eitaa logo
دل‌گویه
310 دنبال‌کننده
663 عکس
23 ویدیو
21 فایل
من دوست دارم نویسنده باشم پس می‌نویسم از تمام دوست داشتن‌ها از تمام رسیدن‌ها با نوشتن زنده‌ام پس می‌نویسم پس زنده‌‌ام استفاده از مطالب با ذکر صلوات و نام نویسنده بلا‌مانع است. فاطمه میری‌‌طایفه‌فرد ارتباط با نویسنده: https://eitaa.com/fmiri521
مشاهده در ایتا
دانلود
بهار در جامعةالزهراء(س)
به‌نام‌او همه روزهای تحصیلیم همه روزهای تحصیلی‌ام را دوست داشتم اما سطح سه را بیش‌تر. همه مکان‌های تحصیلم را دوست داشتم اما جامعةالزهراء(س) را بیش‌تر. همه دوستان تحصیلم را دوست داشتم، اما طلبه‌ها را بیش‌تر. حل‌کردن حسابان را دوست داشتم، حتی وقتی که مغزم را تریت می‌کرد، یا وقتی که با رياضيات گسسته، احتمال افتادن دو سیب از هفت سیب را در سبد با شرایط خاص محاسبه می‌کردم، اما هیچ‌کدام به پای نشستن در کلاس استاد نمی‌رسید. اگر تاریخی حساب کنم، به اندازه مدت زمان ساختن اولین‌ خانه‌های تمدن یک‌جانشینی جهان در تپه‌زاغه، تا گذاشتن میل مخابراتی برج میلاد فاصله زمانی داشت. کلاس‌هایی که عمری آرزوی نشستن بر روی صندلی‌اش را داشتم و سؤال‌هایی که یک عمر آرزوی شنیدن پاسخش را داشتم، همه همین‌جا جمع بود. تمام ایران را به‌علاوه تمام شامات و آندلس و جغرافیای هند طی می‌کردیم؛ از بین النهرین و ماوراءالنهر در شرق و غرب عالم رد می‌شدیم و جایی خوش‌تر از ایران نمی‌یافتیم. کلاس استاد اما درس تاریخ معاصر ایران بود، بحث بر سر مشروطه مشروعه و شاهان بی‌حال قاجار و مردان جنگی مثل ستارخان و باقرخان و آن خانمی که می‌گفت: «خاک می‌خوریم ولی خاک نمی‌دهیم.» با استاد یاد گرفتم که چگونه از حقانیت مذهبم دفاع کنم و چگونه حدود و ثغور اعتقادم را بچینم که امامم، علماءالابرار نشود. استاد ما را به خانه مادران امامان می‌برد و ما را با نرجس خاتون و حمیده خاتون هم‌سفره می‌کرد و می‌شدیم دختران شهربانوی ایرانی. رفاقت من با شیخ مفید از سر کلاس استاد شروع شد و تا کاظمین قد کشید. آن‌وقت دلم می‌خواست هم‌پای سیدرضی پای درسش بنشینم و از حقانیت شیعه دفاع کنم. در همین حوالی، زیر سایه نام مادرم زهراء(سلام‌الله‌علیها) درس خواندم و خوش‌تر از این روزها نیافتم، حتی وقتی که راننده تاکسی دم در جامعه دو پهلو کرایه می‌گرفت، حتی وقتی که به‌جای جواب به سؤالات دینی و تاریخی مردم، باید دنبال جواب سؤالات اقتصادی می‌بودم. روزهای درسم با تدریس کسانی گذشت که علم خود را آمیخته به اعتقاد و باور، به کام شاگردان‌شان می‌ریختند. کاش من هم بتوانم تنفس در این اتمسفر را به کام دختران ایران بچکانم... راستی روز معلم مبارک. 🖊 فاطمه میری‌طایفه‌فرد "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
به‌نام‌او دوباره دریای اردیبهشتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1174.pdf
11.52M
🇮🇷 هفته نامه پرتو شماره 1174 🇮🇷 به‌نام‌او متن دریای اردیبهشتی در صفحه اول نشریه پرتو "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
به‌نام‌او ... حل کردن حسابان را دوست داشتم، حتی وقتی که مغزم را تریت می‌کرد، یا وقتی که با رياضيات گسسته، احتمال افتادن دو سیب از هفت سیب را در سبد با شرایط خاص محاسبه می‌کردم. اما هیچ‌کدام به پای نشستن در کلاس استاد مستقیمی نمی‌رسید. اگر تاریخی حساب کنم، به اندازه طول ساختن اولین‌ خانه‌های تمدن یکجانشینی جهان در تپه‌زاغه، تا گذاشتن میل مخابراتی برج میلاد فاصله زمانی داشت... متن در خبرگزاری رسمی حوزه 👇 https://hawzahnews.com/xcPKX "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به‌نام‌او داستانم را به مجنون گفتم و با خنده گفت ایـن همـه دیـوانِـگـی را از کجـا آوَرده‌ای! "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به‌نام‌او تا خنده‌ی تو می‌چکد از خوشه لب‌ها بیچاره بمی‌ها و غم نرخ رطب‌ها "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
به‌نام‌او مرهم زخمم تویی جانم به جانت بسته است غیر تو، جز مردن و رفتن نمی‌خواهد دلم "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye