
خاطره ای از زندگی شهید مهدی صابری
🕊@ghasemiun.🏴