eitaa logo
دل‌نوشت...
2.7هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
54 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⃣1⃣ با سلام جوانی ۲۹ساله ۳ماه پیش عقد کردم قبل از عقد قرار شد که من در روستا خانه بسازم اوایل رفتار خانواده مقابل در برابر من منصفانه بود بخاطر شرایط اقتصادی کشور فشار به من نمی اوردند ولی بعد عقد به من گفتن خانه در شهر میخواهیم بعد رفتار نامزدم نسبت به من بسیار سرد هست بطوری که هر وقت من میخواستم بروم خانه انها بهانه می اورد هر عیبی که داشت من به اون میگفتم و به صورت محترمانه میگفتم اگر این کار یا ایطوری باشی بهتر هست ولی توجه نمیکرد تا جایی که کار به جایی رسید که به قهر با هم کشید چند شب پیش رفتیم خانه انها برای حل مشکل ولی نامزدم و مادرش گفتن اگر خانه در شهر میتونی بگیری که هیچ وگرنه جدایی ولی پدر نامزدم میگفت برو خانه بساز من درستش میکنم من الان موندم چیکار کنم لطفا راهنماییم کنید با تشکر
⃣2⃣ سلام دختری 19ساله هستم چند ماهی میشه عقد کردم شوهرم 22ساله ماخیلی سخت به هم رسیدیم خانواده ی من راضی نمی شدن که ما با هم ازدواج کنیم ولی خانوادی شوهرم هم زیاد راضی نبودن ولی من وشوهرم خیلی همدیگرو دوست داشتیم تونستیم راضی شون کنیم الان که عقد کردیم خانواده ی من کلن خیلی سخت گیرن اجازه نمی دن دنبال شوهرم جایی برم شوهرم میگه تو یکی از آرزوهای منو ازم گرفتی میگه من دوستامو مبینم که ازدواج کردم حسرت میخورم الان هم باهام قهره همیشه سر همین مسائل با هم بحث داریم همیشه قهریم نمی دونم باید چیکار کنم که شوهرم رو راضی کنم از حرف خانوادم هم نمی تونم سر پیچی کنم شوهرم میگه تو اصلا به من اهمیت نمی دی بااین که اصلا اینطور نیست اصلا حرف منو گوش نمی کنه از شما خواهش میکنم منو راهنمایی کنید
⃣3⃣ سلام.خسته نباشید.فرزند ۶ ماهه ای دارم که از وقتی متولد شده،رفت و آمد مادرشوهرم به خانه ی ما بسیار زیاد شده،بطوری که همه ی برنامه هایمان بهم ریخته و دیگر آرامش قبل را نداریم.او هرروز به منزل ما می آید و یک روز درمیان هم ما به اصرار زیاد او به منزلشان میرویم و زمان برگشت،بااینکه معمولا ۵،۶ ساعت و گاهی شب خوابیدن انجا هستیم ولی با ناراحتی و برخوردی بد،مانع رفتن ما میشود‌ و حتی زمان خداحافظی فرزندمان را در بغلش میگیرد و با سختی به ما میدهد.او غیر از فرزند ما،چند نوه ی دیگر هم دارد.اما نمیدانیم چرا اینطور رفتار میکند.از طرفی اخر هفته که خواهر شوهر و برادر شوهر هایم به همراه خانواده شان،به منزل مادر شوهرم میایند،مدام تماس میگیرند و اصرار میکنند که ما به انجا برویم و وقتی که ما درخواستشان را رد میکنیم،بسیار بد برخورد میکنند و تلفن را قطع میکنند.ولی دوباره بعد از ساعتی،یک نفر دیگرشان تماس میگیرد.همسرم بارها با مادرش صحبت کرده ولی گویا در او اثری ندارد.دیگر کلافه ی کلافه ایم.حتی نمیتوانیم به برنامه های خودمان برسیم.لطفا بفرمایید چاره ی کار چیست؟
⃣4⃣ باسلام، پسر مومنی خواستگار یکی از اشناهای ما شده که اون هم دختر بسیار مومنی هست و این دو با هم همکلاسی هستند. ظاهر پسر بسیار مذهبی است و اظهار علاقه کرده و با ارسال پیام ها و... نظر این دختر خانم رو جلب کرده. بعد از آنکه علاقه بین آنها محرز شد، تازه پسر عنوان کرد که همسر دارد و در حال متارکه از آن است و در حدود دو سال است که با هم زندگی نمیکنند و ظاهراً سر مهریه و... با هم به اختلاف خوردند و طلاق نگرفته. دلیل این جدایی را غیرمحجبه بودن خانم عنوان کرده اند. و به این دختر میگه یک سال و نیم برای من صبرکن تا از اون زنم طلاق بگیرم و اصلاً هم نمی خواد این دختر رو از دست بده و وقتی فهمید براش خواستگار زنگ زده عصبانی شد. دختر هم با دلبری های این پسر به نوعی دلباختش شده و حتی حاضر هست براش صبر کنه. البته این پسر تاحالا فقط با دختر خانم ارتباط داشته و خانواده پسره فعلا براش نمیان خواستگاری . لطفا راهنمایی کنید.
