مُـنَـفِّـسَـ الْـغُـمُـومِـ💔
یکی از سخت گیر ترین معلمها معلم فارسی(انشا) بود و کسی نتونسته بود ازش نمره ۲۰ بگیره یک روز موضوع ان
💬 | #پیام_جدید
متن پیام:
شعری که برای معلمتون نوشتید رو بفرستید
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
شعره رو اتفاقا خیلی دنبالش گشتم نمیدونم چیکارش کردم لای دفترا گم شده😂🙊
6.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انسان عاشق نباشه، هیچ کاری
نمیتونه بکنه...😆
🕊| @dell_tangi
خیالاتم رو مشغول خودت کردی
زندگیم رو هم مشغول خودت کن🙂❤️
🕊| @dell_tangi
مُـنَـفِّـسَـ الْـغُـمُـومِـ💔
خیالاتم رو مشغول خودت کردی زندگیم رو هم مشغول خودت کن🙂❤️ 🕊| @dell_tangi
تمام زندگی من شده خیالاتم ...
بیا شاید از خیالات بیرون آمدم و
به زندگی خودم هم توجهی کردم
🕊| @dell_tangi
4_6025982173058697716.mp3
22.03M
🎧| #پادکست
﮼عاشقییعنیفعل،یاترکِفعل،
﮼یافعلِناشیازترکِفعلۍ،کہ
﮼موجبرفتندلبشود!
🕊| @dell_tangi
کسی که جلوی تو پشت سر یکی دیگه
حرف میزنه شک نکن جلوی بقیه پشت
سر تو حرف میزنه، به خاطر همین همیشه
مراقب اطرافیات باش
🕊| @dell_tangi
16.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما نرفته چه انتظاری داریم؟!
🕊| @dell_tangi
مُـنَـفِّـسَـ الْـغُـمُـومِـ💔
ما نرفته چه انتظاری داریم؟! 🕊| @dell_tangi
گر گدا کاهل بُوَد
صاحبخانه کریم است
🕊| @dell_tangi
مُـنَـفِّـسَـ الْـغُـمُـومِـ💔
شما هم اگه حال دارید خاطرات مدرستون رو بنویسید، بفرستید بزاریم کانال خودم : @mwvwvw ناشناس : https
#پیام_مخاطب
تو مدرسه ای که درس میخوندم یه آشنا داشتیم که هر دوتامون اسمامون فامیلیمون نام پدر نام مادر نام برادرامونم یکی بود حتی پدر بزرگامونم دوتاشون اسمشون یکی بودن همسایه دیوار به دیوار هم بودیم به این حالت که بعد دوتامونم همش سر شاگرد اولی رقابت داشتیم یه ثلث ایشون بودن یه ثلث من بودم هر چی جایزه از سطح منطقه یا استان میومد برامون نصفش میکردن حتی آلبوم رو با اره از وسط نصف کردن یا کره زمین نصفیش دست من بود نصفیش دسته ایشون .بماند که دیگه خودکار و مداد و دفترو اینا کامل نصف میشد رسید بجایی که یه آتاری جایزه اومده بود از استان برامون حالا هرکی آتاری داشت انگار تخت پادشاهی داشت ما دیدیم خیلی زور داره آتاری رو نصف کنیم بردیمش خونه .۲۴ ساعت خونه اینا بود ۲۴ ساعت خونه ما بعد یه روز قرار بود ۸ صبح تحویل من بدش ساعت شد ۸ و ۵ دقیقه، فرداش من ۸ و ۵ دقیقه بردمش بلاخره ۵ دیقه ۵ دیقه زیاد شد تا دعوامون شد بردیمش دره یه مغازه نجاری با خواهش و تمنا برامون نصفش کردن .حالا نصفی آتاری دست من نصفی دستی اون .و به این امید که میزنیمش به تلویزیون نصفه میگیره 🤣😂 .از بخت بد من یه ثلث من شدم شاگرد چهارم با گریه زاری😭 بعد از اون هر چی جایزه از استان اومد دادنش به ایشون،حالا جایزه نمیدادن بهم عیبی نداشت عاخه کتکای اونم به من میزدن 😂😂😂😂😂
🕊| @dell_tangi