eitaa logo
دل‌نوشت...
2.7هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
54 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⃣1⃣ با سلام آقایی هستم ۳۴ ساله صاحب دو فرزند، در گذشته بدن ام ورزشی بود اما چند سالی است که به دلیل تغییرات و بچه دار شدن کمتر تونستم به خودم برسم ، در صمیمیت جنسی اخیرا همسر ابراز انزجار دارد و حتی نفرت از بوسیدن ساده داره، مدتی است دوباره شروع به ورزش کردن کرده ام ، اما زمان زیادی می گذرد تا به وضعیت قبل برگردم ، همسرم از صمیمیت جنسی خودداری نمی کند اما کاملا منفعل می باشد و من از بابت احساس خوبی ندارم، درواقع سرد مزاج شده است، بالاخره اختلافاتی هم در زمینه های اقتصادی و تربیت فرزند داریم. از همه مهم تر من فرد اهل مطالعه هستم و او برعکس و همین امر هم دید او را نسبت به من تغییر داده و می گوید تو به آنچه می دانی عمل نمی کنی. گاها شبها می رود جلسات اخلاق و یا با دوست هایش می گذرد. چه کار می توانم بکنم . البته من آرام هستم و به پر و پایش نمی پیچم به جز گاهی موارد و سعی می کنم آزادی اش را محدود نکنم اما می دانم به زور در کنارم هست. سن همسرم ۲ سال از من جوان تر است.
⃣2⃣ سلام خانم دکتر من زن ۶۰ ساله ای هستم که ۲ ساله خانه نشین شدم به دلیل کمر درد، و امکان تفریح و مسافرت ندارم،شوهرم در سال اول بیماری از من پرستاری کرد اما به مرور زمان توجه اش به من کم شده و تمایل به هم صحبتی با خانم های دیگه پیدا کرده، متاسفانه این مساله بیش از حد نمایان شده و از حد تعادل گذشته و من به شدت نسبت به این قضیه حساس شدم، ازش خواستم که حرمت خانه و خانواده را نگه دارد و رعایت حال منو بکنه و دیگه با هیچ زنی هم صحبت نشه، اما متاسفانه کم بیش رعایت کرد و من روز به روز از این مساله رنج میبرم، به حدی که بیخوابی سراغم اومده، خواب های آشفته میبینم، رفتارهای ناهنجاری میکنم، آه میکشم و گاها جیغ ، شکاک شدم و در آرامش زندگی نمیکنم، همیشه نگرانم اتفاق بدی سرم بیاد و آبروی خودم و خانواده ام بره، لطفا کمک کنید که ذهنیت بدی که به همسرم پیدا کردم(چه درست و چه غلط) به مرور پاک شود و به آرامش برسم
⃣3⃣ سلام من۲۵ سالمه و همسرم ۲۹ ساله ۵ ساله ازدواج کردم و ۱ پسر ۴ ساله داریم مشکل من عدم علاقه به همسرم هست ایشون طلبه هست و ملبس اولش فکر میکردم میتونم کنار بیام اما الان با گذشت زمان هر چی بیشتر میگذره بیشتر بدم میاد پدر من هم طلبه هست و چون غیر از طلبه قبول نمیکرد من یا باید با طلبه ازدواج میکردم یا اصلا ازدواج نمیکردم حتی با این عدم علاقه میتونم کنار بیام ولی نمیدونم چرا وقتی لباس طلبگی میپوشه اصلا دیگه نمیتونم تحمل کنم و واقعا ازش بدم میاد. با لباس طلبگی مشکلی ندارم ولی اینکه شوهرم بپوشه بدم میاد حتی سر این موضوع با هم توافق کردیم که یه جاهایی رو لباس طلبگی بپوشه و یه جاهایی رو نپوشه ولی موقع عمل که میشه یا میزنه زیرش یا با بداخلاقی میاد . به این خاطر من هم اصلا باهاش بیرون نمیرم الان چند ماهی میشه باهم بیرون نرفتیم بخاطر این مسئله . با چند نفر هم صحبت کردم از نطر اونها این مسئله اصلا مهم نیست ولی برای من خیلی مهمه و باعث شده روز به روز از شوهرم فاصله بگیرم شرایط طلاق رو هم ندارم چند بار خواستم اقدام کنم ولی نشد. لطفا راهنماییم کنید
