🌙هلال ماه رمضان
هلال ماه رمضان رخ نمود
بی آن که هلال رخت
رخی بنماید.
باز هم رمضان دیگری آمد و تو نیامدی
من فقط به امشبی نگاه میکنم
که هلال را دیدم و تو را ندیدم
امّا آرزوی این که شاید سحر بیاید و تو هم بیایی را
از دلم بیرون نمیکنم.
نه این که میشود بیرون کرد
ولی من بنایش را ندارم
اصلاً این آرزوها بیرون کردنی نیستند
مگر میشود بدون این آرزوها زندگی کرد؟
من در این خیال امشب را میخوابم
که وقتی بیدار شدم
وضو بسازم و سر به شانۀ تو
دعای سحر بخوانم
یا نه، سکوت کنم و سر به شانهات
دعای سحر را از زبان تو نوش جان کنم.
آقا!
دعای سحر را که خواندی
خودم سفره پهن میکنم برایت
ما فردا سحر با هم سحری میخوریم.
هر چه میل داری برای سحر
بگو آماده کنم و بخوابم.
نماز صبح اولین روز ماه رمضان را
پشت سر تو اقامه خواهم کرد.
بعد از نماز هم اوّلین یا علی و یا عظیم را
همراه تو زمزمه میکنم
و به اللهم ادخل علی اهل القبور السرور تو
آمین میگویم.
دعای روز اوّل را که خواندی
رحل قرآن برایت میآورم
و قرآن خودم را در برابرت میگذارم.
تو که قرآن بخوانی
من فقط گوش میکنم.
گوش که کردم مست میشوم
این مستی که روزه را باطل نمیکند آقا!
میکند؟
من رفتم با همین آرزو بخوابم
و شب را سحر کنم.
شبت بخیر تنها آرزوی من!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
🍃شکر خدایی را که چشم امیدم تنها به او دوخته شده و به کسی جز او امید نمیبندم.
🍃بارها آزمودهام و دیگر نخواهم آزمود. به هرکه جز او امید بستم، جانم افسُرد، امیدم پژمرد.
🍃خدای را شکر که مرا به خودش وانهاد و کارم را به خلق خویش واگذار نکرد.
📚قصّۀ من و خدا
"قصّۀ واژههایی که بوی ابوحمزه گرفتند"
#قصّۀ_من_و_خدا ۲
#ماه_مبارک_رمضان
#محسن_عباسی_ولدی
🍃به هر کس که بار سفر به سوی تو بسته میگویم: «از خود تا خدا راهی نیست. مقصدی که تو به امید وصالش، بار بستهای، در همین حوالی است.»
🍃تو با ما فاصله نداری که بخواهیم به سویت سفر کنیم.
🍃کارهای زشت ما حجاب میان ما و تو شده.
دیدن تو یک شرط دارد و آن هم، دریدن حجاب گناه است. کاش همه بیحجاب میشدیم!
📚قصّۀ من و خدا
" قصّۀ واژههایی که بوی ابوحمزه گرفتند"
#قصّۀ_من_و_خدا ۴
#ماه_مبارک_رمضان
#محسن_عباسی_ولدی
@deldadegiabi
دلدادگی آبی💙