💕دلبرونگی💕
شوهرم زیر سلطه ی خانواده اشه..... برشی به زندگی اعضا🍃🍃🍃🍃🌹 .
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹
سلام انشاءالله همه خوب باشیدلطفااگه ممکنه دوستان عزیز راهنمایی کنیدمن خیلی زودبایدتصمیم بگیرم یا بدانم دربرابر مشکلی که الان براتون مینویسم چگونه رفتارکنم خداخیرتان بدهد.ماجرااین است که من ۵۰ساله ام وازاول زندگی شوهرم تحت سلطه ی خانواده اش بوده والبته خداراهزاربارشکراین سلطه به نصف یا کمتررسیده چون ماجراهایی کم کم پیش آمدودست بدست هم دادتاالان .راستی من همون هستم که براتون سرگذشتم رااول مهرگذاشتم وخواندید(البته خلاصه ای کم اززندگیم)حالاچون شوهرم بچه ننه بودوبالشکری ازخواهروبرادرهایش وکه واویلا ازپدرشوهرم که خیلی دختردوست بوده وهست وهم بخل وحسادت به من ازاول داشته وباوجودی که دوتاعروس ازخودشان بدتردچارشون شده ویک زن پدر(چون مادرفولادزره فوت شدن😁به قول دوست عزیزمان)وبله باوجودرفتارهای دوتاعروس و...بازسعی میکندزهرش رابرمن بریزدچون من خودمم عروس براپشرم گرفتم البته پسرم خیلی کم سن بودوخواست خدابودکه پسرم اززیرسلطگی آنهانجات یابدوهمین بیشترباعث آتش به جانشون شده (خداراهزاران بارشکر)وفعلا دیگرشوهرم مثلابزرگ خانواده شده هم نمیتوانندخیلی اوامرودستورات رابدهندتااجراکندحالاخواهرشوهربزرگ من که خیلی آب زیرکاه وباپنبه سربریدن اصلاذات کثیف خودش راهنوزنشان نداده والبته یک خواهرشوهر که همسن خودمه وچون برایش کمکی درجاهای حساس بوده ام یهواززبانش میپردکه خواهربزدگه رامیدانندچقدرحرف درشت هست ومتکبروهم سمی😬ومن اطلاعات خانواده پدرشوهرکلااززیرزبان این عمه کوچکه میکشم 😜هرچنداونم ازاین خانواده وگاهی میدانم متوجه میشودوفقط گوشه ی کوچکی ازماجراهارابرایم میگویدوخیلی محتاط هس خلاصه کنم خواهربزرگه چون دیدمابراپسرمان خیلی زودوعجله ای (معحزه )عروس گرفتیم وچون همیشه ادعاهاداشت افتادبرای پسر۳۳ساله اش دختری مناسب بیابدوتانامزدی گرفت تمام ایل وتباردختره رادعوت کردوالبته درمکانی متعلق به پدرش که خیلی جایی بزرگ برای دعوتیهاهست وچون ماه رمضان بودوروزهای اخرهمخوب آدم دیگرتوانی نداردومنم که بیماری خاص هم داشتم وازبیحالی برای خانه ی خودمن به زورکارمیکردم چه برسدبروم کمک آنهاچون ازاولش خیلی ظالم روی سرمن بوده انداین توقع ازآنهامیرفت ولی خداراشکرچون جاری بزرگ من برای خانواده ی ماماجرایی درست کرده بودوحشتناک وتازه داشتیم ازدستش نفسی تازه میکردیم که شدهمراه بادعوتی (به قول معروف چشم کورکن)بیشترایل وتباردختره را چشمشون دربیاورد😬بله وشداینکه من دانستم تعدادفرمانبرهایش خوب زیادندوبعدازشام نوبت ظرف شستن که خواهدرسیدحالامن بعدبروم وبااذان مغرب وآب جوشی خوردم تابتوانم داروهایم رابخورم وبعدعازم آنجاشوم وشوهرجان فدای خانواده امان نداده ومن بیچاره رابه حرف درشت وبه توهین وبحث خواست به آنجابکشانددرحالیکه ازطریق عمه کوچکتربچه هادرجریان کارهابودم که کارخاصی نیست چون الحمدالله وضع مالی خوبی که دارند(باحمایت پدروبرادرها)همه کارباآشپزو...