eitaa logo
« دل♡نوشــــت راز »
2.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
3.2هزار ویدیو
16 فایل
با سلامـ خدمت دوستان عزیز باماهمراه باشید با حرفهایی از جنس همکلامی با خدا و دنیایی از عشق، احساس، شور و مهربانی، و انگیزه
مشاهده در ایتا
دانلود
« دل♡نوشــــت راز »
نِپِنتی کی بودی تو...؟! 😍😂 #رازبانو
نپنتیِ برای من خوراکیامع :))😂🥲 سمت نپنتیای من نیاین لطفا :))🧸🎈 | |
5.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روزت مبارک راز جان عشق دلم 😘❤️ ‌‌🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
40411415434297.mp3
4.54M
پیری فریبرز نامداری🎙️ کردی جوانی کوچ کرد له عمرو گیانم پیری هات نیشته پوسو سوقانم هناسم سهگین په‌لو پوم رزیا کس ارار نمن خدا له‌ی دونیای گه‌ورا روح و گیانم هرتک پریشان چاویلم کم سو خدا دس و پام لرزان تقدیمی ♥️ ‌‌🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
روزت مبارک رازجون :))👨‍🦯 | |
در مراسم عروسی، پیرمردی در گوشه سالن تنها نشسته بود که داماد جلو آمد و‌ گفت:* *سلام استاد آیا منو می‌شناسید؟* *معلم بازنشسته جواب داد:* *خیر عزیزم فقط می‌دانم مهمان دعوتی از طرف داماد هستم.* *داماد ضمن معرفی خود گفت: چطور آخه مگه میشه منو فراموش کرده باشی* *یادتان هست سال‌ها قبل ساعت گران قیمت یکی از بچه‌ها گم شد و شما فرمودید که باید جیب همه دانش‌آموزان را بگردید و گفتید همه باید رو به دیوار بایستیم و من که ساعت را دزدیده بودم از ترس و خجالت خیلی ناراحت بودم که آبرویم را می‌برید، ولی شما ساعت را از جیبم بیرون آوردید ولی تفتیش جیب بقیه‌ی دانش‌آموزان را تا آخر انجام دادید و تا پایان آن سال و سال‌های بعد در اون مدرسه هیچ کس موضوع دزدی ساعت را به من نسبت نداد و خبردار نشد* *استاد گفت:* *باز هم شما را نشناختم ولی واقعه را دقیق یادم هست. چون من موقع تفتیش جیب دانش‌آموزان چشم‌هایم را بسته بودم* *تربیت و حکمت معلمان، دانش‌آموزان را بزرگ می‌نماید* *درود بفرستیم به همه معلم هایی كه با روش درست و آموزش صحيح هم بذر علم و دانش را در دل و جان شاگردان می كارند و هم تخم پاكی و انسانيت و جوانمردی را* ‌‌🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
« دل♡نوشــــت راز »
روزت مبارک رازجون :))👨‍🦯 | #arbahaloo |
ممنونم پسر گل🌹😍🌺 درسات بخون که از امتحانات عقب نمونی😁
سلام دوستان عزیز کانال🌹 خب وقتشه یکم ام از خاطرات معلمیم تعریف کنم... عشق و کار با جوانان منو به وادی معلمی رسوند... ❤️ من معلم شیمی بودم و هستم... لابد می پرسید تو را چه به کار فرهنگی و ادبیات...؟! رشته ی تحصیلیم شیمی بوده و سالهای آخردانشجویی و اول فارغ التحصیلی... در کارخانه ی چرم در آزمایشگاه، بعد هم شرکت مهندسین مشاور...، هر کدام برای مدت کوتاهی کارکردم و چون با عشق و طبع نازکِ روحی و قریحه و ذوق من سازگار نبود معلم شدم... و تا تدریس شیمیِ کنکور و مشاور تحصیلی و بعد ام تا موسسه و آخر... هم کار فرهنگی در دانشگاه و کار با دانشجویان و جوانان مستعد... پیش رفتم و حالا این طبع نازک... و روح متلاطم و امیدوار و عاشق... در کانال دلنوشت راز با کوله باری از تجربه ی فعالیت فرهنگی و عشق همراه با دوستانی با قریحه و ذوقی به زیبایی گلبرگهای بهاری در خدمت شما هستیم 😍 بخصوص از معلم بزرگ کانال، آقای مهندس پایداری که استاد ما هستند و دوستان گلم ادمینها آقای کریم زاده و دوستانی که با کانال همکاری می کنند آقای دکتر احمد فراهانی و.... واقعا تشکر و قدردانی می کنم😍🌹 این همه آشفته حالی، این همه نازک خیالی ای به دوش افکنده گیسو، از تو دارم، از تو دارم این غرور و عشق و مستی، خنده بر غوغای هستی ای سیه چشم و سیه مو، ازتو دارم، از تو دارم این تو بودی کز ازل، خواندی به من درس وفا را این تو بودی کآشنا کردی به عشق، این مبتلا را من که این حاشا نکردم، از غمت پروا نکردم دین من، دنیای من، از عشق جاویدان تو رونق گرفته سوز من، سودای من، از نور بی پایان تو رونق گرفته این همه آشفته حالی، این همه نازک خیالی ای به دوش افکنده گیسو، از تو دارم، از تو دارم من، خود، آتشی که مرا داده رنگ فنا میشناسم من، خود، شیوه نگه چشم مست تو را میشناسم دیگر ای برگشته مژگان، از نگاهم رو نگردان دین من، دنیای من، از عشق جاویدان تو رونق گرفته...♥️ ✍دلنوشته رازخاتون