⃣5⃣ با سلام و احترام خدمت سرکار خانم دکتر عراقی ،استاد بزرگ کشوری ، جوانی هستم ۲۷ساله که مدت۳سال است با دختری ۲۰ساله عقد کرده ام ،از زمان عقد تا امروز با اینکه حقیر گرم مزاج هستم و میل جنسی بالایی دارم و از طرفی هم به دلیل مشغله کاری در بندر عباس هر ماه فقط یک هفته در منزل (جهرم) هستم ، اما همسر من بسیار سرد مزاج است و هیچ علاقه ای به رابطه ی جنسی ندارد ، در صوت های قبلی شما فرمودید از آموزش جنسی غافل نباشید ، خانواده ی ایشان هم در این راستا قدمی بر نمی‌دارند و از گفتگو در این رابطه شرم دارند، به جز رجوع به مشاوره که نظر حضرتعالی است ،ایا راهی دیگر را پیشنهاد می کنید؟ بسیار ممنون
⃣6⃣ با سلام ضمن عرض خداقوت ازمشاورمحترم بنده همسری دارم که بسیارفعال و پویا هستن و الحمدلله مشکلات زیادی باهم نداریم فقط یک مشکل اینجاست که بنده در خانواده ای بزرگ شدم که پدرم فراواااااان به مادرم درمنزل محبت میکردو حتی الان در۶۰ سالگی هم بسیاربامحبتند ایشون حتی من راهربار که ببینند کلی میبوسند،حتی برادرم کلللی منو هر بار میبوسند وبالعکس درخانواده همسرم هیچ ارتباط عاطفی مشاهده نمیشه،حتی غالباً پدر شوهرم بداخلاقند چه برسه به محبت همسرم خودشان معتقدند محبت کردن پدر به مادر رو ندیدن تا یادبگیرند الان بنده و ایشون دقیقا دو قطب متفاوتیم من بسسسسیار کمبود نحبت ازجانب همسر حس میکنم(البته محبت درمنزل،محبتهای مالی و... دارن )امانیاز عاطفی من برطرف نمیشه،همیشه منتظرم کمی بشینه پیشم قربون صدقه م بره. از طرفی منم داغون میشم پرخاشگر میشم،ایشونم طبق معمول آخرمنو محکوم میکنند میگن دیگه دلم به سمتت نمیره البته اینم قبول دارن کم میذارن اما تلاشی برای بهتر شدن نمیکنن فقط قبول دارن چکار کنم این فاصله محبتی ما کم شه
🍃👨🏻🌸 👩🏻❤️ 🌸 ⃣8⃣ سلام خسته نباشید من متاهل و دارای ۲ فرزند هستم همسر بسیار متعهد و دلسوز و مهربانی دارم اما یک مشکل بزرگ دارم و اون رابطه بسیار بد پدر و مادرم با همدبگه جلوی همسرو فرزندانم هست مادری دارم که بسیار وسواس و ایرادگیره بنده خدا پدرم هر کاری میکنه ایراد میگیره دائم زندگیه دیگران رو با خودش و پدرم مقایسه میکنه هروقت ما بچه ها میریم خونشون باید شاهد بی ادبی های مادرم نسبت به پدرم باشیم این قضیه از اول زندگیشون بوده و هست مادرم میخواد حرف خودش باشه همه ازش حساب ببرن و هیچکس رو حرفش حرف نزنه من تهران هستم و اونا شهرستان به نطر خودم کمتر برم خونشون بهتره ولی باز دلم راصی نمیشه مادرم تنهاست و به قول پدرم دست خودش نیست یا میگه تو دلش چیزی نیست به نطرتون باهاش چه وری رفتار کنیم؟
