eitaa logo
💕دلبرونگی💕
109.3هزار دنبال‌کننده
32.1هزار عکس
662 ویدیو
10 فایل
کانال دلبرونگی همسرداری، سیاست زنانه، تجربیات زنانه...💕🌸 ارسال تجربیات 👇🏻 @FATEMEBANOOO لینک کانال جهت ارسال https://eitaa.com/joinchat/2468610190C52cfd5dbe9 تبلیغات ما👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3365863583C9d1f0a5b90
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6012612944888597962.mp3
8.7M
خوبمون🍃🍃🍃🍃🍃🌹 سلام فاطمه بانو درجواب خانمی که گفتن پسر ۳۰ سال ودختر ۲۵ سالشون تو ازدواج مشکل دارن وطلسم شدن وخودشون میدونن که چه کسی این کار رو میکنه باید اول با اون شخص قطع رابطه کنن وبعد عضو کانال درمانگاه معنوی بشید تو ایتا وآقای صادق سوادکوهی راهکارهایی رو پیشنهاد میدن که به درد کسایی که این مشکلات رو دارن میخوره ودیگه نیاز نیست برای رفع مشکل به رمال مراجعه کنید ومیتونید از شون برای همه اعضای خانواده حرز کبیر امامجواد علیه السلام رو بگیرید توضیحات کامل پیرامون: «باطل السحر کبیر و حصار جامع» 💕@delbarongi💕
به دنبال روانشناس‌برای همسرم هستم....🍃🍃🍃🍃🍃🌹👇🏻 .
💕دلبرونگی💕
به دنبال روانشناس‌برای همسرم هستم....🍃🍃🍃🍃🍃🌹👇🏻 .
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 سلام عزیزم فاطمه جووون میشه پیاممو تو کانال بزارین شاید یکی بتونه راهنماییم کنه من میبد استان یزد هستم ودنبال یک روانشناس خوب برا شوهرم میگردم من هرچی باش حرف میزنم فایده نداره هیچ برنامه ای تو زندگیش نداره وخودش هم نمیدونه داره چکارمیکنه هرچی تو سرشه انجام میده بعد پشیمون میشه دقیق یادش میندازم به نصیحتام که بت گفتم فلان چیزو انجام نده گوش نکردی وقول میده تکرار نکنه ولی باز🤕 خواهش میکنم اگه روانشناس خوب درمیبد سراغ دارین شماره تماس یاادرس بدین ممنونم از شما ومدیر کانال🌹🌹🌹 💕@delbarongi💕
💕دلبرونگی💕
#پاسخ اعضا از یکی از آقایان کانال🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹 سلام و درود بر شما در رابطه آقای که در شهر دیگر کار می ک
گفتمان اعضا🍃🍃🍃🍃🍃🌹 سلام فاطمه جون در مورد یکی از اعضا گروه که در مورد اون آقا که در شهر دیگه مثلا خیر خواهانه😏خانم دیگه ای رو صیغه کردن میخوام بگم، ظاهرا خیلی دارن منطقی اظهار نظر میکنن اول بفرمایید شما خانم هستین یا آقا دوم اینکه اگر خانم هستین اگه این مسئله در مورد زندگی خودتون هم اتفاق می‌افتاد همینطوری به قول خودتون منطقی برخورد میکردین شما ظاهرا خیلی به قانون وارد هستین ولی اینجاش رو هم خوندین که اگر مرد بخواد با زن دیگری ازدواج کنه باید همسر اول راضی باشه بعدشم ازدواج مجدد یا صیغه یا هر چی باید دلیل داشته باشه اون هم دلیلی که براساس قانون باشه لطفا اگر نمیتونی کمکی کنی بهتر نظرت رو برای خودت نگه داری جالبه که به این قسمت قضیه توجه نمیشه اگه همسر اول آقا بفهمه که میفهمه چون هیچ وقت ماه پشت ابر نمیمونه این رسم این دنیاست وقانون این جهان هست،چی بسرش میاد ممکنه حتی به گناه بیافته که در این صورت وای به حال اون آقا واون خانم از خدا بی‌خبر که میدونسته این آقا همسر داره ولی باز هم صیغه اش شده واقعا آخر الزمان هست خدا به داد همه ما برسه به خاطر نفس خودمون چه کلاه شرعی هایی درست میکنیم چه توجیه هایی برای نامردی ها وبی قید وبند بودن هامون داریم خدا به اون زن وهمه زن هایی که مردهای خائن نسیبشون شده صبر بده یه روز که رفته بودم زیارت خانم حضرت معصومه به ایشون گفتم خانم جان تو خودت زن هستی هوای همه زن های سرزمینم رو داشته باش ما ها خیلی تنهاییم😔 الهم عجل الولیک الفرج🌹 💕 @delbarongi💕
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹 خدمت خانمی که میخان کار در خانه داشته باشن ....کار مواد غذایی خیلی خوبه مخصوصا فلافل میتونن خمیر فلافل درس کنن وبه سوپری ها بفروشن وهمچنین فامیل وهمسایه ومیتونن به مدارس برن وبه معلم ها بفروشن وقتی ببینن یک خانم مواد رو درست کرده اطمینان میکنن میخرن.درضمن مواد فلافل توی فریزر ماندگاری داره وسالم میمونه تا به تدریج فروخته بشه..اگه مایل باشین دستور کامل طرز تهیه خمیر فلافل رو در اختیارتون میزارم...خدا انشاالله بکارتون برکت بده 💕 @delbarongi💕
نرگس نوشته🍃🍃🍃🍃🍃🌹 .
