eitaa logo
دلداده‌ انقلاب
3.7هزار دنبال‌کننده
24.2هزار عکس
21.3هزار ویدیو
196 فایل
✅به کانال #دلداده_انقلاب [دلدادگی سابق] خوش آمدید شعار کانال:عشق و دلدادگی را در نوکری اهلبیت و اربابمون سیدالشهدا (علیهم السلام) بیاموزیم که عشق، همان ایثار جان است در راه معشوق 👈دلداده‌ اربابمون حسینیم ودیانت ما عین سیاست ماست 🧲پل ارتباطۍ: @admin
مشاهده در ایتا
دانلود
مومن کتوم است و این کتمان، فقط به اسرار مگو نیست که کتمان درد و رنج هم هست. تو چه حقی داری آنچه را که دوست به تو داده، نه با دوست، که با دشمن او در میان بگذاری؟ آنقدر کم تحمل هستیم که درِ دلمان را باز گذاشته ایم و هرکس در آن خانه گرفته، هرکس از آن خبر دارد. ✍ علی صفایی حائری 💙 @deldadegi
.......📕 بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد؛ پسر را گفت : نباید که این سخن با کسی در میان نهی گفت : ای پدر ! فرمان تراست ؛ نگویم ولکن خواهم مرا بر فایدهٔ این مطلع گردانی که مصلحت در نهان داشتن چیست ؟ گفت : تا مصیبت دو نشود: یکی نقصان مایه و دیگر شماتت همسایه. مگوی اندوه ِخویش با دشمنان که لاحول گویند ، شادی کنان 📕گلستان سعدی 💙 @deldadegi
📜 | نیمکت 🔸نیمکت هم در بین لغات رایج فارسی جزو اون دسته از کلماتیه که از دو بخش تشکیل شده که شاید خیلی‌هامون از اون بی‌خبر باشیم 💙 @deldadegi
✍🏻وسط داد و بیداد و دعوا یهو میگفت: "منم!" 🌷راستش اونقدری سرم گرم گله و لجبازی بودم که توجه نمی کردم توی جواب اون همه حرف فقط نوشته منم! حواسم نبود بپرسم اصلا یعنی چی منم؟! منم چی؟! فحشه، بد و بیراهه؟! چیه این منم! بدتر حرصی می شدم و آتیش معرکه بالا می گرفت و کار می رسید به اونجایی که نباید! 🌷یه بار اما وقتی گفت منم، دیگه سکوت نکرد، داد زد: " منم! اینی که داری باهاش می جنگی منم! دشمن نیست، غریبه نیست، رهگذر کوچه و خیابونم نیست، منم! نه شمشیر دستمه، نه سنگر گرفتم جلوت، نه قراره باهات بجنگم. ببین دستام بالاست؟! تسلیمم، نه از ترس و نه بخاطر ناحق بودنم؛ فقط به حرمت عشقی که تو از یادت می بریش گاهی! یه وقتایی اگه سکوت می کنم در برابرت برای این نیست که حرفی واسه گفتن ندارم یا نمی تونم جواب حرفاتو بدم، فقط برای اینه که حالیمه قرار نیست خراب کنیم چیزیو، اگه بحثیم هست برای بهتر شدنمونه. یادم نمیره اینی که جلوم وایساده تویی، ولی تو انگار یادت میره اینی که داری زخم رو زخمش می زنی منم،میفهمی؟! منم!" 🌷بعد اون تلنگر انگار بزرگ تر شدم، بزرگ تر شدیم جفتمون، حالا اونم خبط و خطایی اگه کنه بهش میگم ببین فهمیدما، هرچند از نظر من درست نبود این کارت ولی چون تویی اشکال نداره، فدای سرت! فقط دیگه تکرار نشه که کلاهمون میره توو هم! 💙 @deldadegi
