حرف نا گفته ی عشقم که کمی دیر شدم
در دلی ماندم و یک بغض گلو گیر شدم
کوره ی قسمتم از آهن دل عشق نساخت
جای شمشیر شدن حلقه ی زنجیر شدم
با چه شوقی زدم از پیله ی رخوت بیرون
عاقبت در قفسی قاب شده پیر شدم
نقطه ی ضعف من از طرز نگاهت پیداست
دلبری کردی و با چشم تو تسخیر شدم
بوته ی قاصدکی بودم و دلتنگ سفر
تا که در مزرعه باد آمد و تکثیر شدم
به شکارم همگان چشم طمع دوخته اند
وسط این همه کفتار چرا شیر شدم؟
مردم و خاک شدم تا که مگر تاک شوم
آخر از بخت بدم میوه ی انجیر شدم
| #مرتضى_جهانگيرى |
@deli_ism ♥
مثل موسیقی آرامی که خوابت میکند
عشق میآید به آسانی خرابت می کند
هرچه میگویی که بگذر دوری از او بهتر است
فال حافظ باز با شعری مجابت میکند
میشکستی کاش با حرفی سکوتم را که گاه
خواهش یک شیشه را سنگی اجابت میکند
خمره خمره دردها را میگذارم زیر خاک
دل! نترس این خمره ها روزی شرابت میکند
زندگی بی عشق یا مردن به جرم عاشقی؟
قبر گاهی در دل تاریخ قابت میکند...
| #مرتضی_جهانگیری |
@deli_ism ♥