انجام شده وخلاصه من قبل ازرسیدن مهمانهارفتم وباادب وبااحتیاط ازرفتارجاری وخواهرشوهرنشستم درجمع صدنفری خانمهاوتعارف هم تکه پاره کردم به خواهرشهربزرگه بامهربانی وخواهرشوهره هم ازخداخواسته افاده میآمدکه مثلابازن داداش بزرگ خوبن و...تاشدوقت شام کشیدن وهمه ی دامادوعروس ودخترهاوبرادرهادرآشپزخانه جمع تامهمانهاراحت ترازسفره ی رنگین لذت ببرندچندین مدل پلووخورش ودسروسالادو....که حالااینهاهم بیکارننشسته وهمه اطراف دیگهای بزرگ باقیمانده رامیخوردندوهرچندنفری باهم وبچه های من هم اصراربیا حالاکمی بخورومنم چون روزه بودم والانم ۱۰ونیم شب بوددیگه کمی شروع کردم خوردن که یدفعه سروکله ی خواهرشوهره باگوشی بدست رسیدومیخواست فیلم بگیردوکه اول ازهمه هم ازمن شروع کردومنم چون کمی شرم وحیاوهم جایی که نشسته بودیم کناردیگهای بزرگ وزشت میدانستم وباخنده بهش گفتم دستم راهم بالابردم که نگیرازمن فیلم نگیرواونم بااصراردستت بندازومنم دیدم اصرارداردو...گفتم جامون بده حالامگه پای سفره اعیانی نشسته ام اینجوری زشته که خداسرکسی نیاوردضایع شود😥😰برگشت به من گفت نه بنده ی خداتوقع هم داری سفره ی اعیانی هم برات بندازم 😟کم حرف درشت بهمون پروندی حالام سفره ی اعیانی میخواهی 🤕😢یدفعه من کلاهنگ کردم وذره ی غذای یخ کرده تودهانم که فقط لقمه ی دومی بودوداشتم راه گلویم میگرفت وبابغض فروخوردم وگفتم من؟وبازگفتم من کی حرف زده ام ؟که دوباره گفت هاهمی خودت وبازمن ....
ادامه 👇🏻
💕@delbarongi💕
💕دلبرونگی💕
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹 سلام انشاءالله همه خوب باشیدلطفااگه ممکنه دوستان عزیز راهنمایی کنیدمن خیلی زودبایدتصمیم بگ
ادامه🍃🍃🍃🍃🍃🌹
گفتم چراالکی میگی ودیگه برادرش که ۳۴سالش بودبرخواست ازغذاخوردن وگفت ادامه ندهیدحرف دنباله میآوردوازاونطرف شوهرخواهرش گفت صلوات بفرستیداین حرفهافایده نداره اینجاموضوع کش دارنکنیدومنم بلافاصله برخواستم وباچشم اشکی رفتم قسمتی بیرون آشپزخانه که شوهرودوتاخواهرشوهردیگربودندوبابغض خواستم درد دل حداقل کنم وبه خواهرش گفتم این چشه اینطوری رفتارمیکنه واونم گفت به دل نگیراین اخلاقش خوب همینطوره و....منم ازبیکسی تنهانشستم ونوبت شام خوردن برسرسفره شدبنوکری شغل شریفی ست به شرط آنکه ارباب حسین بن علیبحه
