eitaa logo
دِلیسم | Deliism
2.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
252 ویدیو
1 فایل
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم ▪️ دِلیسم 👇🏻 همان مکتب دِل است و حرف دِل را می‌زند ♥️ ▪️ ادمین: @alef_em ▪️ انواع تبادل با هر آماری: @alef_em ▪️ در گوشیامون 👇🏻: https://eitaa.com/joinchat/2375221420C96c3c3bbeb کپی برای کانال ها ⛔️ فقط فوروارد
مشاهده در ایتا
دانلود
سرودمت نه به زیبایی خودت-شاید که شاعر تو یکی چون خود تو می باید لبم عطش زده ی بوسه نیست،حرف بزن! شنیدنت عطش روح را می افزاید یکی قرینه تنهائی ام ،نفس به نفس تو را پسند غزل های من می آراید من من!آی...من من!دقائق گنگی است رسیده ایم به می آید و نمی آید همیشه عشق مرا تا غروب ها برده است که آفتاب از این بیشتر نمی پاید | | @deli_ism
شبانه های مرا میشود سحر باشی؟ و میشود که از این نیز خوبتر باشی؟ تداوم من و دریا و آسمان با تو همیشگیست اگر هم تو رهگذر باشی غروب و سوختن ابر و من تماشاییست ولی مباد تو اینگونه شعله ور باشی ببین چه دلخوشی ساده ای!!!همینم بس که یاد من به هر اندازه مختصر باشی چقدر دفترکم رنگ و رو میگیرد تو در حوالی این متن هم اگر باشی دوباره جذبه به پرواز میدهد شعرم کبوتران مرا گر تو بال و پر باشی نگاه میکنی و من ز شوق میمیرم همیشه بهر من ای چشم خوش خبر باشی من عاشق خطری با توام خوشا آن روز که بیدریغ توهم عاشق خطر باشی | | @deli_ism
گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را تا زودتر از واقعه گویم گله ها را چون آیینه پیش تو نشستم که ببینی در من اثر سخت ترین زلزله ها را پر نقش تر از فرش دلم بافته ایی نیست از بس که گره زد به گره حوصله ها را ما تلخی نه گفتنمان را که چشیدیم وقت است بنوشیم از این پس بله ها را بگذار ببینیم بر این جغد نشسته یک بار دگر پر زدن چلچله ها را یک بار هم ای عشق من از عقل میندیش بگذار که دل حل بکند مسئله ها را | | @deli_ism
نمیدانم چرا؟ اما تو را هرجا که می بینم کسی انگار می خواهد ز من، تا با تو بنشینم تن یخ کرده، آتش را که می بیند چه می خواهد؟ همانی را که می خواهم، ترا وقتی که میبینم تو تنها می توانی آخرین درمان من باشی و بی‌شک دیگران بیهوده می‌جویند تسکینم تو آن شعری که من جایی نمی خوانم، که میترسم به جانت چشم زخم آید چو می گویند تحسینم زبانم لال! اگر روزی نباشی، من چه خواهم کرد؟ چه خواهد رفت آیا بر من و دنیای رنگینم؟ نباشی تو اگر، ناباوران عشق می بینند که این من، این منِ آرام، در مردن به جز اینم | | @deli_ism
شبانه های مرا میشود سحر باشی؟ و میشود که از این نیز خوبتر باشی؟ تداوم من و دریا و آسمان با تو همیشگیست اگر هم تو رهگذر باشی غروب و سوختن ابر و من تماشاییست ولی مباد تو اینگونه شعله ور باشی ببین چه دلخوشی ساده ای!!!همینم بس که یاد من به هر اندازه مختصر باشی چقدر دفترکم رنگ و رو میگیرد تو در حوالی این متن هم اگر باشی دوباره جذبه به پرواز میدهد شعرم کبوتران مرا گر تو بال و پر باشی نگاه میکنی و من ز شوق میمیرم همیشه بهر من ای چشم خوش خبر باشی من عاشق خطری با توام خوشا آن روز که بیدریغ توهم عاشق خطر باشی | | @deli_ism
نمی‌دانم چرا؟ اما تو را هرجا که می‌بینم کسی انگار می‌خواهد ز من، تا با تو بنشینم تن یخ کرده، آتش را که می‌بیند چه می‌خواهد؟ همانی را که می‌خواهم، تو را وقتی که می‌بینم تو تنها می‌توانی آخرین درمان من باشی و بی شک دیگران بیهوده می‌جویند تسکینم تو آن شعری که من جایی نمی‌خوانم، که می‌ترسم به جانت چشم زخم آید چو می‌گویند تحسینم زبانم لال! اگر روزی نباشی، من چه خواهم کرد؟ چه خواهد رفت آیا بر من و دنیای رنگینم؟ نباشی تو اگر، ناباوران عشق می‌بینند که این من، این من آرام، در مردن به جز اینم | | @deli_ism
از دو عالم دردت ای دلدار بَس باشد مرا کافرِ عشقم اگر غیرِ تو کَس باشد مرا | #محمدعلی_بهمنی | @deli_ism ♥
گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را تا زودتر از واقعه گویم گله ها را چون آینه پیش تو نشستم که ببینی در من اثر سخت ترین زلزله ها را پر نقش تر از فرش دلم بافته ایی نیست از بس که گره زد به گره حوصله ها را ما تلخی نه گفتنمان را که چشیدیم وقت است بنوشیم از این پس بله ها را بگذار ببینیم بر این جغد نشسته یک بار دگر پر زدن چلچله ها را یک بار هم ای عشق من از عقل میندیش بگذار که دل حل بکند مسئله ها را | | @deli_ism
شبانه های مرا میشود سحر باشی؟ و میشود که از این نیز خوبتر باشی؟ تداوم من و دریا و آسمان با تو همیشگیست اگر هم تو رهگذر باشی غروب و سوختن ابر و من تماشاییست ولی مباد تو اینگونه شعله ور باشی ببین چه دلخوشی ساده ای!!!همینم بس که یاد من به هر اندازه مختصر باشی چقدر دفترکم رنگ و رو میگیرد تو در حوالی این متن هم اگر باشی دوباره جذبه به پرواز میدهد شعرم کبوتران مرا گر تو بال و پر باشی نگاه میکنی و من ز شوق میمیرم همیشه بهر من ای چشم خوش خبر باشی من عاشق خطری با توام خوشا آن روز که بی دریغ توهم عاشق خطر باشی... | | @deli_ism
با این عطش تا چشمه دیگر دیر خواهد شد دریا اگر باشد دلت تبخیر خواهد شد خود را به ذهن قاب ها ،آیینه ها مسپار این تو ، دگر در خواب ها تصویر خواهد شد تاپیش او ، راهی همیشه پیش رو داری آری جوانت تا رسیدن پیر خواهد شد دیوانه شو ، این کیمیا را در مدار عقل هرچه بجویی بیشتر اکسیر خواهد شد سرمشق هایت را نوشتم خط بخط – اینک -ای عشق! از من دفتری تکثیر خواهد شد؟ گفتی: «در این ره پیر باید شد» شدم- حالا -از آنهمه رؤیا، یکی تعبیر خواهد شد؟ دیوانه ام می خواستی، آیا به دست تو دیوانه ای با این جنون زنجیر خواهد شد؟ بازیگر هر صحنه ات- این پرده را اما، حس می کند بازیچه تقدیر خواهد شد! می گوید: «از من سیر خواهی شد» -زبانش لال آخر کسی از شعر «حافظ» سیر خواهد شد؟ | | @deli_ism
سرودمت به همان باوری که در من بود.. و شعر... حنجره ام شد که خوش صدا باشم.. و خواندمت! که قشنگ ست روز و شب از تو بخوانم و نگران نخوانده‌ها باشم... @deli_ism
من زنده بودم اما انگار مرده بودم از بس که روزها را با شب شمرده بودم ده سال دور و تنها، تنها به جرم این که او سرسپرده می خواست، من دل سپرده بودم ده سال می شد آری، در ذره ای بگنجم از بس که خویشتن را در خود فشرده بودم در آن هوای دلگیر وقتی غروب می شد گویی به جای خورشید من زخم خورده بودم وقتی غروب می شد، وقتی غروب می شد کاش آن غروب ها را از یاد برده بودم! @deli_ism ♥️