eitaa logo
دلداده‌ انقلاب
3.4هزار دنبال‌کننده
25.9هزار عکس
23.7هزار ویدیو
205 فایل
✅به کانال #دلداده_انقلاب [دلدادگی سابق] خوش آمدید شعار کانال:عشق و دلدادگی را در نوکری اهلبیت و اربابمون سیدالشهدا (علیهم السلام) بیاموزیم که عشق، همان ایثار جان است در راه معشوق 👈دلداده‌ اربابمون حسینیم ودیانت ماعین سیاست ماست 🧲پل ارتباطۍ @adminn19
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️ یا فاطمة الزهرا (س) ما به جای مادرِ خود پشت در بودیم کاش او سپر شد بر علی ما هم سپر بودیم کاش یک زن و یک لشکرِ نامرد ؛ این انصاف نیست روبروی مردهای بی جگر بودیم کاش پشت در یک سوم سادات را کشتند ، آه صد هزار افسوس ، جای آن پسر بودیم کاش کاش مقتل را نمی‌خواندیم هرگز؛ یا که نه ... پای روضه‌های مادر کور و کَر بودیم کاش روضه‌خوان تا گفت کوچه؛ حوریه؛ سیلی؛ حسن آرزو کردیم ، که در آن گذر بودیم کاش تا که حیدر هم بیاید در کنار همسرش بین کوچه کفتران نامه‌بر بودیم کاش تا همانجا کَنده می‌شد ریشه‌ی نامردها بین دستان حسن اصلا تبر بودیم کاش جای آن نامردهایی که عیادت آمدند ... ذره‌ای از حال مادر باخبر بودیم کاش تا که او می‌ماند ، پیش بچه‌های مضطرش ما از این دنیا به جایش در سفر بودیم کاش کاش می‌شد عمر ما را روی عمر او گذاشت ما به جایش بین بستر محتضر بودیم کاش 📝رضا_قاسمی https://eitaa.com/deldadegi دلدادگی💙 http://Sapp.ir/deldadegi
🌷 یا فاطمة الزهرا (س) همینکه نوکر تو هستم آبرو دارم اگر چه خار ، ولی از تو رنگ و بو دارم کنیز خانه‌ی لطف شماست مادر من و من هر آنچه که دارم فقط از او دارم اجازه هست بگویم که مادرم هستی ؟! بَدم ... ولی بخدا من هم آرزو دارم برای بردنِ نامت که هیچ ؛ اصلا من ... برای فکر به نام تو هم وضو دارم به لکه‌های سیاهِ دلِ خودم گفتم ... میان روضه‌ی تو وقتِ شستشو دارم دوباره فاطمیه ؛ آتش و ؛ در و دیوار چه روضه‌های عجیبی به پیش رو دارم شبیه تو نفسم تنگ می‌شود گاهی چقدر بغض فروخورده در گلو دارم بخوان بلای جوانمرگیِ خودت را از ... سیاهه‌های سپیدی که بین مو دارم از آن زمان که شنیدم به تو جفا کرده همیشه با درِ خانه بگو مگو دارم ببار ابر مدینه ؛ به چشمه‌ی خشکم که من به جای شکایت دو تا سبو دارم 📝رضا_قاسمی http://Sapp.ir/deldadegi دلدادگی💙 https://eitaa.com/deldadegi
⚫️ زبانحال حضرت زهرا (س) ⚫️ با حضرت محسن (ع) پسر سومم ای آرزوی ناب بخواب ماه نورانی من در شب مهتاب بخواب ذکر رویاییِ رویای شبم "لالایی"ست طفلکم ! در دلِ آرامش این خواب بخواب آیه‌ی کوچک قرآن منی مادر جان !! ای که در سوره‌ی کوثر شدی اِعراب بخواب بین آغوش پر از درد من آرام بگیر مثلا در بغلم می‌دَهَمت تاب بخواب در خیالات خودم روی تو را می‌بوسم بعد از این لحظه‌ی رویاییِ جذاب بخواب لحظه‌ی ناب نماز شبم آمد ؛ حالا ... روی سجاده‌ی من گوشه‌ی محراب بخواب زخم شد چشم من از بسکه برایت بارید علت گریه‌ی این مادر بیتاب ! بخواب ای که کشتند تو را در وسط آتش و دود آه ، قربانیِ این مردم قصاب بخواب پسر مادر آب ؛ ای جگر سوخته ام !!! ماهی زخمیِ بی رحمیِ قلاب بخواب دستهای پدر خاک ، تو را داد به خاک ولی امشب تو کمی در بغل آب بخواب 📝رضا_قاسمی https://eitaa.com/deldadegi دلدادگی💙 http://Sapp.ir/deldadegi
هدایت شده از دلداده‌ انقلاب
⚫️ زبانحال حضرت زهرا (س) ⚫️ با حضرت محسن (ع) پسر سومم ای آرزوی ناب بخواب ماه نورانی من در شب مهتاب بخواب ذکر رویاییِ رویای شبم "لالایی"ست طفلکم ! در دلِ آرامش این خواب بخواب آیه‌ی کوچک قرآن منی مادر جان !! ای که در سوره‌ی کوثر شدی اِعراب بخواب بین آغوش پر از درد من آرام بگیر مثلا در بغلم می‌دَهَمت تاب بخواب در خیالات خودم روی تو را می‌بوسم بعد از این لحظه‌ی رویاییِ جذاب بخواب لحظه‌ی ناب نماز شبم آمد ؛ حالا ... روی سجاده‌ی من گوشه‌ی محراب بخواب زخم شد چشم من از بسکه برایت بارید علت گریه‌ی این مادر بیتاب ! بخواب ای که کشتند تو را در وسط آتش و دود آه ، قربانیِ این مردم قصاب بخواب پسر مادر آب ؛ ای جگر سوخته ام !!! ماهی زخمیِ بی رحمیِ قلاب بخواب دستهای پدر خاک ، تو را داد به خاک ولی امشب تو کمی در بغل آب بخواب 📝رضا_قاسمی https://eitaa.com/deldadegi دلدادگی💙 http://Sapp.ir/deldadegi
⚫️ یا فاطمة الزهرا (س) "بیت المقدس" بود ، آنجا که درش سوخت با آتشِ آن ؛ عرش هم دور و برش سوخت اصلا محال است اینکه آب آتش بگیرد آنقدر هیزم بود که ، آب آخرش سوخت باغِ بهشتی زیر پای مادران است بیچاره طفلی که در آتش باورش سوخت "انسیة الحورا" کجا و "دست ابلیس" ؟! آنقدر محکم زد که چشمان ترش سوخت آنقدر بالا رفت ، آتش تا که آخر ... ابریشمی که داشت بر روی سرش سوخت حفظ حجابش داشت کم کم سخت می‌شد آن مادری که بین آتش معجرش سوخت در کنده شد با ضربه‌ی پای لگدکوب مادر زمین افتاد و کل پیکرش سوخت آنقدر محکم زد که بار شیشه افتاد آنکه زمین افتاد هم با مادرش سوخت وقتی تمام آرزوهایش زمین خورد ... در آتشِ داغِ برادر ، خواهرش سوخت چشمان خود را بست ، مردِ جنگ خیبر آنجا که دستش بسته بود و همسرش سوخت با ریسمان بستند ، آیات خدا را بردند قرآن را ؛ همینکه کوثرش سوخت حتی خدا هم گریه کرد آن ساعتی که ... در بین آتش دختر پیغمبرش سوخت 📝رضا_قاسمی دلدادگی💙 http://Sapp.ir/deldadegi