⃣4⃣ سلام وقت به خير من سال ٩٦ از یک خانواده مذهبی دختری را برای پسرم با شرط محجوب بودن قانع و طوری که با شرایط پسرم که در یک شرکت پیمان کار است وفوق دیپلم و همچنین حقوق حدود یک میلیون داره ساز گار باشه عمه این خانم که دوست چند ساله ام بود خود پیشنهاد داد به این امر اما به محض عقد کردن برخلاف گفته های خودشون دختر بلند پرواز که پسرم م را با توجه با داشتن دو میلیون وادار کرد ماشین ۳۲ ملیونی برداره ومرتب به ایشان حرفش این بود که اگه دوسم داری باید این کار و اون کارو بکنی اما همون روز اول که پسرم به ایشون نزدیک شده بود دهان و بدنش فوق العاده بو می داده ودر اثر لجبازی حاضر به رفتن دکتر تا ۳ ماه نشده و همین امر فقط دو مرتبه توانستن همدیگر را تحریک و پسرم از مرامش زده شده بود ونز دیک نمی شد ولی به جای همکاری خانوادهاش برای رفع مشکل و ایجاد محبت بین اینها گفتند که پسر شما مشکل جنسی دارد هر چی کرم نتونسم پیوند را محکم کنم وبا محبت زیادی که ما به ایشون داشتیم در یکی از جلسه ها ی مشاوره گفت شما که محبت زیاد می کنید چون پسرتون مشکل داره در صورتیکه ۳ مشاوره روان پزشک و طب اسلامی همه گفتند شما مشکل رفتاری دارید هنوز هم عقدید بعد ازدواج اگر هم مشکل بود حل شدنی ست اما قبول نکردند قرار شد توافقی جدا شوند اما جلسه آخر که حکم قاضی بود وکیل گرفتند که باعث شد طلاق انجام نشود وکیلشون گفت ایشون مهریه را به اجرا می گذاره الان حدود دو ماه که هیچ خبری ازشون نشده تکلیف ما چیه لطفا عذر می خوام از پر حرفی
⃣5⃣ سلام من یه خانم ۲۴ساله هستم ۸ماه ازدواج کردم اوایل هیچ مشکلی نداشتم همه چیز خوب بود دوماهی میشه شکاک شدم به همه چیز گیرمیدم شوهرم باخانواده ی ما خیلی راحت بعضی رقتی باخواهرم پیام مید واونم جوابشو بعدکه من میرم گوشی بردارم پیامارو بخونم اونارو هذف کرده ازگوشیش دلیلشوپرسیدم گفت دوست ندارم توگوشیم باشن ولی من قانه نشدم گوشی خواهرمم چک کردم اونم که هیچ پیامی روحذف نمی کنه ولی اونم پیامرو که باشوهرم داده بودن اونم حذف کرده بود ولی دلیل قانه کننده بهم نمیدن خیلی وس واس شدم نمی دونم خواهش می کنم کمکم کنید
🍃👨🏻🌸 👩🏻❤️ 🌸 ⃣9⃣ سلام علیکم. سوالی داشتم از خدمتتون. ۴۲ سال دارم بعد ۱۵ سال زندگی مشترک به دلیل خیانت همسرم یک سال پیش جدا شدم. پسر ۱۲ ساله ای دارم که جدیدا متوجه شده ام به بدنش خیلی حساس شده. چند بار متوجه شده ام که در خلوت به اعضای خصوصی بدنش نگاه میکنه و این موضوع منو خیلی نگران کرده. میترسم که خدای نکرده به این کار عادت کنه و کارش به خود ارضاعی و.... بکشه. پسرم با من زندگی میکنه و آخر هفته پیش پدرش میره. به شدت نگران این موضوع هستم. اگر ممکنه در این زمینه راهنمایی بفرمایید. منم دعا گوی شماخواهم بود. سپاسگزارم.
