خالی شدم از زندگی، از هر چه پایان داشت
حسی شبیه آنچه که یک جسم بی جان داشت
می آمد و با هر قدم عطر تو می پیچید
لعنت به شهری که پس از تو باز باران داشت
با حال آن روزم میان خاطرات تو،
باران نمی بارید...اگر یک ذره وجدان داشت
میشد بگیری دست من را قبل از افتادن
اما نشد...تا من بفهمم عشق تاوان داشت
میشد ببندی زخم من را قبل جان دادن
افسوس...من را کشت آن دردی که درمان داشت
من مرده بودم! مرگ با من زندگی می کرد
من مرده بودم...مرگ در رگ هام جریان داشت
وقتی که برگشتی به من، در شهر پُر کردند:
برگشتن جان پس به جسمی مرده، امکان داشت!
| #رویا_باقری |
@deli_ism ♥
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﻨﺪ ﻧﺒﺎﺷﺪ
ﺣﺎﻓﻆ ﭘﯽ ﺍﻋﻄﺎﯼ ﺳﻤﺮﻗﻨﺪ ﻧﺒﺎﺷﺪ
ﺑﮕﺬﺍﺭﮐﻪ ﺍﺑﻠﯿﺲ ﺩﺭﺍﯾﻦ ﻣﻌﺮﮐﻪ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ
ﻣﻄﺮﻭﺩ ﺯ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﺒﺎﺷﺪ
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﮔﻨﺎﻩ ﻫﻮﺱ ﺁﺩﻡ ﻭ ﺣﻮّﺍ
ﺑﺮ ﮔﺮﺩﻥ ﺁﻥ ﺳﯿﺐ ﮐﻪ ﭼﯿﺪﻧﺪ ﻧﺒﺎﺷﺪ
ﻣﺠﻨﻮﻥ ﺑﻪ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﺯﺩ ﻭ ﻟﯿﻼ... ﻭﻟﯽ ﺍﯼ ﮐﺎﺵ
ﺍﯾﻦ ﻗﺼّﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻗﺼّﻪ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻧﺒﺎﺷﺪ
ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﺟﺪﺍ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻣﺎ، ﻗﺴﻤﺖ ﻭ ﺗﻘﺪﯾﺮ
ﺁﻥ ﻭﻋﺪﻩ ﯼ ﻧﺎﺩﯾﺪﻩ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻧﺒﺎﺷﺪ
ﺁﺷﻮﺏ ، ﻫﻤﺎﻥ ﺣﺲ ﻏﺮﯾﺒﯽ ﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻡ
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻟﺐ ﻫﺎﯼ ﺗﻮ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻧﺒﺎﺷﺪ
ﺩﺭ ﺗﮏ ﺗﮏ ﺭﮔﻬﺎﯼ ﺗﻨﻢ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﺟﺎﺭﯾﺴﺖ
ﺩﺭ ﺗﮏ ﺗﮏ ﺭﮔﻬﺎﯼ ﺗﻮ ﻫﺮﭼﻨﺪ ﻧﺒﺎﺷﺪ
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﮐﻨﺎﺭ ﺗﻮ ﻧﺒﺎﺷﻢ
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﻨﺪ ﻧﺒﺎﺷﺪ
| #رویا_باقری |
@deli_ism ♥
بگذار زمین روی زمین بند نباشد
حافظ پی اعطای سمرقند نباشد
بگذار كه ابلیس در این معركه یكبار
مطرود ز درگاه خداوند نباشد
بگذار گناه هوس آدم و حوا
بر گردن آن سیب كه چیدند نباشد
مجنون به بیابان زد و... لیلا ولی ای كاش
این قصه همان قصه كه گفتند نباشد
ای كاش عذاب نرسیدن به نگاهت
آن وعده ی نادیده كه دادند نباشد
یك بار تو در قصه ی پر پیچ و خم ما
آن كس كه مسافر شد و دل كند نباشد
آشوب همان حس غریبی ست كه دارم
وقتی كه به لب های تو لبخند نباشد
در تك تك رگ های تنم عشق تو جاریست
در تك تك رگ های تو هر چند نباشد
من می روم و هیچ مهم نیست كه یك عمر...
زنجیر نگاه تو كه پابند نباشد...
وقتی كه قرار است كنار تو نباشم
بگذار زمین روی زمین بند نباشد...
| #رویا_باقری |
@deli_ism ♥
مثل نسیمی لای مو پیچید برگشت
انگار از عاشق شدن ترسید برگشت
خوشبختیام این بار میآمد بماند
یک دفعه از هم زندگی پاشید برگشت
مانند گنجشکی که از آدم بترسد
تا از کنارم دانهای را چید برگشت
آن روز عزرائیل میآمد سراغم
دست تو را برگردنم تا دید برگشت
او هم فریب قاب عکسی کهنه را خورد
با شک میآمد گرچه بیتردید برگشت
بعد از تو شادی باز هم آمد به خانه
اما نبودی، از همین رنجید برگشت
مثل فقیر خسته و درماندهای که
از لطف صاحب خانه ناامید برگشت
بعد از تو دیگر دشمنانم شاد بودند
اما غم من تازه از تبعید برگشت
بعد از تو هر دفعه دلم هرجا که پر زد
مثل نسیمی لای مو پیچید برگشت
| #رویا_باقری |
@deli_ism ♥
بگذار زمین روی زمین بند نباشد
حافظ پی اعطای سمرقند نباشد
بگذار كه ابلیس در این معركه یكبار
مطرود ز درگاه خداوند نباشد
بگذار گناه هوس آدم و حوا
بر گردن آن سیب كه چیدند نباشد
مجنون به بیابان زد و... لیلا ولی ای كاش
این قصه همان قصه كه گفتند نباشد
ای كاش عذاب نرسیدن به نگاهت
آن وعده ی نادیده كه دادند نباشد
یك بار تو در قصه ی پر پیچ و خم ما
آن كس كه مسافر شد و دل كند نباشد
آشوب همان حس غریبی ست كه دارم
وقتی كه به لب های تو لبخند نباشد
در تك تك رگ های تنم عشق تو جاریست
در تك تك رگ های تو هر چند نباشد
من می روم و هیچ مهم نیست كه یك عمر...
زنجیر نگاه تو كه پابند نباشد...
وقتی كه قرار است كنار تو نباشم
بگذار زمین روی زمین بند نباشد...
| #رویا_باقری |
@deli_ism ♥