#سوتی_شما 🤪
وای میخوام یه سوتی بگم که همین الان دادم .🤕🤕🤕🤕سلااااااام
جونم براتون بگه که تلفن زنگ زد بعد من جواب دادم دیدم هیچ کی جواب نمیده . گفتم مزاحم ها.🤐🤐🤐🤐
چند دقیقه دیدم دوباره تلفن زنگ خورد بعد منم فکر کردم مزاحمه گفتم بیشعور خاک تو سر عوضی زنگ میزنی حداقل بنال 🤯🤯🤯🤯🤯بعد یهو دیدم دختر خاله مامانم میگه چی ؟؟؟
دیگه دوزاریم افتاد درجا گوشی رو دادم مامانم😶😶😶😶
*سوال🤔
*تجارب😇
*ایده🥰
*سوتی هاتون🤪
#سوتی_شما 🤪
سلام
یکی از خاطراتمومیگم برای خودم ک خیلی خنده داربودامیدوارم برای بقیه هم همینطورباشه!
القصه من چندسال پیش توی تابستون کلاس کیک پزی شرکت کردم که کسی که اموزش میدادازهمکلاسی هام بودن و کلا این کلاس هم جمع دوستانه ای بود!
من وقتی جایی قرارباشه برم ازشب قبلش استرس میگیرم ک مبادادیرم بشه!
خلاصه این کلاس هم یه روزدرمیون بعدازظهرها ساعت پنج کلاسمون شروع میشد!(ساعت پنج به قول خودمون همون چهارقدیم میشد)😉😉
جلسه ی اخرقراربودک همه یه مدل ببریم وسرکلاس اماده کنیم وازاینرو استرس ازشب قبل سراغم اومده بود!
صبح که بیدارشدم دیدم ساعت پنجه بدوبدواماده میشدم وزنگ زدم به مربی تابگم خواب موندم ده دقیقه کلاس رودیرترشروع کن تابیام حین صحبت بامربی لباس هم میپوشیدم😂😂😂😂😂 بعد دیدم دوستمم خواب الو میگه الان که صبحه تازه افتاب زده کلاس چییییی؟؟؟🤯🤯🤯🤯🤯🤯!
واییییی یک لحظه انگار کلا زمان استپ کرد تابه خودم اومدم نگاه کردم دیدم چه دسته گلی به اب دادم😂😂😂😂😂😂😂
پنج صبح رو با پنج بعدازظهراشتباه گرفته بودم🤦♀🤦♀🤦♀🤦♀🤦♀
قیافه ی من🥴🥴🥴
قیافه ی استادم🥱🥱🥱
#سوتی_شما 🤪
سوتی از شوهرجان
ابتدا بگم که پدرم میوه فروشی داره واوقاتی که نمیتونه بره مغازه شوهرم بجاش مغازه دار میشه،از قضا پنج شنبه شبی میشه وپدرم با شوهرم تماس میگیره که اگه امکانش هس بره مغازه، شوهرم هم گفت خبر میده.بعد به من پیام میده که سوتی نده به بابا گفتم مهمون داریم شب نمیتونم بیام مغازه. حالا من هرچی قسم وآیه که آقا به من پیام ندادی باورش نمیش منم میرم چک میکنم میبینم پیام رو فرستاده برای بابام 😱😱😱😱 وای نمیدونین وقتی شوهرم فهمید چه حلی شدا انقدر خجالت کشید تا دوهفته سمت خونه مامانم اینا نمیاومد😢😢🥺🥺😫😫 البته بابام هم هیچ وقت حرفی ازین موضوع نزد😅😅😅
*