پنج عمو، چهار برادر
بابا چهار برادر داشت ولی ما پنج عمو داشتیم.
برادر اولی در همان سنین کودکی فوت کرده بود. نوجوانی 13 ساله بودم که عموی بزرگتر هم بعد از سالها بیماری فوت کرد. خدا رحمتش کند. دو برادر دیگر بابا در قید حیات بودند (سرِ هر سه بهسلامت باد) ولی ما باز چهار عمو داشتیم. از همان کودکی به شوهرعمهی دومی میگفتیم عمو. نمیدانم اولین بار این اصطلاح را چه کسی نسبت به شوهرعمه داده بود ولی تقریباً غیر از نوههای پدربزرگ هم به او میگفتند عمو. عمو حشمت! حتی خود برادرهای بابا گاهی او را با این عنوان یاد میکردند.
عمو مربی آموزش رانندگی بود. از لحظات هیجانانگیز دوران کودکیام لحظاتی بود که عمو با پایش فرمان را هدایت میکرد؛ یا حرکات آرتیستی پشت فرمان اجرا میکرد. تقریباً نصف فامیل و دوستان پیش عمو تعلیم دیده بودند. خودم هم شدم یکی از آنها. گاهی در رانندگی که مجبور میشوم در جای سختی پارک کنم و یا حرکتی غیر از آموزشهای متعارف در رانندگی اجرا کنم یاد عمو میافتم.
امروز سومین سالگردی است که عمو دیگر در بین ما نیست.
ممنون میشوم اگر روح تمام مؤمنین و مؤمنات را در این روز جمعه با قرائت فاتحهای شاد کنید. مخصوصاً عموهای من و عمو حشمتالله من را.
#جمعه
یادداشتهای یک طلبه || امیر خندان
ساکنانِ ساحلِ بیتفاوتی... دنیای امروز دنیای درصدهاست. درصد سود در بورس، درصد چربی و درصد قند خون!
https://eitaa.com/khatterevayat/2138
خط روایت این روزها در حال انتشار روایت ها و یادداشتهایی با موضوع #جمعه_نصر ، #وعده_صادق ، #فلسطین هست
یادداشت بالا را میتوانید در خط روایت دنبال کنید👆
همین یادداشت را بخوانید در خبرگزاری حوزه👇:
https://hawzahnews.com/xd8Ff
نویسندگان حوزوی اصفهان 👇
https://eitaa.com/howzavian_isfahan/368
#لبنان
#فلسطین
#حزب_الله_زنده_است
با عرض پوزش
مطلب زیر کمی با ادبیات طنز و نیشخندهای تلخ همراه است
قصد توهین به شخص خاصی منظور نیست
پیشاپیش عذرخواه هستم
👇👇👇
پدرسگ دروغگو...
چند وقت پیش در پارکی نشسته بودم. مرد میانسالی که صورتش عین کف دست بیمو بود داشت با تلفن بلندبلند صحبت میکرد. وسط حرفهایش گفت: «من تهران هستم! بعداً میآیم و میبینمت!»
نمیدانم چرا هر کس میخواهد دروغ بگوید که در شهر خودش نیست میگوید در تهران است! چنددقیقهای دیگر حرفهایش طول کشید. بین حرف زدن ناگهان صدایش بلندتر شد و گفت: نه بابا...عین سگ دروغ میگوید!
واقعاً ماندهام چه گناهی بر گردن این موجود است که باید بار گناه دروغگویی بشر را بر دوش بکشد؟ مگر گناهی بر گردن سگ است که باید همه دروغهای خود را به گردن سگ بیاندازیم؟ مگر سگها هم دروغ میگویند؟ سگها به ما دروغ میگویند یا به سگهای دیگر؟ به ما چگونه دروغ میگویند؟ اگر به خودشان دروغ میگویند ما چگونه میفهمیم؟ برفرض اینکه دروغ بگویند، مثلاً چه میگویند؟ شاید سگی به سگ دیگری بگوید من امروز چندتکه گوشت از مغازهی قصابی خوردهام. دیگری هم شاید بگوید من مرغ همسایهی صاحبم را نوش جان کردهام.
فکر نمیکنم به ذهن سگ هم برسد که در شهر خودش باشد و به سگ دیگری بگوید در شهر دیگری است!
بیچاره حیوانات...! هر چه که از کوتاهیهای انسان است را به آنها نسبت میدهیم. دروغگویی را به سگ، چندرنگی را به بوقلمون، بیحیایی را به خوک و... .