⚫️ یا فاطمة الزهرا (س) "بیت المقدس" بود ، آنجا که درش سوخت با آتشِ آن ؛ عرش هم دور و برش سوخت اصلا محال است اینکه آب آتش بگیرد آنقدر هیزم بود که ، آب آخرش سوخت باغِ بهشتی زیر پای مادران است بیچاره طفلی که در آتش باورش سوخت "انسیة الحورا" کجا و "دست ابلیس" ؟! آنقدر محکم زد که چشمان ترش سوخت آنقدر بالا رفت ، آتش تا که آخر ... ابریشمی که داشت بر روی سرش سوخت حفظ حجابش داشت کم کم سخت می‌شد آن مادری که بین آتش معجرش سوخت در کنده شد با ضربه‌ی پای لگدکوب مادر زمین افتاد و کل پیکرش سوخت آنقدر محکم زد که بار شیشه افتاد آنکه زمین افتاد هم با مادرش سوخت وقتی تمام آرزوهایش زمین خورد ... در آتشِ داغِ برادر ، خواهرش سوخت چشمان خود را بست ، مردِ جنگ خیبر آنجا که دستش بسته بود و همسرش سوخت با ریسمان بستند ، آیات خدا را بردند قرآن را ؛ همینکه کوثرش سوخت حتی خدا هم گریه کرد آن ساعتی که ... در بین آتش دختر پیغمبرش سوخت 📝رضا_قاسمی @deldadegi دلدادگی💙
⚫️ یا جدة السادات (سلام‌الله‌علیها) برای تابشِ ماهِ هلالِ مادرِ خانه سه ماه، آب شده مثلِ شمع، دخترِ خانه دوباره پنجره را خیس کرد، بارشِ روضه نشسته اشکِ یتیمی به دیده‌ی ترِ خانه تمامِ باغچه را زرد کرد، لشکرِ پاییز برای چیدنِ گلبرگِ یاسِ پرپرِ خانه درست، لحظه‌ی آوارِ آتشِ در و دیوار نوشته‌اند، که خانه؛ خراب شد سرِ خانه ستونِ خانه‌ی وحی و عصا ؟! چه قصه‌ی تلخی شکسته زیر مصیبت؛ ستونِ دیگرِ خانه بنای خانه‌نشینی نداشت، حیدر کرّار میانِ جنگ، اگر رفت، پشتِ سنگرِ خانه نیاز نیست به روضه؛ برای گریه‌ی سادات شده‌ست آینه‌ی دِق؛ برایشان درِ خانه ✏️رضا قاسمی @deldadegi دلدادگی💙
🌷 یا فاطمة الزهرا (س) ... 🍃 همینکه نوکر تو هستم آبرو دارم اگر چه خار ، ولی از تو رنگ و بو دارم کنیز خانه‌ی لطف شماست مادر من و من هر آنچه که دارم فقط از او دارم اجازه هست بگویم که مادرم هستی ؟! بَدم ... ولی بخدا من هم آرزو دارم برای بردنِ نامت که هیچ ؛ اصلا من ... برای فکر به نام تو هم وضو دارم به لکه‌های سیاهِ دلِ خودم گفتم ... میان روضه‌ی تو وقتِ شستشو دارم دوباره فاطمیه ؛ آتش و ؛ در و دیوار چه روضه‌های عجیبی به پیش رو دارم شبیه تو نفسم تنگ می‌شود گاهی چقدر بغض فروخورده در گلو دارم بخوان بلای جوانمرگیِ خودت را از ... سیاهه‌های سپیدی که بین مو دارم از آن زمان که شنیدم به تو جفا کرده همیشه با درِ خانه بگو مگو دارم ببار ابر مدینه ؛ به چشمه‌ی خشکم که من به جای شکایت دو تا سبو دارم @deldadegi دلدادگی💙
⚫️ یا فاطمة الزهرا (س) ... 🍂 ما به جای مادرِ خود پشت در بودیم کاش او سپر شد بر علی ما هم سپر بودیم کاش یک زن و یک لشکرِ نامرد ؛ این انصاف نیست روبروی مردهای بی جگر بودیم کاش پشت در یک سوم سادات را کشتند ، آه صد هزار افسوس ، جای آن پسر بودیم کاش کاش مقتل را نمی‌خواندیم هرگز؛ یا که نه ... پای روضه‌های مادر کور و کَر بودیم کاش روضه‌خوان تا گفت کوچه؛ حوریه؛ سیلی؛ حسن آرزو کردیم ، که در آن گذر بودیم کاش تا که حیدر هم بیاید در کنار همسرش بین کوچه کفتران نامه‌بر بودیم کاش تا همانجا کَنده می‌شد ریشه‌ی نامردها بین دستان حسن اصلا تبر بودیم کاش جای آن نامردهایی که عیادت آمدند ... ذره‌ای از حال مادر باخبر بودیم کاش تا که او می‌ماند ، پیش بچه‌های مضطرش ما از این دنیا به جایش در سفر بودیم کاش کاش می‌شد عمر ما را روی عمر او گذاشت ما به جایش بین بستر محتضر بودیم کاش @deldadegi دلدادگی💙