🍃👨🏻🌸 👩🏻❤️ 🌸 ⃣0⃣1⃣ سلام. من خانمی ۳۳ ساله هستم و دو دختر هفت و دو سال و نیمه دارم. دختر دومم از وقتی نوزاد بود بسیار گریه میکرد و صدای خیلی خیلی بلندی داشت. جوری که گوش همه رو اذیت میکرد. برای همین ما نتونستیم با بزرگ شدنش، جلوی خواسته هاش مقاومت کنیم. یعنی الان سر هر چیزی ، یه گریه وحشتناک سر میده و بلند جیغ میکشه. مخصوصا اگر در یه مکان عمومی باشیم، همه برمیگدن نگاه میکنن که مثلا ما چه بلایی سرش آوردیم. اگر بیرون بریم، بعد یه مدت کوتاه دستاشو‌باز میکنه که بغلم‌کنید، اکر نکنیم گریه میکنه. اگر بی توجهی کنیم میشینه رو زمینه و در نهایت میخوابه رو‌زمین و خودشو روی خاکها غلط میده!!! ولی حاضر نیست یه قدم دیگه بیاد. خواهر بزرگش مجبوره همش به حرفاش گوش‌ بده و خواسته هاشو برآورده کنه . البته دختر کوچکم بسیار مهربان و احساساتی و لطیف هم هست. اینکارا رو وقتی خسته یا عصبانی میشه انجام میده میخوام زودتر براش یه کاری انجام بدم تا خیلی دیر نشده. لطفا راهنمایی کنید. ممنون
🍃👨🏻🌸 👩🏻❤️ 🌸 ⃣1⃣1⃣ سلام خسته نباشیدخانمی هستم 33 پانزده ساله ازدواج کردم فرزند دختر14ساله دارم ازاول زندگیم همسرم خیلی رفیق بازبودتاحتی مشروب میخوردوگاهی اوقات هم شب نمیومدخونه تاچندسالی گذشت شوهرم خونه یکی ازکارگراش رفت امدمیکردکه منم راضی نبودم.تاحتی خواستم جلوشوبگیرم امابه حرفم گوش نکردتااینکه روزبروز رفتنش اونجازیادشدکه بعضی شبهاهمونجاتاصبح باخانم اون اقاقلیون میکشیدن وفهمیدم که شوهرم بااون خانم رابطه داشت تااینکه اون خانمم شوهرش ازش جداشدوبچشوبرداشت رفت وبعدشوهرم تایکسال پیش میرفت هفته ای نمیومدوهرچی من میگفتم واون همیشه تفره میرفت میگفت اشتباه میکنی من باکسی نیستم واونم کم کم دیگه شروع کردبه من تهمتهای ناحق زدن وبدهنی کردن تامدتی که گذشت دیگه رفت حتی خرجی اصلا نمیده فقط زنگ وپیام میزدمیگفت اززندگیم بروبیرون توبه من خیانت کردی وکم کم حرفای توهمی میزدکه اصلا همچین چیزایی نبودکه میگفت حتی دوربریاکه میدیدنش میگفتن هزیون میگه ولی بااین همه کاراش من خیلی دوستش دارم به بردری زدم امابجای نرسیدم نتونستم برش گردونم بنظر شما صبرکردن بپای این مرددرسته یانه لطفاکمکم کنید
