من النازم
از بچگی عاشق پسر عمم بودم
و توی ۱۶ سالگی به خواست خونواده ها نامزد کردیم...
اون شب شب عقدم بود و قرار بود برای همیشه خوشبخت شم...
خواهرم وارد مجلس شد و گفت من از داماد باردارم...😱
خواهرم بجای من نشست سر سفره عقد و....❌
https://eitaa.com/joinchat/2658795705C0a1e7c8249
💕دلبرونگی💕
شروع دلانه ای زیبا به نام #ترانه....... یکی از شبهای سخت ،زمستون وقتی که برف سنگینی میبارید و هوا
آنچه برای خواندنش دعوت شده اید👇🏻👇🏻👇🏻
برای دختران ومادران سرزمینم🌸🍃
[بخند خنده هایت زیباست بانو جان😍🌹]
خوش اومدید به کانال دلبرونگی 💕
فاطمه بانو(مدیر کانال)
شما میتونید ایده ها و تجربه های دلبرانه تون رو به آیدی ادمین بفرستید و توی کانال گذاشته میشه😇🌹
آیدی جهت ارسال
@FATEMEBANOOO
شوهرم #سوپری داشت👇🏻
https://eitaa.com/9343780/60145
#خاطرات یک زن زندانی
https://eitaa.com/delbarongi/98019
#فروغ (درحال روایت)👇🏻
https://eitaa.com/delbarongi/86528
#فریبا (درحال روایت👇🏻)
https://eitaa.com/delbarongi/87058
#سکینه دلانه ای از عشق حقیقی
https://eitaa.com/9343780/71884
#مهشید
https://eitaa.com/delbarongi/78620
ستاره 👇🏻
https://eitaa.com/9343780/53013
خورشید و علی خان عاشقانه ای زیبا👇🏻
https://eitaa.com/9343780/40969
ترانه
/eitaa.com/9343780/51212
صنوبر
https://eitaa.com/9343780/28861
#پروین
https://eitaa.com/delbarongi/90582
برای دومین بار مهرطلاق میومد روی شناسنامه ام
https://eitaa.com/9343780/56760
#غساله زنان شدم
https://eitaa.com/9343780/49061
ماهچهره
https://eitaa.com/9343780/34827
فرشته ی نجات زندگی برادرم
https://eitaa.com/9343780/70733
مهناز
https://eitaa.com/delbarongi/76634
شوهرم جلو چشمم به زن دومش پیام میده
https://eitaa.com/9343780/20779
زیور دختر ننه هاجر
https://eitaa.com/9343780/22909
ماهرخ
https://eitaa.com/9343780/26155
الناز
https://eitaa.com/9343780/20792
آمنه
https://eitaa.com/9343780/40600
یوسف
https://eitaa.com/9343780/51485
سیمین
https://eitaa.com/9343780/27332
بهار
https://eitaa.com/9343780/19722
سمیه
https://eitaa.com/9343780/20082
سمیرا
https://eitaa.com/9343780/21905
محیا
https://eitaa.com/9343780/22556
میترا
https://eitaa.com/9343780/16958
کاری کردم مادرشوهرم به گدایی بیوفته
https://eitaa.com/9343780/19588
مبینا
https://eitaa.com/9343780/24104
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃
💕دلبرونگی💕
فاطمه بانوی دلبندم سلام. میخام از همسایه دمدمی خودمم بگم. یه خانم همسایه داریم همسایه چند در اونور
🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃🌹
اگه امروز باهام کلی گرم گرفت و قربون صدقه رفت. فردا یهو میبینه روشو میکنه یه طرف دیگه. اوایل دوستی نمیدونستم چه مدل آدمیه شناخت ازش نداشتم. اگه طلایی میخرید فوری می اومد زنگ درمون رو میزد و میگفت دلم برات تنگ شده بیا یکم صحبت کنیم جلوی در. یهو طلاش رو نشون میداد. مسلا ببین النگو خریدم. یا ببین گردنبند گرفتم. کلا اخلاقش با همه همسایه ها اینطور بود. یه مدت کلا برخورد میکردی باهاش طوری وانمود میکرد که اصلا تو نمیشناسه. یه بار گفتم اینجور نمیشه باید تنبیهش کنم دلم خنک بشه. تا اینکه چند ماه پیش برخورد کردم بهش. داشتم تو کوچه می رفتم خرید یهو برخورد کرد به من سرش رو گرفت بالا تا منو دید خواست روشو برگردونه نشد اومد سلام علیک کنه من رومو برگردونم. آی موند تو خماری. دلم خنک شد. از اون موقع اگه ببینمش سعی میکنم راهم رو کج کنم تا برخورد نکنم باهاش. دیگه صحبت هم نمیکنم مسلا قهریم. اینجور آدما برای دوستی اصلا به درد نمیخورن. با هرکسی مسل خودش باید رفتار کرد تا متوجه رفتارشون بشن. 😁
💕@delbarongi💕
💕دلبرونگی💕
نصیحت قشنگ مادرشوهرم که همیشه یادم مونده🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹 🍃🌹
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃
سلام بانو. مادرشوهر خدا بیامرزم همیشه به عروساش میگفت تا میبینید موقع اومدن شوهرتون هست. برید موهاتون رو شونه کنید مرتب کنید. لباس تمیز بپوشید. بعد استقبال گرم از شوهرتون بکنید. این همیشه تو گوش من مونده میون این همه کارا و دغدغه های زندگی. بچه ها. کارخونه. ناهار شام مهمون. هنوزم با داشتن عروس و نوه. وقتی شوهرم جایی باشه و زنگ بزنه دارم میام. من بلند میشم موهامو شونه میکنم و یه سنجاق سر کوچولو میزنم تو موهام. یه عطر خوشبو همیشه دم دستم هست وقتی بیاد بزنم. من سنی ازم گذشته پنجاه سالمه. اونم پنجاه و پنج سالش. ولی هنوز براش همون دخترک هجده ساله طناز هستم و اونم هنوز برام یه جوون خوشتیپ و دلربا. و همیشه نصیحت های زیبای مادرشوعرم که خدا رحمتش کنه تو گوشمه. و همیشه در گوش همسرم نجوا میکنم دلم پیر شدن به پای تو را دارد عشق جان
💕@delbarongi💕
💕دلبرونگی💕
سلام وقتتون بخیر 🌹همین الان با کانالتون آشنا شدم ولی اون موقع تا حالا که دارم میخونم با عمق وجود
🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃🌹
من ۱۹ سالمه روانشناسی میخونم . من شخصیت درونگرا دارم به خاطر همین اکثرا همه فک می کردن که من افسرده ام یا مغرور😑 ولی خب هیچکدوم نبودم البته تا ۲ سال پیش.
خانواده ما کلا حالی که دارن اینه که خیلی شکاک هستند و روی روابط دختر و پسر به شدت حساس هستند . البته من خودم به خاطر عقاید ویکی همون حالت درونگرا بودنم هیچ وقت سمت ارتباط با جنس مخالف نرفتم و انقد بی حال و بی حوصله بودم که کلا کسی حتی با من حرفم نمیزد😅البته این از نظر من خیلی خوب بود😌
ماجرا از جایی شروع شد که دو سال پیش من یه خاستگاری برام آمد که این آقا از نظر قیافه ای و اینکه خانواده خوبی داشته باشند عالی بود کلا از هر کی می پرسیدیم ۹۰ درصد میگفتن عالین و چند نفری می گفتن نه خوب نیست. (البته بعدا معلوم شد که این آقا خیلی بازیگر خوبی بودن، چون چند وقت بعدش با دختر خالم دوست شد و قایمکی تا مدتی با هم بودن الانم نامزدن)😐این آقا یه پسر کاملا سر به زیر و آرومی بود . روز خاستگاری به من حتی نگاه هم نکرد و از استرس تمام پوست های مبل ما رو کند😅😂✂️ مادرم اکی رو داد و گف این خیلی خوبه راه میرفت و می گف این داماد من میشه 🤵ولی من ته دلم باهاش نبود😒راستش من از بچگی پسر عموم رو دوست داشتم ولی اوایل فک کردم این از این حسای الکی که فردا روزی یادم میره . ولی هر چی میگذشت بیشتر میترسیدم که مبادا کسی رو قبول کنم تا اینکه خانواده عموم نیم ساعت بعد از اینکه خاستگارم رفت آمدن حالا شیرینی و گل هم همین وسط بود💐🧁و فقط عموم و زنش امده بودن . پسر عموم هم رفته بود سربازی . تا آمدن و دیدن بابام ماجرا رو براشون با ذوق گف ، و هدفش هم بعدا مشخص شد. خلاصه عموم گف عزیزم تو می خوای ازدواج کنی ما فک نمیکردیم به این زودی بعد زنموم گف خب یوقت ما خواستیم برا پسرم بیایم چرا اینقد زود اون لحظه تمام جهان رو به بابای من دادن . 🕺🕺🕺من خودمم ته دلم واقعا خوشحال شدم 🥰خلاصه قرار شد بعد که محمد(پسر عموم)از سربازی مرخصی گرفت بیان .👮♂️من دیگه شب و روز نداشتم و از یه طرف خاستگاری اصرار میکرد و من هر چی نه می گفتم نمی فهمیدن. بعد پسر عموم آمد ولی اینا نیومدن و شبی که پسر عموم میخواست بره سربازی ، عموم تنها آمد خونمون که با من حرف بزنه . اون لحظه خیلی ناراحت شدم . بعدش که رف . رفتیم خونه عمو کوچیکم بهش ماجرا رو گفتیم و اون خیلی ناراحت شد و گف بی احترامیه😒😔 از بس من ناراحت بودم فرداش آمد خونمون و پسر عموم زنگ زد بهش حالا نمی دونست که منم پیش عموم. شروع کرد به قسم دادن که عمو تو رو خدا نذار بدنش به کسی دیگه😔 من دوسش دارم❤عموم گف درستش می کنم تو فقط براش سوغاتی ّبخر تا بعد که آمدیم و قبول کرد بهش بدیم اونم گف خریدم از اون اول خریدم من از اول دوسش داشتم😌😘🥰اینجا خدا به معنای واقعی دنیا رو بهم دادفهمیدم اونم همیشه همون حس رو بهم داشته .🥰الان دوسال ونیم تقریبا سه ساله که از اون روز میگذره ولی ما دیگه ندیدمشون و نیومدن .🤔 رابطمون قطع شده و دیگه خونه همدیگه نمیریم البته گه گداری عموم و همسرش تنها میان خونمون ولی هیچ حرفی نمیزنن و پسر عموم من رو که مبینه نگاهم نمی کنه و .....الان من موندم و یه سوال که چی شد؟؟؟؟؟چرا؟؟؟ واقعاااا چرا.
الان که دارم مینویسم واقعا گریم گرفته ۰😭😭😭
در کل من الان یه دختر ۱۹ ساله هستم که نمی گم خیلی خوب بودم ولی اونقدریگناه نکردم که لیاقتم این باشه.
در کل الان من فلج خواب گرفتم به خاطر اعصابم و نمی تونم بخوابم چون هر وقت می خوابم تو خواب فلج میشم یعنی بیدارم ولی بدنم تکون نمیخوره مثل حالت مرگه که روح سعی می کنه بدن رو تکون بده ولی نمیشه . روانپزشک گفته باید قرص اعصاب بخوری ولی نمیتونم چون خانواده ام نمی دونن که من چه دردی دارم و من هرشب از اعصاب تا ساعت ۱و ۲ بیدارم و گریه می کنم و دقیقا همون آدم افسرده ای شدم که می گن 😭😭😢زندگیم هیچ معنی نمی ده و موندم که اگه همین پسر عموم ازدواج کرد چطور زنده بمونم .