🍃👨🏻🌸 👩🏻❤️ 🌸 ⃣9⃣ سلام خانمی هستم 37ساله،دوتا بچه 12و7 ساله دارم .شوهرم 42سالشه وزندگی خوبی داریم .ولی شوهرم خیلی زودفهرمیکنه ،حتی برایه اتفاق کوچیک وبعدتوقع داره که من برم پاپیش بزارم وهمیشه هم من این کاراکردم تابه حال ،بقیه اخلاقش خیلی عالیه.الان پدرشوهرمم 82 سالشه اونم همین اخلاقاداره .همش فکرمیکنم اگه سنمم بالابره بازم همین صبروحوصله رامیتونم داشته باشم که گذشت کنم .شوهرم توبچگی باقهرکردن همه چیزبدست میآورد.اگه من سه یا4روزم آشتی نکنم شوهرم پاپیش نمیزاره بعضی موقع واقعاکم میارم لطفا راهنماییم کنید این اخلاقش روبچه هاهم تاثیرگذاشته کلا ازمجردی ازقهرکردن بدم می اومد .بایدبگم این حرف درسته که میگن ازهرچی بدت میاد سرت میاد .اگه من این همه قهرمیکردم تاحالاطلاقم داده بود.ما13ساله ازدواج کردیم
🍃👨🏻🌸 👩🏻❤️ 🌸 ⃣0⃣1⃣ با عرض سلام و خسته نباشید من خانمی هستم بیست و پنج ساله که دو بچه دارم پسرم 4سال و نیم و دخترم یک سال و نیم اینها همدیگرو خیلی دوست دارن ولی بعضی وقتها پسرم دخترم رو عمدا اذیت میکنه و اونو به گریه میندازه گاهی من و گاهی همسرم سر اکن داد میزنیم ولی اصلا فایده نداره و گاهی اوقات با داد زدن بدتر هم میشه و قهر میکنه اگه خودم مدام پیششون باشم و باهاشون بازی کنم و اونارو سرگرم کنم دعوا نمیکنن ولی تا برم به کارهام و آشپزی برسم باهم دعوا میکنن پسرم اصلا نمیزاره به اسباب بازی هاش دست بزنه در حالی که بچه همسایه رو میزاره بازی کنه من و شوهرم باید چ رفتاری باهاش داشته باشیم و چ جمله هایی بهش بگیم که متقاعد بشه و لجبازی نکنه با تشکر از شما
🍃👨🏻🌸 👩🏻❤️ 🌸 ⃣1⃣1⃣ سلام من خانمی۲۵ ساله هستم و همسرم۲۶ساله ما دوسال و ۵ماه هست که عقد کردیم، و یکساله عروسی کردیم من اوایل عقدمون متوجه دروغهای همسرم در خواستگاری شدم مثل پنهان کردن سیگاری بودن و...عصبی بودن با مادرش و..بعداز عقد همسرم بسیار بدخلقی میکرد و با عصبانیتهای بیجا منو میرنجوندطوری که تصمیم به جدایی گرفتیم ولی با پادرمیانی خانواده تن به عروسی دادم ولی بعد از عروسی اوضاع بدتر شد، کتکم میزد، فحاشی رکیک به خانوادم وخودم تحقیرم میکرد ولی بعدش التماس و اظهار پشیمونی و علاقه میکرد تااین که یک شب با کمربند سیاه و کبودم کرد و من منزل رو ترک کردم بعد با عذر خواهی اش پیش دکتر روانشناس رفتیم که تشخیص داد اختلال روانی شخصیت وسواسیOpcd دارند و فوقالعاده دروغ گو هستن دیگه اصلا بهشون اعتماد ندارم ولی دنبال کارهای طلاقم هستم خیلی التماس میکنه برگرد من خوب میشم قول میدم ولی من باورم نمیشه میترسم از ترس مهریه باشه این التماسها و اظهار پشیمانی ها چه کنم راهنماییم کنید؟آیا درست هست ادامه این زندگی؟چطور امتحانش کنم که صداقتش ثابت بشه؟