مسولادرخدمتشونه واونجابرایشان کلرمیکتدوکلا دست راستشون هست .وازاون ندل جادوهایی که میگویندبلدیم روش ماساژ وجاانداختن ناف که پسرزایی بشودوحالانوه ی پسردارنددیگرواویلا من ازدک وپوزاونهاحالم به هم نیخوردلطفابفرماییدآیابروم واگررفتم چه برخوردی ویاچی حواب بدهم بهانه نکتندبعدپشت سرم حرف نباشدممنونم خداخیرتان بدهد🙏
اجابجاشدن مهمانهاوهمه رفتندسمت سفره وهرچه اصراربه من من گفتم سیرشده ام وهمین خواهربزرگه امدوگفت بیا(بحالت مسخره )پاشوبروپای سفره بشین گریه نکن (یعنی براشکمت)اونها اون سفره اونم تو😢😔من برگشتم وگفتم چراحرف درشت میزنی ؟دراومدوگفت ازخودت یادگرفته ایم .😔منم دیگرطاقت نیاوردم وکفشم راپوشیده وازخانه رفتم بیرون وبس که حالم بدبودترسیدم سکته مغزی بهم بزندچون قبلاعلائمی اینطوری یکبارشده بودم ودکتربه من گفتندعلائم سکته مغزی بوده وخلاصه خواهرکوچکه به شوهرم سرسفره گفته خانمت هم که قهرکردبه گمانم رفت خانه تان وشوهرم آمدوبدون اینکه براش مهم باشه چون خواهربزرگه برایش خیلی محترم هست🤢تاشدعروسی پسرش بعدازچندماه ومن دیدم ۴روزدیگرمانده به مراسم وبااینکه میدانستم اگرنروم خودم رابیشترمضحکه خواهم کردچون باجاری بزرگه که ناحقی درحق من کرده بودبدون دلیل (سواستفاده هایی که به خودشان جرات هربی احترامی به من رامیدادندبدلیل احمقی شوهرم که مراوفرزندانمان رافدای آنهامیکردودررفتارهایش کاملاهمه دانسته بودندشوهرم مارهیچ میداندالبته بیشترمراوحاضراست خانواده اش رافدای آنهاکندهربی شخصیتی به خودش حق داده بودبه مابی احترامی کند)من دراین شرایط واوضاع حالچون تمام اقوام میدانستندباجاری مشکل داریم وهم بچه هایمان ذوق رفتن به مراسم راداشتندوبازهم برای روحیه ی بچه هافقط وفقط وهم فکرکردم هم بقیه فکرمیکنندمشکل ازمن هست اون ازجاری حالاهم خواهرشوهرو....(هرچندحرف وفکرمردم برایم مهم نبودوتنهاوتنهابخاطربچه هاکه این دوروز باناراحتی وفشارات روحی بین جمع نخواهندبه سرببرند)دقیقا۳یا۴روزمانده به مراسم خودم زنگ به خانه ی خواهرشوهره زدم وبدون واکنشی ناراحتی باخنده وشوخی گفتم مبارک باشه انگارپسرت راداری دامادمیکنی وچندراهکارهم بهش دادم برای راحتی درمراسم (چون همیشه بااینکه به من بی احترامی میکردندولی من وخانواده ام راعاقلترین اقوامشان میدانستندو یه جورایی انگارکلا ماهاالگوی آنهابودیم درهرموردی )واونم اول باکمی خجالت و..وگفت میخواسته ام بهت زنگ بزنم و وقت نکرده ام وخلاصه عروسی هم رفتم وگذشت الان ۴سال گذشته و۶روزی هست عروسش زایمان کرده وعروسه هم باخودشان یکجازندگی میکنندوهمه ی برادروخواهرشوهرهارفته اتدبه جزمن وشوهرم چون جانفدای برادروخصوصاخواهرهایش هس(همه ی آموزشهاهم ازپدرش هست که اوراراهنمایی ومرتب توگوشش زمزمه چه حضوری چه تلفنی هوای خواهراداشته باش وروزی نیست که شوهرمرابه خانه ی یکی ازآنهانبردواحوالشان رانپرسد والله خداشانس بدهدبااین اخلاق ....