🍃👨🏻🌸 👩🏻❤️ 🌸 ⃣2⃣1⃣ سلام خدمت شما دوستان عزیز من 29 سالمه و 3 ساله ازدواج کردم و یه پسر 1 ساله و نیم دارم مشکل من آینه که شوهرم هیچ وقت بهم ابراز علاقه نمی کند و توی رابطه جنسی نمی تونه منو ارضا بکنه بیشتر وقت ها من ارضا نمیشم و سر درد شدید می گیرم در صورتی که پدر شوهرم و مادر شوهرم با وجود اینکه 50 سال سن دارند و 30 یال از ازدواج شون می گذرد هنوز مثل جونا هستن پدر شوهرم وقت و بی وقت جلو همه بهش ابراز علاقه میکنه وقتی به زندگی خودم فکر می کنم آتیش می گیرم که چرا شوهرم اینجوریه چند بار هم باهاش صحبت کردم که چرا ما مثل اینا نباشیم میگه باشه ولی فایده نداره مادرشوهر هم به خاطر محبتی که می بینه خیلی اعتماد به نفسش زیاد شده روز به روز جوان تر میشه همه بهم میگن مادر شوهرت از خودت جوانتر هست در صورتی که من از درون دارم خورد میشم خیلی اعصابم خورد هست
🍃👨🏻🌸 👩🏻❤️ 🌸 ⃣3⃣1⃣ سلام من خانمی هستم 42ساله دو فرزند دارم فرزند اولم پسرهست که بیست ویک سالشه وفرزند دومم که دخترهست وهیجده سالشه وحالا متاسفانه یاخوشبختانه دوماهه باردارهستم ☺️ وخبر بارداریم روتقریبا راحت به دخترم دادم چون دخترم چندسالی هست که به خواهردارشدن اسرار داره پس طبیعتا راحت این مسئله روپذیرفته 😉 حالامشکل من اینه که نمیدون این خبررو چه طوری به پسرم بگم که هم راحت بامسئله کناربیاد هم ازنظر روحی بهم نریزه... پسرمن آدم توداری هست وبه راحتی ناراحتیشو بروزنمیده برای همین خیلی نگرانشم که اگر ازشنیدن این خبر ناراحت شد باعث افسردگیش نشه.... ممنون میشم اگرراهنماییم کنین که چطوراین خبرروبه پسرم که روحیه حساسی داره بدم آیادرغالب نامه همراه با یک هدیه باشه خوبه؟ ممنون
🍃👨🏻🌸 👩🏻❤️ 🌸 ⃣4⃣1⃣ با سلام خانمی ۴۵ ساله ام ۲ سال داماد گرفتم .اولش خیلی پسر خوبی بود .دو تا خواهر دارد .که روز ی ۳؛۴ بار به مامانش زنگ میزنند .همش درباره خرید لباس و چیدن جهیزیه از ما نظر میخواست .وبه دختر م گفته بود هفته ۳ بار می برمت خونه مادرت .ولی الان فهمیدیم خیلی خانواده ی حساسی هستند .به کوچکترین حرفی ناراحت میشوند .والن بعد از دو سال کوچکترین حرفی را دخالت حساب میکند و واکنش نشان مید هد .تا جایی که بحث لفظی بین من واو انجام گرفت.واین موضوع از زمان زایمان دخترم که ۱۰ روز خانه ی ما بودند .معلوم شد .تا جایی که مرا فقط برای کمک میخواهد.ومن هم بخاطر دخترم که تازه زایمان کرده مجبورم کاراشون بکنم و هیچ چیز نگویم.والان اصلا رابطمون خوب نیست .ومن ازاین موضوع ناراحتم .ونمدانم چه کنم.
🍃👨🏻🌸 👩🏻❤️ 🌸 ⃣5⃣1⃣ سلام بنده 35 سالمه از تو خانواده ی پر تنشی بزرگ شدم 18 سالم بود ازدواج کردم اما هیچ توقعی غیر محبت صادقانه از طرفم نداشتم اما محبتی که نیاز داشتم را هم نداشت با یه بچه جدا شدیم و در حین طلاق که سه سال طول کشید زیاد ازیت کرد چون نمیخاست مهریه را بپردازه و در همون حین از دواج کرد و برای اینکه حرص من رو در بیاره تو روستا اینطرف واونطرف میبردش و من هم چون پدرم ناراضی برا طلاق بود همچنان در خونه ی پدرم زنش بودم بعد سه سال که پدرم راضی شد که خیلی بهش سخت نگیرم وجدا شم بالاخره مهریه ی کمی را ماهی ان هم بمقدار خیلی کم قرار شد بده وطلاق گرفتم اینجور که قرار شد داد اما انتظار داشتن نصفشا خرج بچه کنم ولی من اینکار رو نمیکردم البته چیزی میخاست براش میخریدم اما زن نفهمش از موضوع مهریه من که تازه چیزی هم نبود حرصش میگرفت وهمیشه هم طلبکار بود و حرفای رکیک میزد چون من برا دیدن بچه به اون میگفتم بخاطر اینکه شوهرم اختیار را دست اون داده بود چون خونه وماشین مال اون بود وشوهر از خودش چیزی نداشت وازش میترسید اون هم که زن طلبکاری بود همیشه بچه را هم اجازه نداد ببینم من بعد طلاق دچار وسواس شدید شدم البته قبلش هم داشتم با ازدواج یکم بیشتر شد با طلاق باز هم بیشتر شد اما حالا وسواسیم بهتره ولی هنوزنتونستم با مشکلم کنار بیام و همیشه از این قضیه ناراحتم که چرا من که یک عمر خاستم خوب زندگی کنم این مشکل را دارم وبعضیا که رعایت هم نمیکنن خوب وخوش دارن زندگی میکنن چون یکعمر پاک زندگی کردم و در اوج جوانی این اتفاق افتاد وبرچسب مطلقه بهم خورد با همون حرفایی که اون پشت سرم زد ودیگه هم کسی که خوب باشه نیامد همیشه اینها تو ذهنمه وناراحتم میکنه
🍃👨🏻🌸 👩🏻❤️ 🌸 ⃣6⃣1⃣ سلام ، وقت بخیر حدود یک ماهه که ازدواج کردم. من و خانمم هر دو ازدواج دوم مون هست من دو تا دختر ۱۲ و ۱۴ ساله دارم . قبل ازدواج مدتی نسبتا زیادی با هم آشنایی و مراوده داشتیم . پس صحبتهای فراوان تصمیم گرفتیم موضوع را با خانواده مطرح کنیم . از طرف خانواده من ، مشکل خاصی نداشتن ولی از طرف خانواده همسر خصوصا دو خواهر کوچکتر ایشون مخالفت زیادی شد تا بالاخره بدون حضور دو خواهر خانمم عقد خیلی ساده انجام دادیم. قبل عقد خانمم قول داده بود از موقعی که اومد تو خونه سعی کنه تمام کمبودهای زندگی منو جبران کنه ، همچنین چون خودش بچه نداشت بیشتر وقتش با گوشی سپری میکرد و قول داد بعد ازدواج اون رو کنار بذاره و برنامه های گوشی رو پاک کنه ، ولی متاسفانه بعد دو هفته به من گفت خیلی خسته شدم ، میخام برم خونه بابام استراحت کنم (یکی دو روز ) بعد منصرف و گفت همینجا میمونم ولی هیچ کاری انجام نمیدم تا با هم صحبت میکنیم و حرف من رو قبول نمیکنه بلافاصله شروع به توهین و تحقیر کردن میکنه و میگه ازت