🍃👨🏻🌸 👩🏻❤️ 🌸 ⃣2⃣1⃣ سلام خانمی هستم ۴۳ ساله ومتاهل که درسن ۱۶ سالگی با پسر عموم که ۸ سال از من بررگتره ازدواج کردم وهمسرم شا غل در یکی از نهادهای دولتی است منو همسرم از اوایل زندگی خوبی داشتیم ومن در زندگی پا به پای همسرم در تمام مراحل زندگی کنار اوبودم وخداوند دو تا فرزند پسر به ما داده که یکی از انها به تازگی متاهل شده ویکی دیگر در حال تحصیل است متا سفانه در طول این ۲۸سال زندگی ایراد شوهرم این است که چند سال یک بار به من خیانت کلامی با خانمها کرده است وبه این تازگی با یکی از خانمهای همکار خود که یک زن متاهل ودارای فرزند است رابطه پیدا کرده ومن که از طریق موبایلش فهمیدم او انکار میکند و شماره ی موبایل این خانوم را به اسم یک مرد درگوشیش ذخیره کرده بود من فهمیدم ودر بعضی از خیانتاش به اشتباه خودش پی می برد واز من معذرت خواهی میکند حالا در طول این چند روز من موندم وتن رنجور که هر وقت شوهرم میره سر کار واون خانم هم اونجا هست تمام بدنم میلرزد شبو روزم شده گریه کردن از شما خانم دکتر عاجزانه کمک می خواهم وچطور با شوهرم رفتار کنم که دست از این کاراش بکشد نا گفته نماند که همسرم مردی زحمت کش ومهربان است ومن هم چه از لحاظ عاطفی وجنسی هیچی از شوهرم دریغ نمی کنم و از همه لحا ظ برای پایدار بودن زندگیم تلاش میکنم ممنون متشکر از کانال خوبتون
🍃👨🏻🌸 👩🏻❤️ 🌸 ⃣3⃣1⃣ با عرض سلام و خدا قوت خدمت شما بزرگواران؛خانم 43 ساله ای هستم که 24 سال است ازدواج کردم و دو فرزند پسر 18 و 10 ساله دارم؛ خانم دکتر با این که 24 سال از زندگیم میگذرد ولی احساس رضایت زیادی ندارم؛من به شدت مثبت نگر و همسرم به شدت منفی نگر هستن؛ به همه چیز بدبین و شکاک هستن و دائما به پوشش من ایراد میگیرن در صورتی که من تو یک خانواده ی مذهبی بزرگ شدم و پوشش خوبی دارم و کاملا این نوع حجابم رو دوست دارم و اصلا هم به خاطر ایشون من این پوشش رو انتخاب نکردم از ابتدا همینطور بودم؛ اخلاق تند و خشنی دارند طوری که گاهی از اطرافیان خودشون چند دفعه گفتن شما چقد صبور هستید اگر ما بودیم نمیتونستیم این اخلاق تند و تعصبات زیادی ایشون رو تحمل کنیم؛ولی من همیشه با توجه به نصایح خواهرم نکات مثبت ایشون رو برای خودم بزرگ میکردم و از ایرادهاشون چشو پوشی میکردم؛ در ضمن ایشون خیلی به اطرافیان من حسادت میکنن ؛حدود ده سال هست که با مادرم و خواهرم در یک ساختمان ؛با طبقات جداگانه ؛ زندگی میکنیم هر وقت که خواهر زاده ها یا خواهر برادرهای دیگرم میان منزل مادرم و ما هم میریم اونجا همسرم