eitaa logo
دلـ🇮🇷ـداده انــ🇵🇸ـقلاب
3.7هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
26.9هزار ویدیو
231 فایل
✅به کانال #دلداده_انقلاب [دلدادگی سابق] خوش آمدید شعار کانال:عشق و دلدادگی را در نوکری اهلبیت و اربابمون سیدالشهدا (علیهم السلام) بیاموزیم که عشق، همان ایثار جان است در راه معشوق 👈دلداده‌ اربابمون حسینیم ودیانت ماعین سیاست ماست 🧲پل ارتباطۍ @adminn19
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴🔴🔴يـكـى از بُـزرگـان عَــرب بـراى مـهـمـآنـى نـزد# امـام حَـسـن مُـجـتـبـىٰ (ع) رفـت .... مـوقـعـى كـه سُـفـره پـهـن كـردنـد تـا شـام بُـخـورنـد يـكـدفـعـه مَــرد اظـهـار غُـصـه وُ نـاراحـتـى كـرد وَ گُـفـت: مـن چـيـزى نـمـيـخـورم ! امـام حَـسـن (ع) بـه او فـرمـود: چــرا چـيـزى نِــمــى خـورى ؟؟ آن مَــرد عـرض كـرد:سـاعـتـى قـبـل را ديـدم، اكـنـون كـه چَـشـمـم بـه غـذا مـى اُفـتـد بـه يـاد آن فـقـيـر اُفـتـادم وَ دلـم سـوخـت ..... مـن نِــمــى تـوانـم چـيـزى بـخـورم مـگـر ايـن كـه شُــمــا دسـتـور دهـيـد، مـقـدارى از ايـن غـذا را بـراى آن فـقـيـر بـبـرنـد ! حَـسـن (ع) فـرمـود: آن فـقـيـر كـيـسـت ؟؟ مَــرد عـرض كـرد:سـاعـتـى قـبـل بـراى نَـمـاز بـه كـوفـه رفـتـه بــودم، مَــرد فـقـيـرى را ديـدم كـه نَـمـاز مـى خـوانـد ..... بـعـد از ايـن كـه وِى از نَـمـاز فـارغ شُـد دسـتـمـالـش را بـاز كـرد تـا افـطـار كُـنـد ! شـام او# نــان جـو وَ آب بـود، از مـن دعـوت كـرد كـه بـا او هـم غـذا شـوم ولـى مـن كـه عـــادت بـه خـوردن چـنـيـن غـذاى فـقـيـرانـه اى نـداشـتـم دعـوت وِى را رد كـردم ! حـالا اگـر مـى شـود مـقـدارى از ايـن شـام خـود را بــراى او بـفـرسـتـيـد .... امـام حَـسـن (ع) بـا شـنـيـدن ايـن سُـخـنـان گــريــه كـرد وَ فـرمـود: او پـــــــدر مـن# امـيـر مــؤمِــنـــان وَ خـلـيـفـه'ى مُـسـلـمـانـان عـــلـــى اسـت ...... او بـا ايـن كـه بـر سـرزمـيـنـى بُـزرگ حُـكـومـت مـى كُـنـد، مـانـنـد مـردُم زنـدگــى مـى كُـنـد وَ هـمـيـشـه غـذاى سـاده مـى خـورد ............ پی نوشت: و اکنون دوران صفتهاست زمان جولان دادن امثال و خاتمی که را رواج می دهند و زمان گفتن از زیستی؟؟!! مقبور و باز در است و علی را می دهند بی خردان به جرم و مانند فقرا زیستن 🔴🔴اختصاصی کانال دلدادگی💙 https://sapp.ir/deldadegi دلدادگی💙
🔴🔴🔴" یا کشون!" (به بهانه نزدیکی به #۹ ربیع الاول) 🔹و قِیلَ لِلصَّادِقِ- عَلَیْهِ السَّلَامُ: «یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، إِنَّا نَرَى فِی الْمَسْجِدِ رَجُلًا یُعْلِنُ بِسَبِّ أَعْدَائِکُمْ وَ یُسَمِّیهِمْ. فَقَالَ: «مَا لَهُ- لَعَنَهُ اللَّهُ- یَعْرِضُ بِنَا» بخدمت صادق (علیه السّلام) عرض شد که: یا ابن رسول اللَّه ما مىبینیم در مسجد مردى را که فاش به