بدم میاد ازت متنفرم ، من اشتباه کردم بیا منو طلاق بده وگرنه اینقدر اذیتت میکنم تا مجبور بشی منو طلاق بدی . در حال حاظر سه تا وات ساپ ، دو تا تلگرام و ایستاگرام نصب کرده و ساعت بازدید اون رو بسته که من متوجه نشم چقدر با گوشی کار میکنه . صبح بعد نماز میخوابه و باید خودم بلند شم و صبحانه بچه ها رو آماده کنم میگه دلم نمیخاد دیگه اینجا بمونم . شب قبل بخاطر اینکه موقع حجامت کردن ازش عکس گرفته بودم و عکسها رو که تو گوشی دید کلی عصبانی شد که چرا از من عکس گرفتی ،میخاست پاک کنه گفتم نه تا بمونه ، گوشی رو پرت کرد و بازم تکرار کرد ازت بدم میاد و رفت تو اتاق و مثلا خوابید ، ولی حدود یک ساعت با گوشی مشغول بود . متاسفانه اصلا فکر نمیکردم اینقدر اخلاق و رفتار بچه گانه داشته باشه. قبل ازدواج غیر مستقیم از خواهرش شنیده بودم که تعادل روحی نداره و یک لحظه میخنده و لحظه ای بعد اخم میکنه و میره تو اتاق و در رو میبنده ، اما فکر کردم بخاطر مخالفت با ازدواج ما این حرفا رو میزنه و جدی نگرفتم . من اصلا به طلاق فکر نمیکنم ولی اون مرتب تکرار میکنه. نمیدونم چکار کنم !
🍃👨🏻🌸 👩🏻❤️ 🌸 ⃣7⃣1⃣ سلام من خانمی 33ساله هستم یک پسر 3/5 دارم.مشکلات زیادی باهمسرم دارم ولی هر کدوم یجوری تحمل میکنم ولی مشکلی که خیلی منو اذیت میکنه اینه که همسرم فقط به خودش فکر میکنه وخواسته های خودش براش مهم واصلا به صحبتهای ما توجهی نداره به عنوان مثال من به خاطر مشکلی که برام پیش اومد دکتر گفت نباید از پله رفت وامد کنیم وبرعکس خونه ما خیلی پله میخوره ومن هرچی به ایشون اصرار میکنم که یه سرویس بهداشتی تو بالکن درست کنه راضی نمیشه یا به عنوان مثال به خاطر پسرم پله هارو نرده بکشه راضی نمیشه یا چون من بامادرشوهرم در یه خونه زندگی میکنیم از ایشون میحوام به خاطر کمی فشار اب یه کاری کنن تا کمتر اذیت بشبم اصلا توجه نمیکنن گاهی اوقات برای یه دوش گرفتن ساده یک ساعت معطل میشیم چون اب نمیاد .درضمن شوهرم یکسال از من بزرگتر هست
🍃👨🏻🌸 👩🏻❤️ 🌸 ⃣8⃣1⃣ سلام دختری هستم ۳۳ ساله زندگی خیلی سختی داشتم مشکلات زیادی رو پشت سر گذاشتم تا این سن خیلی خواستگار داشتم ولی به هر دلیلی نمیشد یا من نه میگفتم یا خانواده ی من یا خانواده اون چهارسال پیش یکی رو بهم معرفی کردن باهم حرف زدیم از اولش باهام صادق نبود با خانواده م هم حرف زدم دیگه نظرم منفی بود البته خیلی تلاش کردم که درستش کنم رفتارشو ولی نشد ۴۳سالش هم هست دیگه من نه گفتم تموم شد ولی چن ماهی یع بار زنگ میزنه پیام میده که ابروتو میبرم نمیذارم زندگی کنی شوهرم داشته باشی زندگیتو خراب میکنم بعضی وقتا هم میگه من بهت بد کردم میخام جبران کنم باید بیای برات خرید کنم من تاحالا زیر بار حرفاش نرفتم چنتا از عکسام پیششه خیلی تهدیدم میکنه لطفا بگین چکار کنم؟