ادامه👇🏻
💕 @delbarongi💕
💕دلبرونگی💕
ادامه🍃🍃🍃🍃🍃🌹 گفتم چراالکی میگی ودیگه برادرش که ۳۴سالش بودبرخواست ازغذاخوردن وگفت ادامه ندهیدحرف دنبا
ادامه🍃🍃🍃🍃🌹
ادامه🍃🍃🍃🍃🍃🌹
والله خداشانس بدهدبااین اخلاق آنهاونوع برخوردشون ازخودراضی هستن .حالاشوهرم دوروزپیش به من گفت برویم وکادوبرای نوه ی خواهرم ببریم وبرویم خانه خواهرم ومنم چون عیدنوروزآخرین باررفته بودیم وازاحوالشون پرسیدم وازمن مخفی کردن که عروسشون بچه داردوبعداززبون خواهرکوچکه دانستم گفته اندکسی چشم نزندوبعدبازجایی که همدیگررادرکوچه دیدیم عروسه خودش راازمن قایم میکردوحدس زدم بدگویی مرابس که کرده انداینهم به چشم بدبینی به من نگاه میکندوازحرفهای گوشه کناری که به خواهرکوچکتره پرانده اتدچون اینهم همراه پسرمن ازدواج کرده ومثل پسروعروسم اینهم نگذاشته هنوزبچه داربشودوحالاآنهابخیال که اینهابچه دارنمیشوندچقدرمتلک میپرانندوبااینحال من به شوهرم گفتم :ول کن رفتن چه فایده داره شایدخدای نکرده بعدازمابچه ناآرومی کردیا طوری شدبعدازپاقدم مامیبینندومن حوصله ی عروس خواهرت ندارم بشنوم درباره مان چیزی گفته باشد(جرات نکردم بگویم خواهرت چون میدانیدخوب جانش به خواهربسته هست وامکان داشت ضدیت کتدودیگرچندروزعمربخاطردوسه تاآدم عوضی هرساعت درخانه مان اعصاب خوردی وبحث وجدل باشدجون خداگواهه مدتی هست آرامشی پیداکرده ایم وخدالعنتشون کندکه آرامش ازخودم وبچه هایم گرفته اندبس که خودخواهندواگرکمبودی داشتنددرد به دلم نمیشددرحالی که وضع مالی آنهاخیلی خیلی بهترازما ودرحالی که ما درچشم مردم به وضع خوب شهره هستیم وهم گردش ورفاه و...آنهاازمابه خدابیشترهست وشوهرم فعلاسکوت کرده اماسکوت هنراه بالج وروزبعدش هم پدرش مردکه ۸۰ساله دراومده میگه ماکه رفتیم وکادویمان رادادیم چراشمانرفته ایدودوباره فردایش زنگ زده به شوهرم میایی برویم خانه ی خواهرت واینم گفت نه حالاباشه بعدهروقت خواستی برااحوالپرسی روزانه برویم باهات میآیم واونم برگشته میگه مگه باخانمت نمیخواهیدبرویدبراکادو(غیرمستقیم داره بهش میفهمونه بایدبرویدحتما وخانمت ...)وحالامانده ام نروم که شوهرم ازهمین حالاشده یه آدم عوضی حتی برای خریدهم حرات نمیکنم بگویم فلان چیز رابخرومیدانم لج اون ماجراههست واکرم بروم صددرصدخواهرش نازوغمزه وازعروسمان خواهدپرسیدوبچه دارندویا....لطفا ببخشیداینهمه توضیحات نوشتم چون فکرکردم شایدلازم باشدتابداتیدازآدمی که اینقدربدهستن ورحم ندارندحالانازوغمزه هاشون رابایدتحمل کنم وهم مادرزن مسرش اونحاهست وهم دخترش وهم خودش بس که پررو وفضول ...
💕@delbarongi💕
💕دلبرونگی💕
به دعا و طلسم اعتقاد نداشتم اما....🍃🍃🍃🍃🍃🌹
#پاسخ_اعضا 🍃🍃🍃🍃🍃🌹
سلام به مدیر عزیز
روی سخن بنده به اون خانمی هست که دعا و جادو تو خونشون دیدن ولی میگن اعتقادی به جادو و سحر ندارن
خواهرم سحرو جادو تو قران اومده و حقیقت داره خداوند در سوره های فلق و ناس به صراحت اشاره می کند به وجود غاسق ، نفاثات ( کسانی که دمنده در مشکلات و گره های زندگی هستن ) و به صراحت از شر حسود گفته که شر حسود بالاترین شرهاست و در سوره ناس به وسوسه های خناس ( کسانی که خودشون رو زیر نقاب خیر خواهی پنهان می شوند وبا وسوسه هاس شیطانی بدترین صربه ها رو به زندگی مردم می زنن) و خواهرم بدونید که حناس اولین سحرو جادویی که می کند در مورد روابط زن و شوهرهاس که رابطشونو خراب می کنه و به جدایی می رسونه دخترم همیشه سعی کن با حواس جمع زندگی کنی خوشبینی بی جا هم ساده لوحیه خداوند امر میکنه که حواستون به شرهایی که دورو برتون هست جمع کنید
پس به خدا پناه ببر وارتباطتو با خدا تقویت کن و فضای زندگیتو پاک و مطهر کن و حواستو به اون دو حانم جمع کن و به هیچ کس جز خدای بزرگ اعتماد نکن حتی حتی حتی عزیز ترین و نزدیکترین کس و کارت این اخری تجربه خودمه
در پناه قران باشید ان شاالله🌻🌹
💕@delbarongi💕
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃
برای آن که بهترین سال زندگیمان را داشته باشیم، باید از مقصر شمردن دیگران و آنها را علت بدبختیهای خود دانستن، دست بکشیم. به همان اندازه که دیگران را برای هر وضعیتی مورد سرزنش قرار دهیم، حتی هنگامی که معتقد هستیم واقعا تقصیر آنهاست، خود را از ایجاد تغییرات دلخواهمان ناتوان میکنیم. مقصر شمردن، بیماری عصر ما شده است. مقصر شمردن، ما را مظلوم میکند و در نتیجه از در اختیار گرفتن وضعیت زندگیمان ناتوان میسازد.