♦️هروقت بابام میدید لامپ اتاق یا پنکه روشنه ومن بیرون اتاقم،میگفت: چرااسراف؟چراهدردادن انرژی ؟ آب چکه میکرد، میگفت: اسراف حرامه ! اطاقم که به هم ریخته بود میگفت :تمیز و منظم باش؛ نظم اساس دینه.. حتی درزمان بیماریش نیز تذکر میداد؛ تا اینکه روزخوشی فرارسید؛چون می بایست درشرکت بزرگی برای کارمصاحبه بدم،باخودگفتم اگرقبول شدم،این خونه کسل کننده و پُراز توبیخ رو ترک میکنم. صبح زود حمام کردم، بهترین لباسمو پوشیدم و خواستم برم بیرون که پدرم بهم پول دادوبالبخندگفت:فرزندم! ♦️۱_مُرَتب و منظم باش ♦️۲_ همیشه خیرخواه دیگران باش ♦️۳_مثبت اندیش باش ♦️۴-خودت رو باور داشته باش تو دلم غُرولُند کردم که در بهترین روز زندگیم هم ازنصیحت دست بردار نیست واین لحظات شیرین رو زهرمارم میکنه! باسرعت به شرکت رویایی ام رفتم،به در شرکت رسیدم،باتعجب دیدم هیچ نگهبان وتشریفاتی نبود،فقط چندتابلو راهنمابود! به محض ورود،دیدم اشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته، یاد حرف بابام افتادم؛ آشغالا رو ریختم تو سطل زباله اومدم تو راهرو ، دیدم دستگیره در کمی ازجاش دراومده، یاد پند پدرم افتادم که میگفت:خیرخواه باش؛ دستگیره رو سرجاش محکم کردم تا نیوفته! از کنار باغچه رد میشدم، دیدم آب سر ریز شده و داره میاد تو راهرو، یاد تذکر بابا افتادم که اسراف حرامه؛ لذا شیر آب رو هم بستم پله ها را بالا میرفتم، دیدم علیرغم روشنی هوا چراغ ها روشنه، نصیحت بابا هنوز توی گوشم زمزمه میشد، لذا اونارو خاموش کردم! به بخش مرکزی رسیدم ودیدم افراد زیادی زودترازمن برای همان کار آمدن ومنتظرند نوبتشون برسه چهره ولباسشون رو که دیدم، احساس خجالت کردم؛خصوصاً اونایی که ازمدرک دانشگاههای غربی شون تعریف میکردن عجیب بود؛ هرکسی که میرفت تو اتاق مصاحبه، کمتر از یک دقیقه میامد بیرون باخودم گفتم:اینا بااین دَک و پوزشون رد شدن،مگرممکنه من قبول بشم؟عُمرا!! بهتره خودم محترمانه انصراف بدم تا عذرمو نخواستن باز یادپند پدر افتادم که مثبت اندیش باش، نشستم و منتظر نوبتم شدم .اونروز حرفای بابام بهم انرژی میداد توی این فکرا بودم که اسممو صدا زدن. وارداتاق مصاحبه شدم،دیدم۳نفرنشستن وبه من نگاه میکنند یکیشون گفت:کِی میخواهی کارتو شروع کنی؟ لحظه ای فکر کردم،داره مسخره م میکنه یاد نصیحت آخر پدرم افتادم که خودت رو باور کن و اعتماد به نفس داشته باش پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم: ان شاءالله بعد از همین مصاحبه آماده ام یکی از اونا گفت: شما پذیرفته شدی!! باتعجب گفتم: هنوزکه سوالی نپرسیدین؟! گفت: با پرسش که نمیشه مهارت داوطلب رو فهمید، گزینش ما عملی بود. بادوربین مداربسته دیدیم، تنهاشما بودی که تلاش کردی ازدرب ورود تااینجا، نقصها رو اصلاح کنی.. درآن لحظه همه چی ازذهنم پاک شد،کار،مصاحبه،شغل و...؛هیچ چیزجزصورت پدرم راندیدم،کسیکه ظاهرش سختگیر،امادرونش پرازمحبت بودوآینده نگری.. عزیز!در ماوراء نصایح وتوبیخهای پدرانه، محبتی نهفته است که روزی حکمت آن راخواهی فهمید؛اما شاید دیگر او کنارت نباشد... 🌹 💙 @deldadegi
مادام كه تلقى ما از انسان و برداشت ما از خويشتن دگرگون نشده، مادام كه نقش انسان مجهول مانده و بينش او از اين نقش در حد تنوع، در حد زندگى تكرارى و مدار بسته، در حد خوشى‌ها و سرگرمى‌ها، در حد بازيگر شدن و بازيچه ماندن و تماشاچى بودن خلاصه شده، مادام كه زندگى جز نمايش و بازى بارى ندارد ناچار سنگينى طبيعى است؛ مگر اينكه با شعارها همراه شوى و يا در جو روشنفكرى قرار بگيرى و يا بخواهى به گونه‌اى ديگر به نمايش بپردازى، يا بخواهند با تشويق و تعريف آماده‌ات سازند. مادام كه تلقى ما از خويش عوض نشود، حجاب هيچ مفهومى نخواهد داشت و چيزى جز كفن سياه و قبرستان خانه و مرگ نشاط‌ زندگى و نابودى شادى‌ها عنوان نخواهد گرفت. 📕روابط‌متکامل‌زن‌ومرد 💙 @deldadegi
