eitaa logo
« دل♡نوشــــت راز »
2.6هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
3.2هزار ویدیو
16 فایل
با سلامـ خدمت دوستان عزیز باماهمراه باشید با حرفهایی از جنس همکلامی با خدا و دنیایی از عشق، احساس، شور و مهربانی، و انگیزه
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5985573389866111393.m4a
2.57M
گلی که خود بدادوم پیچ و تابش به آب دیده گونوم دادوم آبش به درگاه الهی کی روا بود گل از مو دیگری گلابش بابا طاهر✨ تقدیمی شبانه ‌‌🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
« دل♡نوشــــت راز »
دوشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۱؛ زامبی‌وار شروع کردم به زدن آرام خودم شیمی‌درمانی بعد از عمل کار خودش را کرد.
سه‌شنبه ۱ آذر ۱۴۰۱؛ شنیدم که ارغوان به آیه فخر می‌فروخت... عصبی شده بودم و کج‌خلق. آنقدر که حتی این آخری سر آیه هم داد می‌زدم. ارغوان که بماند. بیمار بودند. چند روزی می‌شد. آیه دائم به نق بود. و سرفه و گریه. با هیچ ترفندی آرام نمی‌گرفت. ظرفیتم تمام شده بود. با ارغوان بدتر بودم. با بهانه‌های الکی از دستش آشفته می‌شدم و بر سرش فریاد می‌کشیدم. بدترش این بود که دو سه باری جلوی ارغوان خودم را زدم. به نشانه‌ی اعتراض و عصبانیت. با پدر و مادرم هم سرکه‌رو بودم. از دستشان ناراحت می‌شدم و پرخاش می‌کردم. از اینکه حریمم را در گزارش به دیگران رعایت نمی‌کردند آتش می‌گرفتم. با پدرم تندی کردم. به قهر و تأسف و سکوت. پشت تلفن از بی‌روحیه بودن من حرف می‌زد. پدرم فکر می‌کرد روحیه‌ام را باخته‌ام که اینقدر رنج می‌کشم. از مادرم هم آزرده بودم. سگی شده بودم که کسی جرأت نزدیک شدن به او را نداشت. دوست داشتم خودم را داخل اتاق محبوس کنم. گریه‌های آیه نمی‌گذاشت. بیرون می‌آمدم که مثلاً کمکی کرده باشم. توان نداشتم. شنیدم که ارغوان به آیه فخر می‌فروخت. که دلش بسوزد برای روزهایی که بابا پیر نبود و در کودکی با او چه بازی‌های دیوانه‌واری می‌کرده. که حالا آیه از آن محروم بود. با شنیدن «پیر» تکان خوردم ارغوان در من همان چیزی را دیده بود که خودم در آینه می‌دیدم. دلم تنهایی و سکوت محض می‌خواست. که نمی‌شد و نبود. همین... ‌‌🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸روز نو مبارک.... من از خواب برگی ریحان آورده‌ام ریحان را به لبانم نزدیک می‌کنم صبح می‌شود کنار عطر ریحان زندگی را می‌بوسم و روز و پنجره را با مقداری از آفتاب که از کنار ابرها از آسمان می‌چکد ستایش می‌کنم من هنوز هستم و خدا را شکر می کنم🌱 سلام و روز بخیر ‌‌🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
5.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدای را عاشق شو❤️ الهی قمشه ای✨ ‌‌🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
272_28198210277409.mp3
20.39M
خالی شو... تا از نور و خدا پر شوی❤️ تقدیمی ویژه ‌‌🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtra