eitaa logo
کانال سردلبران
55 دنبال‌کننده
990 عکس
297 ویدیو
19 فایل
خوش تر آن باشد که سر دلبران گفته آید در حدیث دیگران
مشاهده در ایتا
دانلود
کرامتی از مرحوم محمد ابراهیم از شاگردان سید بحرالعلوم بوده و گفته است: به مسجد سهله رفتم، دیدم سید بحرالعلوم ایستاده به نماز و تمام صحن پر از جمعیت است و به او اقتدا کردند، من نزدیک در اقتدا کردم و تا سلام گفتم: دیدم جمعیتی در کار نیست، به سید بحرالعلوم گفتم اینها جن بودند، فرمود: از کجا ملائکه نبودند. 📚روزنه هایی از عالم غیب ص285، 284 @delbaran5
🟢گریه بر اباعبدالله الحسین(ع) و آمرزش گناهان... 📜علامه در راه به این فکر می‌کرد که چطور (علیه‌السلام) باعث آمرزش گناهان می‌شود؟ همان وقت متوجه شد که شخص عربی، سوار بر اسب به او رسید و سلام کرد بعد پرسید : "جناب سید درباره چه چیز به فکر فرو رفته‌ای؟ جناب سید، اگر سوالی داری بپرس شاید جوابش را بدانم" گفت: چطور می‎شود خدایِ متعال این همه ثواب به زائرین و گریه کنندگان حضرت (علیه‌السلام) می‌‎دهد، مثلاً در هر قدمی که در راه برمی‎دارند، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملشان می‌‎نویسند و برای یک قطره اشک گناهانشان آمرزیده می‌‎شود؟! چطور ممکن است گریه برای سیدالشهداء(علیه‌السلام) سبب آمرزش گناهان شود؟ سوار گفت: بگذار حکایتی را برایت بگویم. پادشاهی به همراه درباریان خود به شکار می‌‎رفت، در شکارگاه از لشکریان دور شد و آنها را گم کرد. به سختی فوق العاده‎ای اُفتاده و بسیار گرسنه شده بود تا این که چشمش به خیمه‌ای افتاد، وارد آن خیمه شد، در آن سیاه چادر، پیر زنی را با پسرش دید. آنها در گوشه خیمه فقط یک بُز شیردهی داشتند که تنها از راه مصرف شیر این بز زندگی خود را می‎‌گذراندند. وقتی سلطان وارد شد او را نشناختند ولی به خاطر پذیرایی از مهمان، آن بز را سر بریدند و کباب کردند، چون چیز دیگری برای پذیرایی نداشتند. فردا که سلطان برگشت قصه را برای درباریان گفت و پرسید: "چطور لطف این پیرزن را جبران کنم؟" هر کسی جوابی داد. یکی گفت یک بزی کشته؛ شما صد برابر به او بدهید و... حرف ها که تمام شد. سلطان گفت: اگر من بخواهم مثل او لطفش را جبران کنم، باید تمام سلطنت و دارایی خودم را بدهم؛ که تازه آن وقت، مقابله به مثل کرده‌ام و بدون هیچ لطف اضافه‌ای فقط محبت‌شان را جبران نموده‌ام چرا که آنها هر چه را داشتند تقدیم کردند و من هم باید آنچه دارم به آنها تقدیم کنم. ای سید بحر العلوم، سیدالشهداء(علیه‌السلام) هر چه داشت از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر، همه را در راه خدا داد؛ خدا که نمی‌تواند تمام سلطنت و دارایی‌اش را به (علیه‌السلام) دهد. پس تعجب ندارد که در ازای آن هرگونه ثواب و منزلتی به زائران و گریه کنندگان سید الشهداء(علیه‌السلام) بدهد... سوار این را گفت و سید بحرالعلوم در فکر فرو رفت ولی تا سربلند کرد دید هیچ کس کنارش نیست! سید با خود گفت این مرد که بود؟ چگونه از فکر من خبر داد و یکباره آمد و رفت؟ اشک می‌ریخت که (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را دیده و نشناخته... ♻️برگرفته از: 📙 🖋 @delbaran5