👆👆👆 مادام كه تلقى‏ ما از خويش عوض نشود، حجاب هيچ مفهومى نخواهد داشت و چيزى جز كفن سياه و قبرستان خانه و مرگ نشاط زندگى و نابودى شادیها، عنوان نخواهد گرفت. و هزار عذر خواهى داشت كه خودت را از آن آزاد كنى:كه پاكى زن در لباسش نيست، چادری‌هاى كثيف و لجن بیشماره‏ اند.كه من راه خودم را مى‏‌روم، چشمشان كور نگاه نكنند.كه اصلًا دل بايد پاك باشد. كه چادر، بيشتر مرد را كنجكاو و تحريك مى‏‌كند.كه اين مسائل در كشورهاى مترقى كاملًا حل شده‏‌اند و ديگر مسأله‏‌اى نيست.كه روابط آزاد، طبيعى است.كه محدوديت، عقده مى‏‌آورد و محروميت، سركشى را مى‏‌زايد. و خلاصه هزار عذر و توجيه و تازه اگر مجبور بشوى كه به خاطر ترسى و يا عشقى، حجاب بگيرى، تازه خود حجاب تو مى‏‌شود بازى تو و چادر تو مى‏‌شود مترى چندك و رنگش بايد فلان و گل‏هايش بايد بهمان باشند. و اين است كه همان انحراف، در اين شكل جلوه مى‏‌كند و تو كه هنوز نقش خودت را عوض نكرده‏‌اى، در هر لباسى همان خواهى بود و همان بازى‏ها را خواهى داشت و فقط با تنوع‏ها خودت را فريب خواهى داد و به ريش ديگران خواهى خنديد... كسى كه تمامى عمرش و عمق زندگيش همين چند انگشت گرفتن و دوختن و پوشيدن و نمايش دادن و جالب بودن و در چشم‏ها نشستن است، آيا مى‏‌تواند كه خودش را در لباس محبوس كند و خودش را بپوشد؟ پوشش؛ يعنى مرگ، يعنى تمام شدن، يعنى پوچ شدن و به بن‏‌بست رسيدن، كه اينها جز سرگرمى و تنوع و لذت و نمايش و جالب بودن و در چشم‏ها و دل‏ها نشستن چيزى نمى‏‌خواهند؛ چون خودشان را بيشتر از اين نمى‏بينند و بالاتر نرفته‏ اند.زير بناى حجاب، همين دگرگون كردن بينش و عوض كردن تلقى و برداشت‏هاست. آن وقت آنچه سخت و رنج آلود است شيرين و مطلوب خواهد شد و راحت و آسان خواهد گرديد. 📕روابط متکامل زن و مرد 💙 @deldadegi
📜 | مردمک 🔸کلمه مردمک جزو اون دسته از لغت‌هایی که ماجرای ساخته شدنش قصه جالبی داره که احتمالا خیلی از ما ازش خبر نداریم. 💙 @deldadegi
🔆از یک دانهٔ خشخاش هم کمتری! 🖌 گفت: وقتی می‌روم آن بالاها، توی آسمانی که تا چشم کار می‌کند ادامه دارد، به نظرم می‌رسد که از یک دانهٔ خشخاش کوچک‌تر و ناچیزترم. بعد به خودم می‌گویم: «وقتی پا روی زمین گذاشتی فراموش نکنی؛ فراموش نکنی که از یک خشخاش هم کمتری.» 📗 آوازِپرواز -زندگینامهٔ‌داستانی‌شهیدعباس‌بابایی🌹 ✍ راضیه تجار 💙 @deldadegi
📜 | شیرجه 🔸در سرگذشت واژه‌ها سراغ تعریف فعل شیرجه زدن رفتیم که ریشه‌ اون از نحوه پرش سلطان جنگل میاد. 💙 @deldadegi
یکی را از حکما شنیدم که می‌گفت: هرگز کسی به جهل خویش اقرار نکرده است، مگر آن کس که چون دیگری در سخن باشد، همچنان ناتمام گفته، سخن آغاز کند. سخن را سر است اى خردمند و بن میاور سخن در میان سخن 📕گلستان سعدی 💙 @deldadegi
📜 | حوصله 🔸همه ما آدم‌ها با واژه حوصله زیاد سرکار داشتیم، چه وقت‌هایی که حوصله‌مون سر رفته بوده و چه مواقعی که طی روز بی‌حوصله بودیم. کلمه آشنایی که شاید سرگذشتش رو ندونیم و برامون غریبه باشه. 💙 @deldadegi
مدّتی باران و تاریکی را گوش کردم. چه لذّتی دارد از فردای نیامده نترسیدن، گوش به باران دادن، چای درست کردن، پادشاه وقت خود بودن... ✍شاهرخ مسکوب 🔆 💙 @deldadegi
📜 | ناخدا 🔸در سرگذشت واژه‌ها امروز قصه و ماجرای کلمه ناخدا رو بررسی کردیم که خوندنش خالی از لطف نیست. 💙 @deldadegi
📜 | سردمدار 🔸یکی از کلمات رایج در زبان فارسی که قصه خلقش روایت جالبی داره کلمه سردمداره، واژه‌ای که از دل زورخونه‌ها سر و کله‌اش پیدا شده. •دلــــــــــداده‌ انــــــــــقلاب👇 🆔@deldadegi 🆔@deldadegi
🔆 نگذاریم بند «حرمت» پاره شود 🔹زندگى مثل يک كامواست؛ از دستت كه در برود، می‌شود كلاف سردرگم، گره مى‌خورد، می‌پيچد به هم، گره‌گره مى‌شود. 🔸بعد بايد صبورى كنى، گره را به وقتش با حوصله باز كنى. 🔹زياد كه كلنجار بروى، گره بزرگ‌تر مى‌شود، کورتر مى‌شود. يک جايى ديگر نمى‌شود کاری كرد. 🔸بايد سر و ته كلاف را بريد، يک گره ظريف و كوچک زد، بعد آن گره را توى بافتنى جورى قايم كرد، محو كرد كه معلوم نشود. 🔹يادمان باشد گره‌هاى توى كلاف همان دلخورى‌هاى كوچک و بزرگند، همان كينه‌هاى چندساله، بايد يک جايى تمامش كرد و سر و تهش را بريد. 🔸زندگى به بندى بند استْ به‌نام «حرمت» كه اگر پاره شود، تمام است. 🔆 •دلــــــــــداده‌ انــــــــــقلاب👇 🆔@deldadegi 🆔@deldadegi
هر چند لسان الغیب فرمود: قلم راآن زبان نبوَد که سرّ عشق گوید باز ورای حد تقریر است شرح آرزومندی ولی چاره‌ای نیست که: جز صُراحی و کتابم نبوَد یار و ندیم 🔆 گرامی‌باد. خوشا آنان که وجود به‌زبان آنها سخن می‌گوید و به‌دست آنها می‌نویسد. آنها که زبان ملائکة‌الرحمن در کام دارند و جز آنچه گوش و هوش ملکوتی‌شان می‌شنود، نمی‌گویند و نمی‌نویسند. •دلــــــــــداده‌ انــــــــــقلاب👇 🆔@deldadegi 🆔@deldadegi
اگر کسی می‌خواهد با حسین باشد، باید آزاده باشد. باید هرچه بند خاک است را از پای اراده خویش بگشاید. باید تمام وابستگی‌ها و دلبستگی‌ها را در مذبح تسلیم، قربانی کند. حسین، آزاده می‌خواهد و چه پروازی است برای آن آزادگانی که در محبت حسین بال گشوده‌اند. 📒ماه تمام من ✍مرتضی اهوز •دلــــــــــداده‌ انــــــــــقلاب👇 🆔@deldadegi 🆔@deldadegi
💠ما به شما یک عذر خواهی بزرگ بدهکاریم ‌ ▪️ ما همیشه یک عذرخواهی بزرگ به شما بدهکاریم قصه مهربانی شما را با دشمن و بخشیدن حر علیه‌السلام را شنیده‌ایم، اما میان اتفاقات روزانه‌مان سر چهارراه، توی یک جر و بحث ساده به دشمن که هیچ به هم‌کیش و دوستانمان هم رحم نمی‌کنیم. ما داستان برادری شما را با عباس علیه‌السلام شنیده‌ایم ولی برادری بلد نیستیم. از رفاقت شیرین و دیرینه شما با حبیب خوانده‌ایم اما سر یک دوتا دوتا چارتای روزانه برادری‌مان را به حساب و کتاب دنیا می‌فروشیم. ما پای حکایت کوچک‌نوازی شما با جون بن حوی و غلامان نشسته‌ایم ولی به محض رسیدن به جایی هوا برمان می دارد تا به همه از بالا به پایین نگاه کنیم. ما خبر داریم و می‌دانیم که در اوج تنهایی روز عاشورا به اصحابی که حق‌الناس به گردنشان بود اجازه همراهی ندادید، اما باز هم از شما دم می‌زنیم و می‌گذاریم تا چیزهای کوچک و بزرگ دنیا بار حق‌الناس آدم‌ها روی گردنمان سنگینی کند. ‌ ▪️ می‌گویند آدم‌های عاشق تلاش می‌کنند آرام آرام شبیه محبوبشان شوند... ما به شما همیشه یک عذرخواهی بزرگ بدهکاریم... چرا؟