مثلاً مروج بیحیایی خوک صفتتر است و یا خوک؟ انسان چندرنگ بدتر است و یا بوقلمون؟
چندی پیش فکر میکردم «اولَئِک کالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» (اعراف/179) یعنی چه؟ مصداقش چه کسانی هستند؟
فارغ از اینکه باید به تفاسیر رجوع کرد، یاد همین رفتارهای از حیوان پستتر افتادم که به حیوانات نسبت میدهیم. انسان بار گناه خودش را هم نمیخواهد به دوش بگیرد. میخواهد بگوید این من نیستم که دروغ میگویم، بیحیا میشوم و... .
دوست داشتم زبان حیوانات را بلد بودم تا از یک سگ چند سؤال بپرسم. اینکه آدمی دروغگو، دروغگویی دیگری را به تو نسبت میدهد چه حسی داری؟ تصوری از دروغ داری؟ اصلاً خدا به تو توان دروغگویی داده است؟
مثلاً وقتی به صاحب خودت وفاداری نشان میدهی، در این وفاداری، دروغگویی هم راه دارد؟ تا حالا به فرزندانت دروغ یاد دادهای؟ مثلاً وقتی در خانه هستی، به فرزندت گفتهای که به دیگران بگوید پدرم یا مادرم در منزل نیست؟ یعنی یک پدرسگ دروغگو، دروغگویی را میتواند به فرزندش آموزش بدهد یا نه؟
بیچاره سگها. یاد سگ اصحاب کهف افتادم. موجودی که سعدی در موردش گفته است «پی نیکان گرفت و مردم شد».
چرا باید یک سگ دروغ بگوید؟ مثلاً یک سگ برای یک معاملهی میلیونی و یا فروختن ماشین و خانهاش دروغ هم میگوید؟ سگها هم فضای مجازی دارند؟ آنها هم در فضای مجازی دروغ میگویند؟ اگر روزی سگها با گوشی هوشمند هم کار کنند میتوانند مثل بشر دو پا دروغ بگویند؟
آیا سگها هم بازار معامله دارند که در آن دروغ بگویند؟ مثلاً سگی بخواهد قلادهی خود را بفروشد؛ در بازار قلاده فروشها بگوید این قلادهی من از طلاست، درحالیکه جنس قلاده از نقره هم نباشد!
باید مادهسگ پیری پیدا کنم تا از او بپرسم سگهای نر در ازدواج کردن هم دروغ میگویند؟ البته اگر بتوانم زبان حیوانات را یاد بگیرم! مدتی است که کانال مشاورهی ازدواج یکی از دوستان را دنبال میکنم. نکاتی در مورد ازدواج و آشناییها و جلسات خواستگاری مینویسد. گاهی از مشکلات و خاطرات و مخاطرات هم مطالبی را در کانال میگذارد. گاهی برخی از دروغهای عجیب از طرفین در جلسات خواستگاری را تعریف میکند. مردم به آن میگویند دروغ شاخدار! نمیدانم دروغ بی شاخ چگونه است که این دروغها را میگوییم شاخدار!
دوست دارم اولین کسی که گفت فلانی مثل سگ دروغ میگوید را پیدا کنم و چند سؤالی از او بپرسم. مثلاً بپرسم با این تعبیر میخواستی بگویی که دروغ بد است یا سگ یا هردو؟ با این جمله میخواستی در فرد دروغگو احساس تنفر از دروغ ایجاد کنی یا اینکه بار دروغ را از دوش او برداری؟
برخی میگویند این مثل ایرانی نیست. در مورد معنای این مثل هم میگویند وقتی یک فرد تمام تلاش خود را برای دروغگویی بکار بگیرد، این مثل بکار میرود. در این صورت هم باز آنچه در بالا گفتم تااندازهای صادق است. کدام سگ هست که روز و شب در فکر دروغ گفتن باشد و تمام تلاشش را برای دروغ گفتن بکار بگیرد؟ کدام سگی برای توجیه دروغ خود تمام سعی و تلاشش را میکند تا دروغی بگوید که دروغ اول خودش را توجیه بدتر از گناه کند؟ مگر سعی سگ در دروغگویی، بهپای دروغگویی امثال اسرائیل و آمریکا با شعار دموکراسی میرسد؟ هدف و سعی و تلاش یک سگ برای رسیدن به هدفش و بکار بستن دروغ، به جامعهی جهانی هم کشیده میشود؟ به فضای رسانههای جهان چه؟
دروغگوتر از سگ، انسان دروغگو است. از سگ پستتر، بشری است که میتواند «و از ملک افزونتر» شود و به «منزل کبریا» اندیشه کند؛ ولی راه کجی را طی میکند.
