یعقوب را از کور شدن چه باک ...
وقتی پیراهن یوسُف شِفا می بخشد !
کوری فقط ندیدن توست ...
یوسف !
و من کورترینم
که تو را نمی بینم !
یعقوبِ تو نیستم
اما چِشم انتظارت که هستم ...!
و در هوایِ بودنت آنقدر نَفَس می کشم،
تا نسیم عطرِ پیراهنت را برایم بیاورد ...
یعقوب وار لحظه لحظه ها را تحمل می کنم !
#ای_یوسف_ترین_آقا
#امام_عصر_عليه_السلام
نمک بر زخم است
نبودنت ...!
بيا و
التيام زخم های مان شو ...!
#امام_عصر_علیه_السلام
#آقا؟ #آشوب_زمانست_کی_میایی؟