eitaa logo
دل‌گویه
322 دنبال‌کننده
795 عکس
36 ویدیو
31 فایل
من دوست دارم نویسنده باشم پس می‌نویسم از تمام دوست داشتن‌ها از تمام رسیدن‌ها با نوشتن زنده‌ام پس می‌نویسم پس زنده‌‌ام استفاده از مطالب با ذکر صلوات و نام نویسنده بلا‌مانع است. فاطمه میری‌‌طایفه‌فرد ارتباط با نویسنده: https://eitaa.com/fmiri521
مشاهده در ایتا
دانلود
به‌نام‌او غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت پیاده آمده‌بودم، پیاده خواهم رفت "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
به‌نام‌او این یک اصل است این یک اصل است. همیشه باید نیمه پر لیوان را دید، حتی وقتی که برای دیدن نیمه پر لیوان مجبوری کلی لیوان را این‌طرف و آن‌طرف بکنی. "...آهان من دیدم، ایناهاش، خب الحمدلله برم برایش مشق بنویسم..." آن انگشت شست کذایی، کار دستم داده‌بود و دستم را از کار انداخته‌بود. تمام مشکلات زندگی بدون شست سالم یک طرف، نماز با وضوی جبیره یک طرف. تمام اعصاب نداشته‌ام خرد بود و هیچ راه فراری از این شرایط وجود نداشت. در رویای ناامیدی و فاز غر گشتم تا چیزی پیدا کنم که حالم خوب شود و از آن‌جایی که خدا مهربان است و تذکار دهنده، مرا به یاد شست شهید همت انداخت و از آن‌جا که اصل مهم نیمه پر لیوان سرلوحه زندگی‌ام بوده و هرگز از آن عدول نکرده‌ام، نیمه پر لیوان را پیدا کردم. شستم شبیه به شست حاج همت شده. حالا دستم را مثل او به نشان ادب بالا می‌آورم و می‌گویم: "السلام علیک یا ابا عبدالله" "السلام علیک ایها شهدا و الصدیقین" 🖊فاطمه میری‌طایفه‌فرد "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به‌نام‌او همان‌گونه که فردوسی بود قرن چهارم هجری، اوج شکوفایی تمدن شیعی، دوره اقتدار آل‌بویه اولین حکومت مستقل شیعه و ظهور دانشمندان و نویسندگان و ادیبان بزرگ است. بزرگانی که تاکنون، از نامشان به نیکی یاد می‌شود. از بین شاعران اما، فردوسی چیز دیگری است برایم. یک شیعه بی‌اماواگر و یک شاعر بزرگ در تاریخ ادبیات فارسی، آن هم در قرن چهارم. برین زادم و هم برین بگذرم چنان دان که خاک پی حیدرم قرن چهارمی که طلیعه بروز و ظهور فرهنگ و تمدن شیعی است و شاهنامه، کتابی که طلایه‌دار حفظ و صیانت از زبان فارسی است و داستان‌هایی که در اوج زیبایی، نشان از روزگاری دور دارد: تو این را دروغ و فسانه مدان به رنگ و فسون و بهانه مدان فردوسی زحمات زیادی کشیده تا این ابیات، شاهنامه  شوند. دل کنده از سلطان محمود غزنوی‌ها تا کتابش بعد از هزارسال، بماند و سندی برای تمدنی بزرگ باشد. خودش می‌گوید: بسی رنج بردم در این سال‌سی عجم زنده کردم بدین پارسی شاعری که به غایتِ شعر، تمام و به غایتِ دین، کمال را داشت. اما نمی‌دانم پس از گذران روزگار، چرا این بلاها بر سر مزارش رخ داده است، سال‌ها محل جولان افرادی بوده که می‌خواستند با بزرگ‌کردن فردوسی، ارزش‌های دینی و اسلامی را کوچک کنند، اما غافل بودند که فردوسی، خود بزرگ است و دین اسلام از حافظه تاریخی ملت ایران و از درون قلب و پی آنان پاک‌شدنی نیست. باورش برهمه سخت است که چه بر سر مزار او آوردند: از پی‌کندن‌های نابجا تا طراحی اهرام ثلاثه مصر؛ خراب‌کردن‌ها و آمد و رفت‌های معماران خارجی که حتی یک بیت از او را نشنیده بودند و در آخر، طرحی که اکنون بر روی مقبره اوست، نمادی از مقبره کوروش. راستش رفتارشان را نمی‌فهمم، اما این را می‌فهمم که سهم فردوسی  مقبره‌خراب‌کردن نبوده است. سهم فردوسی ساختن مزاری