📝دلنوشتهای به قلم دانشآموز امیرحسین رستمی از استان البرز خطاب به سردار سلیمانی میخوانید:
« زبانم در وصفش قاصر است. نمیدانم از هیبت نگاهش بگویم، از تدبیرش، از شجاعتش یا که از حسن اخلاقش... شاید هرکس بتواند تدبیر داشته باشد یا که شجاع باشد ولی اینکه هر دو را باهم داشته باشد راحت نیست. باید قاسم سلیمانی شوی تا که موفق به کسب آن شوی.
خیلیها میگفتند چرا اینقدر یک شخص میتواند مهم باشد و اینهمه شور و عشق و هیاهو؟ در جواب میتوان گفت این عزتی است که خدا به انسان میبخشد. حاج قاسم هنوز هم زنده است. حتی زندهتر از قبل. چرا؟ چون الآن معنی سردار دلها برای همه واضح است. خیلی از مردم در صحبتشان میگفتند احساس میکنم با رفتنش یتیم شدهام. واقعاً گاهی اوقات زبان خاموش میشود.
خوشا به حالت حاج قاسم! زیبا پرکشیدی و رفتی پیش اربابمان. سلام ما را برسان به مادر بی حرم. همچون عباس(ع) دستت ز تن جدا شد. همه دیدند دستت را که انگشتری هم در دست داشتی. آقایی هم در کربلا انگشتری در دست داشت کاش میگذاشتند دستش بماند... غبطهات را میخوردم ای سردار دلها! یک خواهش از شما دارم! دعایم کن مسیرت را ادامه دهم و در آخر همچون شما شهید شوم. عطش شهادت در وجودم چون چشمه بجوشد و به آن دست پیدا کنم...
ناحق تو را زدند حاج قاسم! ناجوانمردانه! بیحیایند دگر، جرئت رودررویی با شما را نداشتند. امیدوارم جوابش را بگیرند البته تا به الآن گرفتهاند؛ اما بدتر از آنهم سرشان خواهد آمد...»
#نسلی_از_سلیمانی_ها_در_راهند
#من_یک_قاسم_سلیمانی_ام
#ما_ملت_امام_حسینیم
🕊@ghasemiun.🏴