رفتارش بهم میریزه و همش دنبال بهانه میگرده دعوا راه بندازه؛طوری که پسر بزرگترم متوجه شده میگه مامان چرا هر وقت دایی ها یا خاله ها میان خونه ی مامانی؛بابا اینقد بد اخلاقی میکنه؛ یکی این موضوع حسادتش منو اذیت میکنه؛یه موضوع مهمتر هم اینکه با وجود سختگیریهایی که به من میکنه که به هیچ کس نگاه نکن و سلام نکن و حرف نزن و این موارد..... بر عکس خودشون در برخورد با نامحرم بسیار راحت هستن و شوخی میکنن و گاهی هم حرفایی میزنن که خیلی شرم اوره؛ هر وقت میریم بیرون انقد چشمشون به خانومای اطرافش هست که اخر از کوره در میرم و بهش تذکر میدم تازه ناراحتم میشه که چرا میگی؛ خلاصه که از بیرون رفتن اصلا لذت نمیبرم وقتی هم که میرم دائما دارم حرص میخورم نمیدونم چیکار کنم دست از چشم چرونی و نگاه های ناپاکش برداره به خدا دیگه خیلی بی طاقت و افسرده شدم خواهش میکنم راهنماییم کنید با این رفتارش چیکار کنم
🍃👨🏻🌸 👩🏻❤️ 🌸 ⃣4⃣1⃣ سلام خسته نباشید خانمی ۳۰ساله هستم وهمسرم۳۲ساله ما۳ساله که ازدواج کردیموبتازگی مطمین شدیم که دیگه کلا نمیتونیم بچه داربشیم مشکل ناباروری ازهمسرم هستش وقتی موضوع رو یخانواده همسرم بازگوکردیم در جواب بهم گفتن خب برو طلاق بگیر من واقعا ناراحت شدم خیلی اذیت شدم وقتی علایم افسردگی رو جستجو کردم متوجه افسردگیم شدم ازطرفی هم همسرم تصمیم گرفته برای حفظ زندگیمون سرپرستی بچه از بهزیستی بگیریم امامن وراضی نیستم چون ترس دارم مبادا روزی والدین اون بچه بیاد وازم بگیرن اونموقع حالم بدتراز الان میشه چون من واقعا آدم فوق العاده احساسی هستم من دیگه هیچ امیدی به زندگی باهمسرم ندارم باحرفایی که هرچند وقت یکبار میگن بهم واقعادیگه خستم حوصله هیچ کاری روندارم اما ناگفته نماند که همسرم واقعا دوستم دار اما خانوادش باحرف زدن درمورد طلاق واقعا افسردم کردن میترسم ادامه بدم به زندگی بعد این حرفاشون تاثیر بذاره روشوهرم واونموقع دیگه نابودمیشم .بخدا دیگه نمیتونم درست تصمیم بگیرم چیکارکنم خانواده شوهرمم ادمای منطقی نیستند که بشه باهاشون صحبت کنیم خسته شدم دیگه کمک کنید بهم لطفا باتشکر فروان
🍃👨🏻🌸 👩🏻❤️ 🌸 ⃣5⃣1⃣ سلام دختری ۳۲ساله هستم از نظر ظاهر در حد طبیعی هستم فقط کمی لاغرم ..من هیچ وقت نتونستم برای ازدواج به کسی اعتماد کنم وخیلی ها هم دلیل ازدواج نکردن رو چادری بودنم میدونن .تحصیلاتم رو تاحد لیسانس ادامه دادم ولی خیلی افسرده ام البته نه بخاطر ازدواج ...بیشتر مواقع دلشوره دارم که فلان اتفاق برا خونواده ام میوفته یا اگر ناراحتی یا کمبودی تو خانواده باشه خودم و به هر دری میزنم تا این مشکل حل بشه درکل خودم رو خیلی وقف خونواده ام میکنم..اکثر مواقع دلشوره و اظطراب دارم.. وحتی دکتر هم بهم گفت لاغریتون بخاطر افسردگی و استرس تون هست... ولی نمیدونم چه جوری ذهنم رو از این فکر وخیال های باطل و بیهوده راحت کنم ..ممنونم اگه راهنمایی کنید
