🔻 پاسخ جالب امام علی ( ع) به یک سؤال 🔻
#قضاوت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
شخصی از امیرالمومنین علیه السلام پرسيد اگر من آب بنوشم #حرام است؟ مولا فرمودند نه
گفت اگر خرما بخورم حرام است؟ امیرالمومنین فرمودند نه
عرض کرد آقا جان پس چطور است اگه اين دو تا را با هم مخلوط كنم و مدتی در آفتاب بگذارم تا #شراب شود خوردنش حرام است
آقا فرمودند اگر #آب به روی سرت بپاشم دردی احساس ميكنی؟ عرض کرد نه
مولا فرمودند اگر مشتی خاك به صورتت بپاشم چطور؟ عرض کرد نه
آقا فرمودند اگر اين دو تا را با هم مخلوط كنم و مدتی در #آفتاب بگذارم آنگاه آنرا بر سرت بزنم چطور؟ گفت آقا فرق سرم شكافته ميشود
حضرت فرمودند #حكايت آن نيز اينگونه است.☝☑
https://eitaa.com/deldadegi
دلدادگی 💙
1_39810688.mp3
3.75M
ای که با شفاعتت همه شیعیان بهشتی خواهند شد، شفاعتی کن برای آرزومندان بهشت ظهور...
#حکایت شفایافتن یکی از زوار در حرم #حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها .
https://eitaa.com/deldadegi
دلدادگی 💙
https://sapp.ir/deldadegi
🔴🔴🔴یه بابایی بود الوات و معتاد، خرجی هم به خانواده نمیداد. فقط شبا میومد خونه و زنه رو میگرفت زیر چک و لگد.
گفتن لامصب تو که خرجی نمیدی، چرا دیگه میزنیش؟ گفت اگه نزنم از کجا بفهمن شوهرشم؟
حالا #حکایت روحانیه. خودش هیچ کاری نمیکنه فقط هر ازچندی یه لگد به بقیه میزنه تا بدونن کی رئیسه!
http://Sapp.ir/deldadegi
دلدادگی💙
#حکایت
🔴🔴🔴صابونى را برگردانيد، لايق ديدار ما نيست...
✍ در آثار اسلامى آمده كه: مردى مؤدب به آداب، در بازار بغداد بر سِقَط فروشى وارد شد و از او طلب كافور كرد. سقط فروش پاسخ داد: كافور ندارم. آن مرد الهى گفت: دارى ولى فراموش كرده اى، در فلان بسته و در كنار فلان قفسه است.
✍ مرد سقط فروش برابر با گفتار آن چهره پاك به سراغ كافور رفت و آن را به همان صورتى كه آن رجل نورانى فرموده بود يافت. از اين معنى تعجب كرد پرسيد: شما از كجا دانستيد در مغازه من كافور هست، در صورتى كه من مدت هاست به خيال اين كه اين جنس را ندارم، مشتريان خود را جواب مى كنم!
✍ آن مرد الهى فرمود: يكى از دوستان وجود مبارك حضرت ولى عصر عليه السلام از دنيا رفته و حضرت اراده دارند خود متكفل غسل و دفن باشند، مرا به حضور خواستند و فرمودند كه در تمام بازار بغداد به يك نفر اطمينان هست و او كافور دارد، ولى داشتن كافور را فراموش كرده، شما براى خريد كافور به نزد او برو و آدرس كافور فراموش شده را در اختيار او بگذار، من هم به نشانى هاى ولى امر به مغازه تو آمدم!!
✍ سقط فروش بناى گريه و زارى گذاشت و از آن مرد الهى به التماس درخواست كرد كه مرا براى ديدار مولايم، گرچه يك لحظه باشد با خود ببر!!
✍ آن مرد الهى درخواست او را پذيرفت و وى را همراه خود برد، به بيابانى رسيدند كه خيمه يوسف عدالت در آنجا برپا بود. قبل از رسيدن به خيمه، هوا ابرى شد و نم نم باران شروع به فرو ريختن كرد، ناگهان سقط فروش به ياد اين افتاد كه مقدارى صابون ساخته و براى خشك شدن بر بام خانه ريخته اگر اين باران ببارد، وضع صابون چه خواهد شد؟ در اين حال بود كه ناگهان صداى حضرت حجت حق برخاست كه صابونى را برگردانيد كه با اين حال، لايق ديدار ما نيست.
@deldadegi
دلدادگی💙
▪️مردی که خدا را باور کرده بود!
#حکایت زیبایی از زندگی یار دلسوخته امام عصر علیه السلام، مرحوم آیت الله کوهستانی، به مناسبت سالروز درگذشت ایشان (۸ اردیبهشت)
💙 @deldadegi