🖋 امیرخندان
یادداشتهای یک طلبه || امیر خندان
پدرسگ دروغگو... چند وقت پیش در پارکی نشسته بودم. مرد میانسالی که صورتش عین کف دست بیمو بود داشت
بیچاره سگها. وجدان پاک خود را قاضی کنیم و چنددقیقهای فکر کنیم: تمام سگهای هار عالم، مثل اسرائیل میتوانند دروغ بگویند و همزمان در یکلحظه بهاندازه تمام سگها هار باشند؟
یادداشتهای یک طلبه || امیر خندان
پدرسگ دروغگو... چند وقت پیش در پارکی نشسته بودم. مرد میانسالی که صورتش عین کف دست بیمو بود داشت
تطبیق مطلبی که نوشتم(پدر سگ دروغگو) با اقدام اینترنشنال با شما...!!!
کدوم حیوان میتواند این قدر دروغگو باشد؟
پینوشت:
دیشب به صورت زنده حضور سردار در مراسم شهید نیلفروشان در تلویزیون به نمایش گذاشته شده است.
یادداشتهای یک طلبه || امیر خندان
پدرسگ دروغگو... چند وقت پیش در پارکی نشسته بودم. مرد میانسالی که صورتش عین کف دست بیمو بود داشت
گویا مطلب کمی بیادبانه بود😅
چند نفری کانال را ترک کردند
کانال نویسندگان حوزوی اصفهان هم با تغییر عنوان، متن را بارگذاری کردند 😅
https://eitaa.com/howzavian_isfahan/377
بیش از دو هفته است در خدمت شما اعضای گرامی کانال نبودم
چند باری خواستم در مورد حمله اسرائیل و شهادت یحیی سنوار، معرفی چند کتاب و... بنویسم، نشد.
ان شاالله فردا شب درخدمت شما هستم👇👇👇
هدایت شده از محفل ققنوس
محفل ققنوس🔥
گفتگوی آنلاین با محوریت کتاب و ادبیات داستانی📘
🧩جلسه سوم:
🔴«گزارش تجربه؛ طلبه و سفر جهادی»
☕️مهمان جلسه:
👤امیر خندان
مدیر «یادداشت های یک طلبه»
@delneveshtetalabe
🔰میزبانان محفل👇
👤سید محمدحسین موسوی
مدیر «باشگاه نویسندگی»:
@Bashgah_Nevisandegi
👤امیرعباس شاهسواری
مدیر «نوشتنیجات»:
@neveshtanijat
👤سید رضا حسینی
مدیر «نویسندهشو»:
@Aqaye_Nevisande
📆زمان: جمعه (11 آبان)
⏰ساعت: 20:30
🌐در بستر ویراستی (ویرآوا):
https://virasty.com/Seyed_mou
(برای شرکت در جلسه، باید ویراستی را نصب داشته باشید.)
🔻اگر ندارید، از لینک زیر نصب کنید.👇
🌐https://virasty.com/r/mwk
👥محفل ققنوس🔥
@mahfel_ghoghnoos
یادداشتهای یک طلبه || امیر خندان
محفل ققنوس🔥 گفتگوی آنلاین با محوریت کتاب و ادبیات داستانی📘 🧩جلسه سوم: 🔴«گزارش تجربه؛ طلبه و سفر جها
به قول شاعر:
نمیدانم چه میخواهم بگویم
زبانم در دهان باز بسته است
😅
اگر به دنبال ابطال وقت و زمان خود هستید، درخدمت خواهم بود😎😂🤦🏻♂
یادداشتهای یک طلبه || امیر خندان
محفل ققنوس🔥 گفتگوی آنلاین با محوریت کتاب و ادبیات داستانی📘 🧩جلسه سوم: 🔴«گزارش تجربه؛ طلبه و سفر جها
..
🛑جلسه شروع شد؛ تشریف بیارید:👇
https://virasty.com/Seyed_mou/1730479394304561790/meeting
(برای شرکت در جلسه، باید ویراستی را نصب داشته باشید.)
🔻اگر ندارید، از لینک زیر نصب کنید.👇
🌐https://virasty.com/r/mwk
..