⚫️ یا فاطمة الزهرا (سلام‌الله‌علیها) 🍂 فاطمه سرچشمه‌ی وحی است، کوثر شاهد است باء بسم‌اللهِ قرآن تا به آخر شاهد است فاطمه سوغاتی عرش است، در تندیس سیب لیلة‌المعراج، می‌داند؛ پیمبر شاهد است «اشهد انَّ علیّاً حجة‌ الله» است، نیست ؟! فاطمه آیینه‌ی مولاست، حیدر شاهد است شأنش از هر مأذنه گویاست، با شعرِ اذان نیست بالاتر از آن؛ الله‌اکبر شاهد است روضه‌اش اشکِ قلم را ریخت، کاغذ گُر گرفت داغش آتش زد به جانِ شعر، دفتر شاهد است لشکرِ هیزم به دستان آب را آتش زدند آتش از هرمِ خجالت آب شد؛ در شاهد است سنگ‌های کوچه بارِ شیشه را انداختند غنچه‌ی نشکفته پرپر؛ روزِ محشر شاهد است گریه‌اش انداخت، مسجد را به هق‌هق عاقبت شانه‌ی محراب هم لرزید، منبر شاهد است بال‌هایش ریخت، در شمعِ مریضی ذوب شد محو شد خاکسترِ پروانه؛ بستر شاهد است تا نوشتم کاشکی این روضه‌ها افسانه بود روضه‌خوان فریاد ‌زد «نه نیست»، مادر شاهد است @deldadegi دلدادگی💙
⚫️ یا جدة السادات (سلام‌الله‌علیها) برای تابشِ ماهِ هلالِ مادرِ خانه سه ماه، آب شده مثلِ شمع، دخترِ خانه تمامِ باغچه را زرد کرد، لشکرِ پاییز برای چیدنِ گلبرگِ یاسِ پرپرِ خانه درست، لحظه‌ی آوارِ آتشِ در و دیوار نوشته‌اند، که خانه؛ خراب شد سرِ خانه ستونِ خانه‌ی وحی و عصا ؟! چه قصه‌ی تلخی شکسته زیر مصیبت؛ ستونِ دیگرِ خانه بنای خانه‌نشینی نداشت، حیدر کرّار میانِ جنگ، اگر رفت، پشتِ سنگرِ خانه نیاز نیست به روضه؛ برای گریه‌ی سادات شده‌ست آینه‌ی دِق؛ برایشان درِ خانه ✏️رضا قاسمی @deldadegi دلدادگی💙
یا فاطمة الزهرا (سلام الله علیها) میهمان کاسه‌های چشم، زمزم می‌شود زهراست_مَحرم_می‌شود آبِ کوثر را به قوری‌های هیئت ریختند چای اینجا با دمِ سینه‌زنان دم می‌شود در عزای فاطمه؛ محجوبه‌های شهرمان ... چادری که روی سر دارند، پرچم می‌شود روضه‌ی مردانِ مشکی‌پوشِ مادر بی‌صداست «روضه‌خوانی» با زبان پیرهن هم می‌شود ! در نبردی که سلاحِ گریه می‌آید به کار فاطمیه؛ جبهه‌ی خطّ مقدم می‌شود با بهانه بی‌بهانه اشک، می‌ریزیم ما با در و دیوار هم مقتل مجسم می‌شود خم نیاوردیم، بر ابروی‌مان در مشکلات زیر بارِ روضه اما قدّمان خم می‌شود می‌شویم از داغِ مادر گریه گریه پیرتر مثل شمعی؛ قطره قطره عمرمان کم می‌شود اشک می‌ریزیم، شاید زخم او بهتر شود چون نمی‌دانیم، آیا اشک، مرهم می‌شود ؟! 🖌رضا قاسمی @deldadegi دلدادگی💙