دشمنان شما میدهد و نامشان میبرد، آن حضرت فرمود: چه مرض دارد لعنتش کند ما را در# معرض اذیت میاندازد. [منبع: اعتقادات الإمامیه (للصدوق)، ص: ۱۰۷] 🔴🔴داستانک: آیت الله العظمی مظاهری می فرمودند: روزی در هنگام درس استاد ما الله مرعشی نجفی خاطره ای بیان کردند که: 🔻پدر من‌ از علمای‌ نجف‌ بوده‌ یک‌ شاگرد سنی‌ داشت، این‌ فرد می‌خواست‌ برود کردستان‌ و کرمانشاه، با پدر من‌ خداحافظی‌ کرد و رفت، پدر من‌ آمد ایران‌ و رفت‌ مشهد، در زمان برگشت‌ قافله‌ ما غروب‌ به کرمانشاه رسید، من‌ خیلی‌ وحشت‌ کردم‌ که‌ حالا چه‌ می‌شود، آن‌ وقت‌ وضع‌ کرمانشاه‌ و وضع‌ کردستان‌ به خاطر شیعه‌ و سنی‌گری‌ خیلی‌ بد بود، ناگهان‌ آن‌ شاگرد من‌ پیدا شد، خیلی‌ با من‌ گرم‌ گرفت‌ و بالاخره‌ با زور و رودربایستی‌ من‌ را خانه برد‌ خیلی‌ هم‌ خدمت‌ کرد به‌ من، بعد آخر شب‌ به‌ من‌ گفت:‌ آقا ما یک‌ جلسه‌ای‌ داریم‌ شما بیاید برویم‌ توی‌ این‌ جلسه، گفتم‌ می‌آیم، خلاصه مرا بردند توی‌ آن‌ جلسه، وقتی‌ نشستم‌ توی‌ جلسه، دیدم‌ این‌ سبیل‌ گُنده‌ها، سبیل‌ کشیده‌ها می‌آیند، تعجب‌ کردم، چه‌ خبر است، یک‌ وقت‌ مَنقَلی‌ پر از آتش‌ که‌ آتش‌ زغالی‌ که‌ اَلُو داشت، این‌را هم‌ آوردند، یک‌ مجمع‌ را هم‌ آوردند گذاشتند روی‌ این‌ آتش‌ها، روی‌ این‌ منقل‌. من‌ تعجب‌ کردم، ترس‌ هم‌ من‌را گرفته‌ بود که‌ این‌ها چه‌ کار می‌خواهند بکنند، یک‌وقت‌ دیدم‌ یک‌ جوانی‌ زیر غُل‌ و زنجیر، قیافه‌ای شبیه مردم‌ همدان‌ داشت، آوردند.😔 🔷یک‌ سفره‌ چرمی‌ هم‌ پَهْن‌ کردند، او را نشاندند روی‌ سفره‌ چرمی‌ و کسی‌ با یک‌ ضربت‌ گردنش ‌را زد، آن‌ مجمع‌ که‌ داغ‌ بود گذاشتند روی‌ گردن‌ این‌که‌ خون‌ بیرون‌ نیاید، غُل‌ و زنجیرها را هم‌ باز کردند این‌ هی‌ دست‌ و پا می‌زد این‌ها هم‌ قاه‌ قاه‌ می‌خندیدند. من‌ غش‌ کردم‌. بالاخره‌ قضیه‌ تمام‌ شد و من‌ در حال‌ غش‌ بودم، کم‌کم‌ مَرا به‌ هوش‌ آوردند اما آن‌ موقعی‌ که‌ نزدیک‌ بود به‌ هوش‌ بیایم‌ می‌دیدم‌ با هم‌ زمزمه‌ دارند، این‌ شیعه‌ است‌ این‌را هم‌ بیاورید دومی‌اش‌ باشد، آن‌ طلبه‌ می‌گفت:‌ نه‌ بابا من‌ درس‌ پیش‌ ایشان‌ خواندم، این‌ از آن‌ سنی‌های‌ داغ‌ است‌ معلم‌ من‌ بوده، 🔶 بالاخره‌ من‌ را نجات‌ داد، آمدیم‌ خانه، وقتی‌ من‌ حال‌ آمدم، این‌ طلبه‌ به‌ من‌ گفت:‌ آقا من‌ سنی‌ هستم، اما مُرید شما هستم، می‌دانید شما را خیلی‌ دوست‌ دارم، نمی‌خواستم‌ ناراحتتان‌ کنم، اما بُردم‌ آن‌جا یک‌ پیام‌ بدهید به‌ علمای‌ نجف‌ و پیام‌ این، که‌ شما عُمَرکُشون‌ کنید ما هم‌ این‌جور می‌کنیم،‌ 🔷ما رسم‌مان‌ است‌ یک‌ شیعه‌ را یک‌ جایی‌ پیدا می‌کنیم‌ زندانی‌اش‌ می‌کنیم‌ غُل‌ و زنجیر می‌کنیم‌ تا شب‌ چهارشنبه، شب‌ چهارشنبه‌ همه‌ ما جمع‌ می‌شویم‌ برای‌ رضایت‌ خدا، قربه الی‌ الله این‌را می‌آوریم‌ و این‌ بلا را به‌ سرش‌ می‌آوریم‌ که‌ تو دیدی. https://sapp.ir/deldadegi دلدادگی💙