#تلنگر
#حسین فریاد میزند:«هل من ناصر ینصرنی»؟
و من در حالی که #نمازم قضا شده است میگویم:
#لبیک یا حسین(ع)!لبیک...
حسین نگاه میکند لبخندی میزند و به سمت دشمن تاخت میکند،
و من باز میگویم:
لبیک یا حسین(ع)!لبیک...
حسین شمشیر میخورد،من سر مادرم داد میزنم و میگویم:
لبیک یا حسین(ع)!لبیک...
حسین سنگ میخورد،من در مجلس غیبت میگویم:
لبیک یا حسین(ع)!لبیک...
حسین از اسب به زمین می افتد عرش به لرزه در می اید و من در پس نگاه های حرامم فریاد میزنم:
لبیک یا حسین(ع)!لبیک...
حسین رمق ندارد باز فریاد میزند:«هل من ناصر ینصرنی؟»
من محتاطانه دروغ میگویم و باز فریاد میزنم:
لبیک یا حسین(ع)!لبیک...
حسین سینه اش سنگین شده است،کسی روی سینه است،حسین به من نگاه میکند میگوید:تنهایم یاری ام کن...
من گناه میکنم و باز فریاد میزنم:لبیک...
خورشید غروب کرده است...
من لبخندی میزنم و میگویم:
اللهم عجل لولیک الفرج...
به چشمان #مهدی(ع) خیره میشوم و میگویم:
دوستت دارم تنهایت نمیگذارم...!
مهدی(عج)به محراب میرود و برای گناهان من طلب مغفرت می کند...
مهدی تنهاست...حسین تنهاست...
من این را می دانم اما.....
*:...。o○💛○o。...:*
🆔 @Deldadeh_z