* شب عاشورا کسی برنگشت *
📆 در این روزهای منتهی به ماه محرم در سال ۶۰ امام حسین(ع) به سوی کوفه در حرکت بود که خبر شهادت مسلم و هانی توسط فردی که از کوفه میآمد داده شد.
امام به اصطلاحِ امروز به طور شفاف اعلام کرد که اوضاع کوفه بعد از نامۀ اولیۀ تأیید مسلم برای حرکت ما؛ تغییر کرده و تلویحاً خطر پیشرو را به همراهان خود گوشزد فرمود.
⛺️ آنگاه با یارانش به مشورت پرداخت و به این نتیجه رسیدند که به مسیر ادامه دهند. یکی از دلایل این بود که رفتن شخص امام به کوفه متفاوت از حضور مسلم خواهد بود. جایگاه آن حضرت نسبت به رسولالله و مدیریت بحران او میتوانست اوضاع را به گونه دیگری رقم بزند.
در این منزلگاه عدهای از همراهی با امام منصرف شده و بازگشتند. اینان کسانی بودند که از مکه با آن حضرت آمده بودند و گویا چشمداشتی به حکومت و جایگاه سیاسی آنحضرت پس از رسیدن به خلافت ظاهری داشتند.
✅ در تاریخ نامی از این افراد یا تعداد آنان نیامده است؛ اما این روشن است که پس از این مرحله، انصراف و بازگشت دیگری از اردوگاه حسینی رخ نداد و اینکه گاهی گفته میشود شب عاشورا افرادی بازگشتند درست نیست. بلکه در آن شب همه حاضران با اعلام وفاداری، بر ماندن خود در کنار اباعبدالله تأکید کردند و هیچکس انصراف نداد.
#تاریخ_امام_حسین(ع)
#نقد_کژیها
@deldadegi
دلدادگی💙
⛔️ بستن آب در کربلا
مصیبتی دیگر
7️⃣ روز هفتم محرم ابنزیاد دستور داد آب را بر روی حسین(ع) و یارانش ببندند. با رسیدن نامه به کربلا، عُمر بن سعد 500 نفر را به فرماندهی عَمرو بن حَجّاج زُبیدی بر سر آبراه گماشت. تبلیغات دروغین ابنزیاد آن بود که نوشت «چون آب را بر عثمان بستند ما چنین میکنیم»؛ در حالی که اتفاقاً امیرمؤمنان در جریان محاصره عثمان (25 سال قبل از عاشورا) با بستن آب بر عثمان مخالف بود و حتی خود، مَشک آبی برای او در محاصره فرستاده بود.
📌 این از یک سو؛ امّا:
چند روز به محرم که کاروان حسینی با لشکر حُرّ برخورد کرد سیدالشهداء به محض دیدن آنان فرمود آنها را سیراب کنید. اسبانشان را هم آب دهید.
💧 یکی از لشکران حرّ به نام علی بن طعّان میگوید من نتوانستم دهانه مشک را درست بگیرم؛ خود حسین(ع) آب به دهان من گذاشت!
#تاریخ_امام_حسین(ع)
#گزیده_مطالب
@deldadegi
دلدادگی💙
❌ *تحریفات عباسیه!*
السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ وَ لِلْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ علیهمالسلام.
📌 جایگاه و منزلت حضرت ابوالفضل العباس(ع) در میان شهدا، مقامی بلند است؛ اما متأسفانه آگاهیهای زیادی از زندگی او پیش از واقعه کربلا در دست نیست. همانند بسیاری از شهدای کربلا که بخاطر اخلاص خود و فداکاری در کنار امام معصوم جاودانه شدند و اطلاعی از زندگی آنان نداریم.
🔍 پیشگوییها و مطالبی که درباره تولد آنحضرت گفته میشود، نبرد در صفین (حدود ۱۰ سالگی)، خطبه بر بام کعبه، روضه مشهور میدان رفتن که از زمان صفویه در کتابها آمده است، روضه موهن کوچک بودن قبر بخاطر پیکر آنچنانی و بسیاری از آنچه برای اشک گرفتن گفته میشود، معتبر نیست (رجوع شود به مقتل جامع، ص۸۴۴).