پر شکوه و هنری و به غایت زیبا و هنرمندانه بوده که با مضمون شعرهایش مطابقت داشته باشد، به دور از هرگونه معمار اجنبی. امسال وقتی به سنگ مزارش رسیدم، دیدم همه مشغول خودشان هستند، ژست می‌گیرند و لایک می‌خرند، عکس می‌گیرند و لایو می‌روند و در این میانه، ناگاه به خودم نهیب می‌زنم فاتحه یادت نرود. فراموشت نشود حالا که تا این‌جا آمده‌ای، تحفه‌ای از نور نثارش کنی. در پی کنجکاوی‌های همیشگی درباره ابنیه تاریخی، به راهنمای مقبره مراجعه کردم. بعد از مواجه‌شدن با سؤالات من گفت: تمام ایام عید را اینجا بودم و منتظر، شاید کسی سؤالی بپرسد، اما همه در حال و هوای عکس یادگاری بودند، حالا خویش‌انداز یا سلفی، چه فرقی می‌کند! شروع کرد به توضیح‌دادنِ بخشی از آن‌چه در بالا آمد... در موزه آرامگاه فردوسی، نسخه چاپی اما بدل دو مجلد، از قدیمی‌ترین نسخ شاهنامه در ویترینی شیشه‌ای به نمایش گذاشته شده بود. یکی نسخه فلورانس ایتالیا بود، مربوط به ۲۰۰ سال بعد از زندگانی فردوسی و قدیمی‌ترین نسخه خطی موجود و دیگری شاهنامه بایسنقری هرات بود که الآن در کاخ گلستان محبوس است و امکان دیدنش فراهم نیست. نمی‌دانم چرا شاهنامه باید در ایتالیا باشد و یا چه کاری باید انجام شود تا به خانه‌اش برگردد؟ در این موضوع اهل‌فن نیستم، ولی من عادت ندارم چیزهای باارزش خود را به کسی، حتی امانت دهم. در آرامگاه غریب‌تر از هر کسی شاید خود فردوسی بود. هنوز که هنوز است نتوانستیم با اشعارش آن‌طور که باید و شاید، انس بگیریم. در کنار موزه، خانه ابدی اخوان ثالث بود، شجریان هم در گوشه‌ای دیگر از باغ شخصی فردوسی خوابیده بود و عده‌ای بر سر مزارش... برخی از آنان، حرمت متوفی را نگه نداشته بودند و برای آرامش روحش، سوهان بودند، بگذریم... از باغ شخصیِ فردوسی در تابرانِ توس که خارج می‌شدم یاد شعر اخوان ثالث افتادم که اخیرا با بیانی شیوا از زبانی آشنا شنیده بودم که این شعر را در وصف صحیفه سجادیه و دعای ابوحمزه ثمالی خوانده بودند: ای تکیه‌گاه و پناهِ زیباترین لحظه‌هایِ پرعصمت و پرشکوهِ تنهایی و خلوت من؛ ای شط شیرین پرشوکتِ من... 🖊فاطمه میری‌طایفه‌فرد ۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
قضاوت می کند تاریخ بین ِخان دِه با من که از من شعر ِمی‌ماند و از او باغ ِ گردویش "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به‌نام‌او ‌بی‌عشق دلم جز گره‌ای کور چه بود؟! دل چشم نمی گشود، اگر عشق نبود  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌"اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
به‌نام‌او متن روزی چفیه‌ها، در روزنامه ۲۵ اردیبهشت کار شد. "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
‌هر چند جهان با تب و آشوب عجین‌ است آغوش تــــو آرام‌ ترین جای زمین است "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
به‌نام‌او وقت خیلى کم است و ما خیلى کار داریم؛ امروز و فردا نکنید. امام صادق علیه‌السلام فرمود: اگر پرده برداشته شود و آن سوى را ببینید، خواهید دید اکثر مردم به علت «تسویف» به کیفر اعمال بد مبتلا شده‌‌اند. تسویف یعنى امروز و فردا کردن... | علامه حسن‌زاده آملی رحمةالله‌علیه "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به‌نام‌او بعضی وقت‌ها دوستان نادیده‌ای داری که صورت‌شان را نمی‌شناسی ولی سیرت را چرا. سیرت دوستان نادیده‌ی من در نوشته‌هایشان پیدا بود، از جنس دغدغه‌ی تمدن اسلامی و ایرانی. دوستان خوبی شده‌بودیم باهم در دنیای مجازی بی‌آن‌که صورت به میان آید. وقتی این دوستان نادیده را در موسسه ژرفا دیدم چقدر آشنا بودند، اسم‌شان را می‌شنیدم، عناوین یادداشت‌های‌شان به ذهنم خطور می‌کرد. جلسه‌ای که حالا آیدی‌ها نام‌دار شده‌بودند و ان‌شاءالله رفاقت‌ها پایدار. این جلسه که به همت دکتر اقبالی صورت گرفته‌بود که مدت‌ها در بحث حجاب و مبانی انقلابی و اجتماعی و خانوادگی تلاش کرده‌بودند. میهمان ویژه این نشست هم معاون فرهنگی سپاه، جناب آقای بذرافکن بودند. دلیل این جمع شدن، همان قدم‌های کوچک قلمی این جمع بود برای مسئله حجاب. مباحث مطروحه در این جلسه، بیشتر از بازخورد متن‌ها در خبرگزاری‌ها و باید‌ها و ضرورت نوشتن در مقوله حجاب بود. در آخر هدیه‌ای مرتبط با حیطه فعالیت دوستان داده‌شد. خدا کند که این قلم‌ها جز در مسیر حرکت به سوی الهی‌شدن نچرخد. تکمله: عکس بانوان نویسنده، صیانت شده‌است. "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به‌نام‌او بنویس حتی اگر نمی‌خواهی، حتی اگر چیزی را که به دست می‌آوری، دوست نداشته باشی؛ حتی اگر چیزی که می‌نویسی خوب نباشد. 🖊آگاتا کریستی "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زبان حال دلم را کسی نمی‌فهمد کتبیه‌های ترک‌خورده خواندنش سخت است "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
به‌نام‌او شکر خدا که موجب خوشنامی من است  نامت که بر کتیبه قلبم نگاشتم 📌توضیح عکس: اولین لوحه‌های خطی کشف شده در تپه باستانی که قدمت 5000 ساله دارند. تصویر وسط هم ابزارهای نوشتن بودند. "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
قندان نقره‌کاری بازار اصفهان تقلید ناشیانه‌ای از سیم ساق توست "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حکایت 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 در حیاه الحیوان، ذیل نام کبک چنین آمده است: یکی از روسای کرد بر سفره ی شاهزاده ای نشسته بود. قضا را دو کبک بریان بر سفره نهاده بودند. همین که چشم مرد کرد بدانها افتاد، خندید. شاهزاده سبب پرسید. مرد گفت: در آغاز جوانی، روزی بر تاجری راه بریدم. زمانی که خواستم بقتلش رسانم، لابه و زاری کرد، سودی نبخشید و هنگامی که دانست ناگزیر خواهمش کشت، رو به دو کبکی کرد که بر کوه نشسته بود و گفت: ای کبکها، شاهد باشید که این مرد قاتل من است. این شد که هنگامی که این دو کبک را دیدم، حماقت آن مرد بخاطرم آمد. شاهزاده گفت: آندو کبک شاهدتش را دادند. سپس دستور داد گردنش را بزنند که زدند. 📚کشکول شیخ بهایی "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به‌نام‌او عطر تن کاشی‌های فیروزه‌ آن‌وقت که هنوز نمی‌دانستم دل کجاست؟ وقتی به گنبدتان نگاه می‌کردم چیزی درونم شروع به تاپ تاپ می‌کرد؛ چیزی شبیه به نبض، چیزی شبیه به حیات، آن‌وقت بود که دل‌دار شدم. اول شما بودید و بعد محبت را آموختم. اول شما بودید و بعد همه چیز. اصلا مگر می‌شود از عشق گفت و شما اول خط نیامده‌باشید؟ اول‌ بار معنی بهشت را در صحن و سرای‌تان یافتم و بعد، در همان دلِ مکشوفه گفتم: بعید است بهشت به قشنگی این‌جا باشد. اولین بار مشامم به عطر تن کاشی‌های فیروزه‌تان صفا گرفت و بعد از آن همه تجربه رایحه‌ها، هیچ‌کدام مجابم نکرد که غیر از عطر حرم‌تان چیز دیگری مدهوشم کند. می‌خواهم زندگی‌ام رنگ شما باشد بوی حرم‌تان خانه کوچکم را صفا دهد، تکه فرش حرم‌تان قشنگ‌ترین تابلو فرش جهان است، می‌خواهم غبار مانده در تار و پودش، قوت دیوار خانه‌ام باشد. اصلا آن تار و پودی که محل رفت و آمد زائران‌تان باشد قیمت ندارد. تمام حاجات کودکی‌ام در حرم‌تان قد کشید و ثمر داد. حالا اگر حاجتی باشد صفای وجودتان است، اصلا اگر بهانه‌ای باشد دل‌تنگی برای حرم‌تان است. الان خودتان شده‌اید بزرگترین آرزو، مقدس‌ترین میل. شنیده‌ام، نه! هزار بار دیده‌ام که باب‌الجوادتان، گره می‌گشاید و رزق عالم را قسمت می‌کند. آخر مگر جز این است که فرزند باب الحوائج‌اید و پدر جوادالائمه! این وصف‌ها مرا یاد لحظات دعای جامعه‌کبیره در گوشه مقبره شیخ حرعاملی می‌اندازد؛ من مومن‌ام به این فراز از دعای جامعه کبیره که: فِعْلُکُمُ الْخَیْرُ وَ عَادَتُکُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِیَّتُکُمُ الْکَرَمُ… اگر این مُلک صفایی دارد به صفای شماست، اگر آبرویی دارد شما آبرو داده‌اید و اگر امان دارد شما دعایش کرده‌اید. مولا جان اگر مالی هست برای‌ شماست و اگر فرزندی به‌نام‌تان، اگر علمی هست به‌پايتان و اگر جانی هزاران بار فدای‌تان. 🖊فاطمه میری‌طایفه‌فرد "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
دعای سریع الاجابه: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الْأَعْظَمِ الْأَجَلِّ الْأَكْرَمِ الْمَخْزُونِ‏ الْمَكْنُونِ‏ النُّورِ الْحَقِّ الْبُرْهَانِ الْمُبِينِ الَّذِي هُوَ نُورٌ مَعَ نُورٍ وَ نُورٌ مِنْ نُورٍ وَ نُورٌ فِي نُورٍ وَ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ وَ نُورٌ فَوْقَ كُلِّ نُورٍ وَ نُورٌ يُضِي‏ءُ بِهِ كُلُّ ظُلْمَةٍ وَ يُكْسَرُ بِهِ كُلُّ شِدَّةٍ وَ كُلُّ شَيْطَانٍ مَرِيدٍ وَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ لَا تَقِرُّ بِهِ أَرْضٌ‏ وَ لَا تَقُومُ بِهِ سَمَاءٌ وَ يَأْمَنُ بِهِ كُلُّ خَائِفٍ وَ يَبْطُلُ بِهِ سِحْرُ كُلِّ سَاحِرٍ وَ بَغْيُ كُلِّ بَاغٍ وَ حَسَدُ كُلِّ حَاسِدٍ وَ يَتَصَدَّعُ لِعَظَمَتِهِ الْبَرُّ وَ الْبَحْرُ وَ يَسْتَقِلُّ بِهِ الْفُلْكُ حِينَ‏ يَتَكَلَّمُ بِهِ الْمَلَكُ فَلَا يَكُونُ لِلْمَوْجِ عَلَيْهِ سَبِيلٌ وَ هُوَ اسْمُكَ الْأَعْظَمُ الْأَعْظَمُ الْأَجَلُّ الْأَجَلُّ النُّورُ الْأَكْبَرُ الَّذِي سَمَّيْتَ بِهِ نَفْسَكَ وَ اسْتَوَيْتَ بِهِ عَلَى عَرْشِكَ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِمُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ أَسْأَلُكَ بِكَ وَ بِهِمْ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَفْعَلَ بِي كَذَا وَ كَذَا» اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ برای سلامتی آقای سید ابراهیم رئیسی و همراهان آیه شریفه و دعای فوق رو قرائت کنیم. -----------❀❀✿❀❀--------- @tarikh_j
به‌نام‌او نه این‌که ایرانم بلا به خود ندیده، که دیده، که زیاد هم دیده، ولی هربار سربلند بیرون آمده‌است، هربار سربلندتر از قبل. اما این لحظات دوست و دشمن چه خوب عرض اندام می‌کنند. اگر هنوز شکی هست و یا شبهه‌ای، بروید و سری به کانال‌های اسرائیلی بزنید. از بس گردو شکانده‌اند، دم‌شان ورم کرده. این لحظات و دستان به‌دعابلندشده مردان و زنان زحمت‌کش این وطن، حال عجیبی دارد. امشب ایران نورانی‌است. پر از نور، پر از امید و پر از اقتدار... امام رضاجان تولدتون مبارک برای ما دعا کنید. یاعلی 🖊فاطمه میری‌طایفه‌فرد "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye