بهناماو
#نکات_ناب
اگر ناگهان تخیلتان از کار بیفتد چه میکنید؟ همه نویسندهها گاهگاهی با این وضع روبهرو میشوند. باتری خلاقیتتان را شارژ کنید. یک تمرین برای این کار استفادهٔ تصادفی از فرهنگ لغت است:
فرهنگ لغت را بهطور تصادفی باز کنید و یک لغت جاندار انتخاب کنید. حال از صفحه دیگر آن یک لغت جاندار دیگر انتخاب کنید. چیزی بنویسید که این دو واژه را به هم ربط دهد. اینگونه دوباره تکانی به عضلات ادبی خود بدهید. مطلبی که نوشتهاید چه چیزی دربارهٔ داستان به ذهنتان میآورد؟
برگرفته از کتاب:
طرح و ساختار رمان، جیمز اسکاتبل
-----------❀❀✿❀❀---------
@del_gooye
بهناماو
به وقت پژوهشگاه
به عشق حاج قاسم
عقل از درک عبورم عاجز است
عشق میداند کجاها رفتهام
@del_gooye
بهناماو
خانم جلسهای
یک میز چوبی و یک پارچه ترمه و خانمی که پشت میز روی زمین مینشست و برای خانمهای محل احکام میگفت، وعظ میکرد، روضه میخواند. خانمی محجوب که شاید سواد آکادمیک نداشت ولی در بحث دین تلاش کرده بود و پای درس بزرگان نشستهبود و حالا دانستههایش را با زنان محل به اشتراک میگذاشت. با مادرم خیلی به این مراسمات رفتهبودم، خیلی اوقات هم مادرم مجلس وعظ میگرفت و در خانهی ما هم، همان میز و ترمه میشد منبرکوچکی برای یادگیری فقه و ذکر آلالله(علیهمالسلام).
خیلی از دانستههای دینیام در همین مجالس شکل گرفت، با اهل بیت(علیهمالسلام) اینجا آشنا شدم؛ خاطرهایی خوب از يک جلسهی خوب و یک خانم جلسهای خوب.
در حرم امام حسین(علیهالسلام) در قسمت شبستان تازه ساز حرم، قسمتی برای استراحت زنان قرار داده شده بود. به خانمها پتوهای مرتب داده بودند و میتوانستند استراحت کنند. چقدر دلم میخواست من هم فرصتی داشتم و استراحت در این مکان مقدس را تجربه میکردم. اما همیشه یک عجلهای در کار بود که فرصت را میربود و من مجبور از حرم برمیگشتم.
موقع بیرون آمدن از شبستان، جمعی از زنان در گوشهای حول یک خانم نشسته بودند و داشتند به صحبتهای ایشان گوش میدادند. چیزی شبیه به همان میز چوبی جلسات خانگی خودمان هم جلوی ایشان گذاشتهبودند. بیآنکه دقتی که در کلام عربی داشته باشم به سمتش کشیده شدم. چیزی شبیه به یک حس خوب، یک خاطرهی دلانگیز مرا به آن سوی شبستان میکشید.
خانم جلسهای به تعبیر من، داشت از احکام وضو میگفت و خانمها با دقت گوش میدادند و گاهی هم سوال میکردند و خانم جلسهای با وقت و جدّیت، به سوالات پاسخ میداد. داشت دیرم میشد ولی دوست داشتم در کنارشان باشم. اصلا کلی چیز یاد بگیرم کلی تفاوت و شباهت ببینم؛ ولی نمیشد. اما همان چند دقیقه کافیبود تفاوت و شباهت مجالس خودمان با بانوان عراقی را پیدا کنم. دو تفاوت مهم با خانم جلسهایهای خودمان پیدا کردم که قابل تأمل بود. اول اینکه برخلاف خانم جلسهایهای ما که در کلامشان کلی کلمات محبت آمیز موج میزند اینجا خیلی از این خبرها نبود. یک جدّیتی پذیرفته در امر دین در بین مخاطب احساس میشد. دومین تفاوت نحوه پوشش بود، خانم جلسهای ما در جلس زنانه غالبا یک روسری روشن از کیف خود بیرون میآورد و سر میکرد، اما اینجا خانم جلسهای پوشیه زده بود آنهم در مجلس کاملا زنانه. شاید هم نگران فیلمبرداری با گوشی و یا دوربین مدار بسته بود، نمیدانم.
گذشته از این موارد، شیرینی داستان، فقه جعفری بود که داشت رد و بدل میشد. اینجا اوج شباهت و یکرنگی خانم جلسهایها بود، چه ایرانی چه عراقی.
🖊فاطمه میریطایفهفرد
-----------❀❀✿❀❀---------
@del_gooye
بهناماو
#نکات_ناب
چند نکته دربارهی #بازنویسی داستان
۱- در بازنویسی داستان، متن قبل و بعد از بازنویسی را باهم مقایسه کنید و ببینید چه موارد تازهای به ذهنتان میرسد.
۲- بهترین کار برای شروع بازنویسی داستان کوتاه، فراموش کردن آن است! پس بین نوشتن و بازنویسی آن دو یا چهار هفته فاصله بگذارید.
۳- در بازنویسی علاوه بر تصحیح اشکالهای نوشتاری، نواقص جملهبندی، و مشکلات سجاوندی (نقطهگذاری) باید اجزای اصلی داستان و روند وقایع مورد بررسی قرار بگیرد و در صورت لزوم تصحیح شود یا تغییر کند.
۴- مواردی مثل انسجام خط طرح، زاویه دید، زمان داستان، شخصیتها، گفتگوها، صحنه پایانی داستان، صحنه و فضا و ضرباهنگ داستان باید یک به یک زیر ذرهبین نویسنده قرار بگیرد.
-----------❀❀✿❀❀---------
@del_gooye
بهناماو
#نکات_ناب
صاحب قلم خلاق از ناخودآگاه خود تغذیه میکند. در داستاننویسی خیلی مهم است که نویسنده علاوه بر آموختههای خودآگاهش بتواند از "گنجهای پنهان" و ناخودآگاهش هم بهره برداری کند.
-----------❀❀✿❀❀---------
@del_gooye
بهناماو
خانم جلسهای
کارشده در روزنامه سراسری سراج
🌷واسئلللهمنکلخیر🌷-----------❀❀✿❀❀---------
@del_gooye
بهناماو
صدای شکستن میآید
این روزها مادران مشغول کارند، گویی در گوشه خانه یک تابلو نصب شده مثل همانهایی که در اول عملیات عمرانی جادهها میزنند. خانه زیر و رو میشود تمیز میشود، بوی انواع شوینده از تمام خانهها بیرون میپاشد. اصلا مادرها کار ندارند که اعضای خانواده کمک میکنند یا نه؟ برایشان مهم است یا نه؟ آنها کار خودشان را میکنند. فقط شبها گاهی وقتی همه در خواباند صدای آهی، نالهای، چیزی از خانه بلند میشود که گاهی شنیدهمیشود گاهی هم نه.
بعضی ازاین مادرها چند قسمت میشوند، یک قسمت مادر چندتا بچه قد و نیمقد، یک قسمت همسر یک مرد که باید مانند یک ملکه در تسخیر قلب همسر خود باشد، یک قسمت دخترِ پدر و مادرش، یک قسمت خواهر خانواده است، یک قسمت خود وجودش است که در کارهایش تجلی کرده مثلا معلم است، کارمند است، محصل است، نویسنده است، مشغول پایاننامه است، در هر کدام از این ساحت وجودی یک وظایفی نهفتهاست که حتی اگر نخواهد نمیتواند از آن تخطی کند.
خیلی از اين وظایف تعریف شده با آمدن عید و بهار و ماه رمضان کار ندارد، باید خودت را برسانی، ولی مادر خانه، زن خانه، کار ندارد که کار ندارند، او کار دارد برای عید، برای بهار، برای ماه مبارک رمضان. او خانهاش را آماده روئیدن شکوفهها میکند. او خودش را مهیای وظایف بیرونی خود میکند، او باید فکری هم برای دل خود کند که ماه خدا دارد از راه میرسد.
همه اینها هست و یک جسم نازک که قرار بوده《لیست بقهرمانه》باشد. اما او در این شرایط یکهتاز میادین قهرمانیست، میداندار جهاد اقتصادیست، او با تمام شرایط ایستاده است. ولی باید مواظب بود نکند فراموش کنیم، نکند بیخیال کمک شویم به بهانهای که او میتواند.
صدای شکستن میآید شاید دلی، شاید استخوانی، شاید مادری.
قدر مادران را بدانیم.
بهار آمدنیست.
-----------❀❀✿❀❀---------
@del_gooye
بهناماو
اسمش که میآید، عشق تجلی میکند، عشق درست به معنا مینشیند. واژهها صف میکشند تا خرج مرامش شوند و در وصف او به کار گرفته شوند، هرچه دارند میگذارند تا شايد به مسمای عین او برسند که نمیرسند و میدانند که نمیتوانند. عین او چشمه حیات است، اکسیر اعجاز است، رویینتن میکند اگر در عینِ* عین او شستشو کنی. عشق وامدار عین توست علی (علیهالسلام)
*عین: در عربی بیش از ۷۰ معنی برای عین آمدهاست که یکی از متداول ترین آنها به معنی چشمه است.
#هایکو
-----------❀❀✿❀❀---------
@del_gooye
بهناماو
انگار مرگ به آستان کسی میزند.
انگار حلوا میپزند، برای ختم شر، مظهر خباثت، اسرائیل.
چه حلوای قندیست حلوای تو
#پایان_زندگی_سگی
#هایکو
-----------❀❀✿❀❀---------
@del_gooye
بهناماو
پیروز
با شنیدن از بین رفتن پیروز این سوال در ذهنم ایجاد شد که آیا در همه جای دنیا اینقدر تمام کارها سیاسی میشود؟ آیا تمام کارهای به ثمر ننشسته رسانهای میشود؟
چرا با وجود مسائل مهم و گرفتاریهای اقتصادی مردم، یک مسئله محیط زیستی تا این حد با جزئیات در اختیار رسانهها قرار میگیرد؟ چرا تمام مسائل در ایران آخر الامر سیاسی میشود؟
جواب تمام این سوالات برایم یک علامت تعجب دارد که مگر همه چیز باید به این وضوح گفته شود!
اینکه همه ایران را دوست داریم درست، اینکه هر چیز که منتسب به این دوستداشتنی باشد را هم دوست داریم درست، اما باید بدانیم در جایی از مکان و زمان ایستادهایم که شاید حساسترین لحظات تاریخ را درک میکنیم. مکانی به نام خاورمیانه، قلب انرژی دنیا و دستها و فکرهای آلوده و در زمان هجوم رسانهها بر قلب و ذهن و اندیشه آدمی.
در بسیاری از دنیا حیوانات در حال انقراض فراوانی وجود دارند، به هر دلیلی یا دلایلی اتفاقات فراوانی رخ میدهد. اما هیچ جای دنیا برای آن مانور رسانهای راه نمیافتد. در هیچ جا بیش از یک سال خبر لحظه به لحظه وقایع گفته نمیشود. در حالی که بسیاری از اتفاقات در همین هیاهوی رسانهای خفه میشوند. آنوقت وقتی رسانه، یکسال ذائقه مخاطب را با خودش همسو کرد، میتواند از هرچیز به عنوان یک بحران نام ببرد. میتواند از آن ابراز نارضایتی درست کند و چماق کند و بکوبد توی سر مردم، شعر میگویند و میخوانند و بهرهسیاسی خودشان را از آن میبرند. میتوانند اخبار مهم را به حاشیه ببرند. فراتر از این وقایع میتوانند از فقدان آن یک فاجعه ایجاد کنند و یک سیل ناامیدی و ناکارآمدی راه بیندازند و باز هم بهره سیاسی خودشان را ببرند.
بسیاری از وقایع ناگوار در هرجای دنیا بسامدی به میزان ایران ندارد، زیرا کسانی هستند که هر از هر مسئلهای یک فاجعه درست میکنند و احساسات مردم را به هیجان وا میدارند.
واقعا اگر چنین زلزلهای بهسان ترکیه در ایران رخ میداد، دایههای مهربانتر از مادر، چه میکردند؟
این رخداد زیست محیطی، در هر زمان و مکانی امکان وقوع داشته و امری دور از ذهن نبودهاست حتی خود این مسئولین این امر را محتمل میدانستند.
- مسئولین امر باید هوشیار باشند که تا حصولِ نتیجه اصلی امکان سو استفاده از رسانهها را بگیرند.
- سلبریتی سازی از هر نوع آن خطرناک است.
- مثبت اندیشی واقعگرایانه در همه جای دنیا امری پسندیده است.
- باید روحیه امیدواری را در جامعه گسترش داد. این روحیه بسیار میتواند پیشبرنده باشد و وقایع خوبی را در جامعه رقم بزند.
🖊فاطمه میریطایفهفرد
#پیروز
#ایران
#محیط_زیست
-----------❀❀✿❀❀---------
@del_gooye
✍️ یادداشتی درباره پیروز و داستانهای رسانهای آن
◻️ چرا با وجود مسائل مهم و گرفتاریهای اقتصادی مردم، یک مسئله محیط زیستی تا این حد با جزئیات در اختیار رسانهها قرار میگیرد؟
چرا تمام مسائل در ایران آخر الامر سیاسی میشود؟
◻️ باید بدانیم در جایی از مکان و زمان ایستادهایم که شاید حساسترین لحظات تاریخ را درک میکنیم.
در بسیاری از دنیا حیوانات در حال انقراض فراوانی وجود دارند، اما هیچ جای دنیا برای آن مانور رسانهای راه نمیافتد.
◻️ بسیاری از وقایع ناگوار در هرجای دنیا بسامدی به میزان ایران ندارد.
◻️ وقتی رسانه، ذائقه مخاطب را با خودش همسو کرد، میتواند از هرچیز به عنوان یک بحران نام ببرد.
میتواند از آن ابراز نارضایتی درست کند و چماق کند و بکوبد توی سر مردم.
فراتر از این وقایع میتوانند از فقدان آن یک فاجعه ایجاد کنند و یک سیل ناامیدی راه بیندازند.
◻️مسئولین امر باید هوشیار باشند که تا حصولِ نتیجه اصلی امکان سواستفاده از رسانهها را بگیرند.
◻️سلبریتی سازی از هر نوع آن خطرناک است.
◻️ مثبت اندیشی واقعگرایانه در همه جای دنیا امری پسندیده است.
◻️ باید روحیه امیدواری را در جامعه گسترش داد. این روحیه میتواند پیشبرنده باشد و وقایع خوبی را در جامعه رقم بزند.
📎 متن کامل
@hawzahnews| حوزهنیوز
https://hawzahnews.com/xc8t3
خبرگزاری رسمی حوزه 👆
-----------❀❀✿❀❀---------
@del_gooye