هنگامی که احساس فشار، خستگی بیش از حد یا یأس و بی تفاوتی میکنیم، میتوانیم مطمئن باشیم که در آگاهی مظلوم بودن و تقصیر وضعیت خود را به گردن دیگری انداختن، فرو افتادهایم. هر حرف، فکر یا کار ما که ناشی از مقصر شمردن دیگران باشد، توانمان را میگیرد.
دبی فورد
💕@delbarongi💕
💕دلبرونگی💕
هرزمان که تنها هستی به خودت یاد آور شو....🍃🍃🍃🍃🍃🌹 .
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹
هر زمان که تنها هستی، به خودت یادآور شو که خداوند همه را از تو دور کرده تا فقط تو باشی و او!
به کلامت قدرت ببخش نه به صدایت، باران است که باعث رشد گلها میشود! -
هنر دانستن این است که بدانی چه چیزهایی را نادیده بگیری. -
کار تو نیست که به دنبال عشق بگردی بلکه این است که موانع درون خودت را در برابر عشق سد شده اند را پیدا کنی. -
دیروز باهوش بودم و میخواستم دنیارو تغییر دهم اما امروز خردمندم و میخواهم خودم را تغییر دهم. -
بدان که تو شجاع تر از چیزی هستی که باور داری و قوی تر از چیزی هستی که بنظر میرسی و هوشمند تر از چیزی هستی که فکر میکنی....
@tajrobeh_zendgi🌿
💕دلبرونگی💕
آرامش اعضا🍃🍃🍃🍃🍃🌹 .
🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃
سلام فاطمه بانو جانم
امروز یکی از هم دبیرستانی هام رو بعد از ۱۰سال دیدم
ما توی شهرستان زندگی میکنیم و تقریبا همدیگه رو میشناسیم ...
وقتی دیدمش ،بالای وانت نشسته بود و داشت پایین میومد،راستش هنوز خونه هم ندارن و....
یه لحظه به خودم نگاه کردم دیدم توی بهترین ماشین نشستم ،خونه ام اماده و....
بعد با خودم فکر کردم من کیییی قبول میکنم بالای وانت بشینم اونم وسط میدون؟؟؟
یه لحظه با خودم گفتم مشکلات زندگی من پس کجاست؟حرفای خاله زنکی که روی مخ شوهرم راه میرم!!!؟
به خودم اومدم گفتم خدایا به خاطر توجهی که به خواسته های من داری شکر ...
باید خوشبختی این باشه که خدا به علاقه هات نگاه کنه
به یه چایی با دل خوش باشه ....
من الان مقایسه مالی نمیکنم
با خودممیگم خدا خیلی بهم توجه داشته و به چشم خودم نمیومده🍃🍃🍃
💕 @delbarongi💕
من یه نامادری ام....🍃🍃🍃🍃🍃🌹
از شما مادران با تجربه و عزیز میخام که به خوبی مادر کانالمون رو راهنمایی کنید🍃🌸🙏🏻
🍃🍃🍃🍃💕
سلاممیخواستمازشماکمکبگیرممنیهنامادریهستمدخترشوهرمخیلیاذیتممیکنههرچقدرهممحبتمیکنمبازبهمفوشهایرکیکمیزنهحتیغذاشهمامادهمیکنممیادمیخورهبدونتشکرازشماراهنمایمیخواستم
💕 @delbarongi💕