🍃👨🏻🌸 👩🏻❤️ 🌸 ⃣6⃣1⃣ سلام روز بخیر؛ دختری ۳۹ ساله هستم، که در شرف ۴۰ سالگی می باشم. زندگی سختی با پدر و مادر داشته ام و آنها تاثیرات بد عاطفی و روانی روی من گذاشته اند، بیشتر زندگیشان به دعوا و مشاجره و دادگاه گذشته است. مرا از ازدواج کردن محروم کردند با بدبینی ها و قضاوتهای اشتباه و نادرستی که در مورد خواستگاران داشتند. ما سه دختر فرزند آنها هستیم که هر سه ازدواج نکرده ایم. پدرم معتاد به تریاک است و زندگی محدود و منزوی و ناراحت کننده ای برای ما درست کرده است. مشکلی که من دارم این است که به شدت افسرده و غمگین هستم و برای رهایی از این فشار روحی و روانی دست به استمنا می زنم، و این کار بیشتر احساس حقارت و غم دچارم می کند، سرنوشتم را قبول کرده ام، اما این مورد استمنا که به صورت حمله است، برایم غیرقابل تحمل شده است. لطفا کمکم کنید.
🍃👨🏻🌸 👩🏻❤️ 🌸 ⃣7⃣1⃣ باسلام عروسم 16ساله وپسرم 19 ساله بودند که عقد کردند یکسال نامزدبودند دراین یکسال پسرم میگفت نامزدش عشوه های زنانه بلد نیست وما میگفتیم چون دختر چشم وگوش بسته ای هست بلد نیست به مرور درست میشه تا عروسی کردند بعد عروسی هم میگه عشوه ها رابلد نیست احساس میکنه همسرش سرده به ما میگه برام دیگه احساساتم مرده واشتباه کرده که دختری که ارام بوده را گرفته پسرم گرم وهیجانی هست وهمسرش ارام وحرکاتش هم ارام هست ماهنوزم معتقدیم به مرور زمان درست میشه ایا عقیده مادرسته یا باید ذنبال راهکار باشیم ؟
🍃👨🏻🌸 👩🏻❤️ 🌸 ⃣8⃣1⃣ سلام وقتتون بخیر من میخواستم از طرف یکی از دوستانم از شما سوالی بپرسم. دوست من حدود سه سال هست که عروسی کرده و الان یه بچه یک سال و سه ماهه داره این خانم به علت بچه داری و این که بیشتر وقتش صرف کارهای بچه و خانه داری میشه خیلی وقت و حوصله ای برای روابط جنسی نداره ولی جالب اینجاست که شوهرشون هم ازشون درخواست رابطه نمی کنند و میگند چون شما خسته هستی و تمایلی نداری من هم اصراری ندارم که یه وقت اذیت نشید و در واقع رابطه جنسیشون در حد صفر هست !!! زندگیشون هم خیلی خوبه و هیچ مشکلی ندارند و هر دو از این وضعیت کاملا راضی هستند و اعتراضی ندارند. البته قبل از بچه دارشدن هم روابط جنسی کمی داشتند. دوستم میخوان بدونن ممکنه شوهرشون مشکلی داشته باشه؟ در ضمن میگن به شوهرم اطمینان کامل دارم و میدونم با خانم دیگه ای رابطه ندارند.