از تون میخوام برام دعا کنید تا آروم بشم نمی تونم فراموشش کنم ولی حداقل آروم بشم🙏🙏🙏
💕@delbarongi💕
سلام وقتتون خوش
یه مطلبی میخواستم بگم دربارهی اون خانمی که گفته بودین بعد از کرونا و مجازی شدن مدارس احترام و درس و...کاملا از بین رفته خوب عزیزم منم یه دختر ۱۹ ساله هستم که به طبع هم سن و سالای خودمو خوب میشناسم🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃🌹
درسته تاثیر فضای مجازی خیلی مخرب و اگه نتونیم کنترلش کنیم جبران ناپذیر میشه
ولی شما هم سعی کنید دخترتون یا حالا پسرتون رو درک کنید درک چیه ؟
خوب درک کردن خیلی مفهوم داره واقعا ایا میشه درک کرد شاید تا حدودی ولی کامل نه شما و فرزندتون مال دو دهه جدا هستین با دو تا طرز تفکر خیلی خیلی دور از هم که خوب همین باعث میشه آدم نتونه اون چیزی که طرف مقابلش میبینه مثل خودتون باشه میون حرفاتون خیلی گله کرده بودین و این خودش باعث دوری و زدگی میشه من یه آشنایی دارم که ۱۸ سالشونه و خوب امسال کنکور دارن خونواده ی ایشون خیلی از لحاظ کلاس و کتاب وضع روحی و خانوادگی سعی میکنن ایشون رو حمایت کنن ولی چند مدت پیش که باهاشون حرف زدم گله کردن از خونوادش گفتم چرا چی شده؟ گفت که پدر و مادر در قبال فرزندان باید سعی خودشون رو بکنن که بتونن شرایط رو براشون فراهم کنن و این وظیفه هر خونواده ای هستن پس چرا تا من خسته میشم یا خوب نمراتم کم میشه این قدر خدماتی که به من کردن رو میزنن تو سر من و همین باعث شده بود که ترس و استرس زیادی به ایشون وارد بشه و میگفت اگر من اسمم نیاد چیکار کنم و همین خودش باعث میشه که از مسیر عقب بیفته برای چی ؟
برای اینکه فکر میکرد اگر نتونه موفق بشه خونواده پشتش نیستن.
عزیز دلم سعی کنید با فرزندتون مهربون باشین دوست باشین تا فکر کنه بله من اگر در شرایط بدی هم قرار بگیرم یه خانوادهی خوب کنارم دارم که پشتمن
در مورد رل داشتن و دوست شدن با جنس مخالف تا اونجایی که من اطلاع دارم و تحقیق کردم بیشتر این دوستی ها دلیلش خونواده هستن که محبت نمیکنن و همین باعث میشه اون شخص بخواد این مهر و عاطفه رو از کسی دریافت کنه ولی بخوایم علمی هم پیش بریم بعد از یه سنی نیاز هایی جسمی و روحی خودشون رو نشون میدن و هر چه قدر بخوایم خودمون رو نگه داریم نمیشه که نمیشه و کشیده میشیم به سمت مخالف که بیشتر این روابط پایانش تلخ و پوچی هستن چون انسان در این سن اوج احساس هستش و کمتر به عقل و نتیجه رجوع میکنه پس اگر میتونین باهاش دوست باشین و حرفاش رو گوش بدین که مطمعنا این خیلی کمک میکنه نه اینکه اگر کار اشتباهی کرده تحقیرش کنید اصلا ولی راه و چاه درست رو نشونش بدین که بتونن برای دفعه ی اگر مشکلی براشون پیش اومد بگن اره من چنین خونواده حامی دارم و قطعا این خودش خیلی کمک کننده است
در ادامه اون مطلب بگم که بله وقتی ببینن شما بدون هیچ گونه جبهه گیری درست به حرفاشون گوش میدین و بعد در موقع مناسب سعی میکنید راه درست و خیر رو نشونشون بدین خیلی خشنود میشن
گفته بودین که من اهل آرایش نیستم ایا هز کسی که آراسته و آرایش میکنه عذر میخوام ایشون مشکلی دارن سعی کنید این تفکرتون رو کمی روش کار کنید چون الان واقعا هر چه قدر هم بخوایم متین و پاک و آرام باشیم نمیتونیم از جامعه عقب بمونیم متاسفانه همین طرز تفکر ها باعث بزرگترین مشکلات میشن چرا؟
خوب بیاید یه دلیلشو بگم اون فرزند حالا من دختر فرض میگیرم دوس داره مثل هم سن و سالاش به خوش برسه شاداب باشه از جامعه عقب نباشه و کلا یه خانم امروزی باشه چه از لحاظ ظاهری و چه رفتار و باطن.
من الان نمیگم که عزیزانمون رو به حال خودشون رها کنیم نه اصلا خوب در بعضی مواقع ممکنه اونا از روی مهربون ما هم سو استفاده کنن که این خودش بحثش جداس ولی درکل سعی کنیم در کنار فرزندانتان باشید نه مقابلشون و این خوش بهترین حمایت برای اونهاست
خوب منم باشم خانم دکتر فاطی
فک کنم خیلی طولانی شد ولی انشالا که همه موفق باشن یا حق..
💕 @delbarongi💕
لطف اعضای خوبمون🍃🍃🍃🌸🍃🌸
سلام دوست خوبم فاطمه بانو که ان شالله بانو 🏵فاطمه الزهرا🏵 همیشه حواسش بهت باشه ممنون از این کانال خوبتون🪴🪴🪴 چند وقتی بود فشار زندگی خیلی داغونم کرده بود و همه اش فکر میکردم بدبخترین ادم روی زمین هستم خیلی داغون بودم ولی چند وقتیه که دارم این مطالب رو میخونم میبینم مشکلات و جریانات بدتر و بهتری زیادی هست خیلی جا دارم یاد میگیرم چطور برخورد کنم به مسائل پیش اومده که هم راحتر گره از کارم باز بشه هم بهتر با اون شرایط کنار بیام.الهی که خیر دنیا و اخرت نصیب حالتون بشه در تک تک لحظه هاتون
💕@delbarongi💕
سلام بانو جان. تو کانال خوندم یکی از خانمای محترم نظرشون این بود مردی که وضع مالی بسیار خوبی داره چه اشکالی داره زن دوم بگیره 🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃
و میتونه اداره کنه و زن باید سیاست داشته باشه و با سیاست با شوهرش که زن دوم گرفته رفتار کنه در این صورت زندگیشون بهشت میشه. میخاستم بگم خانم محترم شما اگه ازدواج کردید چرا این اجازه رو به همسرتون نمیدید. چطوره امتحان کنید. خودتون رو بزارید جای کسی که همسرش زن دوم کرده شما اگه بودید این رفتار رو واقعا داشتید واقعا با سیاست برخورد میکردید پس خدا کنه همسر شما وضع مالی خیلی توپ داشته باشه و خودتون برید جلو و همسر دوم انتخاب کنید چطوره. درست نمیگم خانمای محترم. نظر شما چیه. در رابطه با این خانم محترم که گفتن اگه با سیاست رفتار بشه میشه کنار اومد با زن دوم. و وضع آقای خونه خوب باشه چه اشکالی داره زن دوم. لطفاً نظر خودتون رو خانمای عزیز تو جواب این خواهر گلم بدید
💕@delbarongi💕