📣 اما این در منابع معتبر هست که:
ـ عباس(ع) مورد اعتماد امام و نماینده حجت خدا برای گفتگو با دشمن بود،
ـ در عصر نهم از سوی برادر به جمله «فدایت شوم» مفتخر شد،
ـ در شب عاشورا نخستین کسی بود که اعلام وفاداری کرد و سخنانی بسیار زیبا فرمود،
ـ امان دشمن و راحتطلبی را نپذیرفت،
ـ در روز عاشورا پرچمدار سپاه کوچک توحید بود و سخت در کنار برادر ایستادگی و از امام خود دفاع کرد،
ـ شجاعتی بینظیر داشت و چند نفر را از محاصره لشکر دشمن نجات داد،
ـ سقای تشنگان صحنه کربلا بود،
ـ چهارمین شهید از یک خانواده بود که با غم از دست دادن سه برادر به میدان رفت،
ـ امام صادق(ع) فرمود عمویم بصیرت و بینشی عمیق داشت و امتحان خوبی داد
ـ و امام سجاد(ع) فرمود در قیامت مقامی دارد که شهدا بر او غبطه میخورند.
✅ اینها همه مقامات و مصائب صحیح ابوالفضل العباس است و اندوه کمی نیست؛ امّا کتابها را مشحون از داستانها و مطالب دیگری کردهایم که...
#گزیده_مطالب
#شهیدان_کربلا
#تاریخ_امام_حسین(ع)
#ذکر_مصائب
#نقد_کژیها
@deldadegi
دلدادگی💙
🔍 *عدم تجسس*
📍فرزدق میگوید از عراق برای اعمال حج میرفتم که کاروان حسین بن علی (علیهماالسلام) را در نزدیکیهای مکه دیدم. نزد او رفتم و پرسیدم چرا عجله کردی و حج را بجا نیاوردی؟ فرمود اگر برای بیرون آمدن شتاب نمیکردم مرا دستگیر میکردند.
سپس حسین(ع) پرسید تو که هستی؟ گفتم مردی از عراق (یا مردی از عرب)! فرزدق میگوید: او به همین مقدار اکتفا کرد و بیش از این سؤال و جستجو (از احوال شخصیام) نکرد و از اوضاع عراق پرسید (الارشاد، 2/67؛ تاریخ الطبری 5/386).
✅ از این گزارش برداشت میشود (والله العالم) که فرزدق نخواسته نامش را برای امام فاش کند و امام هم متوجه این موضوع شده و پرس و جو را ادامه نداده و بیش از این درباره احوال شخصی او سؤال نکرده است؛ آنگاه به پرسشی عمومی روی آورده است.
🔹 رفتار نخست امام ریشه در معارف دینی دارد که وقتی با کسی روبرو شدید از حال و احوال و حتی نام یکدیگر با خبر شوید. ولی رفتار سیدالشهداء این را هم تعلیم میدهد که در صورت عدم تمایلِ یکی از طرفین، نباید اصرار کرد.
#تاریخ_امام_حسین(ع)
#ارزشهای_اخلاقی
#گزیده_مطالب
#مستبین
@deldadegi
دلدادگی💙
❌ *قصه ساربان*
📆 از دوره صفویه در کتابهای مقتل این داستان رواج یافت که شتربان کاروان کربلا به قصد دستیابی به کمربند زینتی امام حسین(ع)، پس از شهادت آنحضرت خواست لباس او را به طمع آن کمربند برکند که امام دست خود را جلو آورد و ساربان دست راست و چپ آنحضرت را از مچ برید و پیش از آنکه موفق شود، به نفرین پیامبر صورتش سیاه و دستانش فلج شد.
🖋 این نویسندگان داستان را از کتاب هدایة الکبری نقل کردهاند که هر چند اثری کهن است؛ اما کتابشناسان و عالمانی چون علامه مجلسی آن را غیرمعتبر و غلوآمیز میدانند و روایات آن نزد محققان اعتباری ندارد. به علاوه در منابع تاریخ و حدیث برای کاروان امام ساربانی ذکر نشده است.
✅ بله؛ قطع انگشت سیدالشهداء بخاطر انگشترش به دست شخصی به نام بجدل فقط در لهوف با یک جمله اشاره شده و البته شیخ صدوق از امام صادق(ع) نقل کرده که انگشتر جدّم را نبردند و قبلاً به پسرش علی (امام سجاد علیهالسلام) سپرده بود.
#تاریخ_امام_حسین(ع)
#نقد_کژیها
#مستبین
@deldadegi
دلدادگی💙