💕دلبرونگی💕
نرگس نوشته🍃🍃🍃🍃🍃🌹 .
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 گل سرخ آسمان را ابرهای تیره فرا گرفت. با صدای رعد و برق، باران تندی شروع به ‌باریدن کرد. خاطره به راننده تاکسی گفت: «خیابان کاج پیاده می‌شم.» راننده سمت راست خیابان توقف کرد. خاطره کرایه‌اش را داد و پیاده شد. نگاهی به ساعت مچی بند قهوه‌ای رنگش انداخت و با عجله وارد کافه شد. چشمش به میز دو نفره سمت راست افتاد زیر لب گفت: «وای! سپهر رسیده ... الانه که عصبانی سرم داد بزنه.» با دل‌شوره به سمت میز دو نفره شیشه‌ای رفت. با لحنی آرام سلام کرد. صندلی روبه‌روی سپهر را به سمت خود کشید و نشست. سپهر جواب سلامش را داد. خاطره نگاهی به اطراف کافه انداخت. گوشه‌ی سمت چپ کافه با برگ‌های پاییزی تزیین شده بود. آبشار مصنوعی کوچکی خود نمایی می‌کرد. صدای آب که از بالا به پایین سرازیر بود توجه هر کسی را جلب می‌کرد. هر دو ساکت بودند. یک مرتبه خاطره سکوت را شکست: «برای تموم کردن زندگیمون عجله داشتی؟» سهیل سرش را پایین انداخت. نگاهش به شکل تزیینی روی فنجان قهوه‌ بود. دستی به پیشانی‌اش کشید و لب زد. -راستش زنگ زدم ... بیایی تا تمومش کنیم. بی اختیار اشک در چشمان خاطره حلقه زد. سپهر با صدای گرفته‌ای گفت: «هر دومون اشتباه کردیم ... بیا از نو شروع کنیم.» -یعنی فردا نریم دفترخونه طلاق؟ -آره، یه شروع تازه ... این دفعه نمیزارم کسی تو زندگی‌مون دخالت کنه. -عزیزم! با عشق و محبت زندگی لذت‌ بخش میشه ... سپهر شاخه گلی را که تمام مدت روی پایش بود را برداشت و به دست او داد. خاطره گل سرخ را با لبخند گرفت و بوئید. 💕 @delbarongi💕
🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 چای که مرغوب نباشد چیزی به آن اضافه می کنم؛ چوب دارچینی، هِلی، نباتی، چیزی که آن مزه و بو را تبدیل به عطر ِخوش و طعم ِخوب کند. زندگی هم گاهی می شود مثل همین چای، باید با دلخوشی‌های کوچک طعم و رنگش را عوض کنی، یک چیزی که امید بدهد به دلت، انگیزه شود برای حرکت زندگی‌ات❤ 💕@delbarongi💕
خوبمون🍃🍃🍃🍃🌹 اگه بین خانواده تون مشکلیه اگه از هم قهرین،اگه محبت بیشتر میخواین.....🍃🍃🍃💕🍃 💕 @delbarongi💕