چون ما ادعا کردیم عاشقیم... ما قرار بود لااقل ذره‌ای شبیه شما باشیم، اما نشدیم... ✍ رویاسادات هاشمی •دلــــــــــداده‌ انــــــــــقلاب👇 🆔@deldadegi 🆔@deldadegi
📚📚📚 قاعدهٔ دنیا همیشه براین بوده است. همیشه اهل حقیقت قلیل بوده‌اند و اهل باطل کثیر. باطل جاذبه‌های نفسانی دارد؛ کشش‌های شیطانی دارد. پدر همیشه می‌گفت: «لا تَسْتَوحِشوا في طريقِ الهُدى لِقلّةِ أهلِهِ، در طریق هدایت از کمی نفرات نهراسید.» 📒آفتاب در حجاب ✍سیدمهدی شجاعی •دلــــــــــداده‌ انــــــــــقلاب👇 🆔@deldadegi 🆔@deldadegi
ای مردم! به خدایی که دانه را شکافت و صبح را دمید، آن‌که وقتِ یاری امامش خفته باشد، با لگد دشمنش بیدار خواهد شد. ✍ سلمان کدیور 📕 پس از بیست سال •دلــــــــــداده‌ انــــــــــقلاب👇 🆔@deldadegi 🆔@deldadegi
‏در تمامی دوره‌ها انسان در خسارت است. مگر آن‌هایی که به هدفی و عشقی رسیده‌اند و به آن گرویده‌اند. ‌• علی صفائی‌حائری ‌ •دلــــــــــداده‌ انــــــــــقلاب👇 🆔@deldadegi 🆔@deldadegi
🔸️زمان شاه رسم بود که اصناف روز بیست و هشتم مرداد را به هم صنف‌های خود و همچنین به شاه تبریک می‌گفتند در یکی از این سال‌ها، صنف قصاب پلاکارد بزرگی در یکی از خیابان‌های تهران می‌آویزد که روی آن با حرف درشت نوشته شده بود: «۲۸ مرداد، روز قیام ملی ایران را به عموم قصابان ایران علی‌الخصوص شاهنشاه آریامهر تبریک می‌گوییم.» . 📔صفحه ١٢٤ نکته‌های ویرایش- علی صلح‌ جو •دلــــــــــداده‌ انــــــــــقلاب👇 🆔@deldadegi 🆔@deldadegi
📗📘📙 از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی تو بمان و دگران وای به حال دگران رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند هر چه آفاق بجویند کران تا به کران میروم تا که به صاحبنظری بازرسم محرم ما نبود دیده کوته نظران دل چون آینه اهل صفا می شکنند که ز خود بی خبرند این ز خدا بیخبران دل من دار که در زلف شکن در شکنت یادگاریست ز سر حلقه شوریده سران گل این باغ به جز حسرت و داغم نفزود لاله رویا تو ببخشای به خونین جگران ره بیداد گران بخت من آموخت ترا ورنه دانم تو کجا و ره بیداد گران سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن کاین بود عاقبت کار جهان گذران شهریارا غم آوارگی و دربدری شورها در دلم انگیخته چون نوسفران 🗓۲۷ شهریور،روز پارسی و روز بزرگداشت استاد گرامي باد. 📗📘📙 •دلــــــــــداده‌ انــــــــــقلاب👇 🆔@deldadegi 🆔@deldadegi
📜 | طفره رفتن 🔸تقریبا همه ما از کلمه طفره رفتن زمانی که می‌خوایم از انجام کاری خودداری کنیم، استفاده می‌کنیم؛ اما جالبه که بدونین این کلمه در اصل به معنی پریدن هست. •دلــــــــــداده‌ انــــــــــقلاب👇 🆔@deldadegi 🆔@deldadegi