گفتم مطالعه در مورد حضرت مادر را دوباره از سر گرفتم...
این کتاب #فاطمهزهراشادمانیدلپیامبر یکی از منابعیه که میخونم🌸
اینجا یکی از مهریههای آسمانی حضرت زهرا سلام الله علیه یک پنجم زمین عنوان شده.
جالبه نه؟
شما هم به همونی فکر میکنید که من به نظرم رسید؟
فرمودند کسی که بر روی زمین راه بره و کینه ایشون و فرزندانشون در دلش باشه تا قیامت حرام راه رفته!
ازدواج آسمانی حضرت مادر و امیرالمومنین علیهالسلام چهل روز قبل از ازدواج زمینیشون بوده، هفتادهزار فرشته شاهد عقد بودند. روی زمین چهارهزار مهمان دعوت کردند!
توی آسمون درخت طوبی درّ و زبرجد و یاقوت و بر سر همه ریخته
فرات و نیل و نهروان و بلخ مهریه حضرت مادر است...
زیباترین و خوش صداترین فرشته خطبشون را خونده و ....
بقیشو نمیگم😅
چون دارم داستانش را براتون مینویسم🌸
معرفی کتاب هم هشتک میکنم😊
✍ب. محمدی
#حضرت_مادر
#ازدواج
#مهریه
#معرفی_کتاب
#فاطمهزهراشادیدلپیامبرص
#نویسنده #احمد_رحمانی_همدانی
#ترجمه #حسن_افتخارزاده_سبزواری
#دلنویس
https://eitaa.com/joinchat/1991442675Ce1ee4e1829
حرف دلت را به زبان بیاوری یا نیاوری، خدا خاطرات پنهانیات را میداند و حتی پنهانتر از آن را.
#قرآنکریم
#ترجمه #علیملکی
#دلنویس
https://eitaa.com/joinchat/1991442675Ce1ee4e1829
در رفتار و گفتارشان احترام و ادب موج میزند.
#قرآنکریم
#کریمه۱۰یونس
#ترجمه #علیملکی
#دلنویس
چه جالب! برای درخواست هر نعمتی میگویند: «سبحانالله»
سلام و نور و رحمت🌸🍃✨
https://eitaa.com/joinchat/1991442675Ce1ee4e1829
#قرآنکریم
#کریمه۲۴کهف
#ترجمهخواندنیقرآن
#ترجمه #علیملکی
#دلنویس
سلام و نور🌸✨🍃
صبحتون روشن به نور حضور بقیةالله إنشاءالله🤲🌹🤲
https://eitaa.com/joinchat/1991442675Ce1ee4e1829
در این حال یکی از رقیبان مولوی که در جمعیت حضور داشت فریاد زد: «ای مردم! شیخ جلالالدین که هر روز هنگام نماز به او اقتدا میکنید به محله نصاری نشین رفته و شراب خریداری نموده است.»
آن مرد این را گفت و خرقه را از دوش مولوی کشید. چشم مردم به شیشه افتاد. مرد ادامه داد: «این منافق که ادعای زهد میکند و به او اقتدا میکنید، اکنون شراب خریداری نموده و با خود به خانه میبرد!»
سپس بر صورت جلاالدین رومی آب دهان انداخت و طوری بر سرش زد که دستار از سرش باز شد و بر گردنش افتاد.
زمانی که مردم این صحنه را دیدند و به ویژه زمانی که مولوی را در حال انفعال و سکوت مشاهده نمودند یقین پیدا کردند که مولوی یک عمر آنها را با لباس زهد و تقوای دروغین فریب داده و درنتیجه خود را آماده کردند که به او حمله کنند و چه بسا به قتلش رسانند. در این هنگام شمس از راه رسید و فریاد زد:«ای مردم بی حیا!شرم نمیکنید که به مردی متدین و فقیه تهمت شرابخواری میزنید، این شیشه که میبینید حاوی سرکه است زیرا که هر روز با غذای خود تناول میکند.»
رقیب مولوی فریاد زد: «این سرکه نیست بلکه شراب است.»
شمس در شیشه را باز کرد و در کف دست همه ی مردم از جمله آن رقیب قدری از محتویات شیشه ریخت و بر همگان ثابت شد که درون شیشه چیزی جز سرکه نیست.
رقیب مولوی بر سر خود کوبید و خود را به پای مولوی انداخت، دیگران هم دستهای او را بوسیدند و متفرق شدند. آنگاه مولوی از شمس پرسید: «برای چه امشب مرا دچار این فاجعه نمودی و مجبورم کردی تا به آبرو و حیثیتم چوب حراج بزنم؟»
شمس گفت: «برای این که بدانی آنچه که به آن مینازی جز یک سراب نیست، تو فکر میکردی که احترام یک مشت عوام برای تو سرمایهایست ابدی! در حالی که خود دیدی، با تصور یک شیشه شراب همه ی آن از بین رفت و آب دهان به صورتت انداختند و بر فرقت کوبیدند و چه بسا تو را به قتل میرساندند. این سرمایه ی تو همین بود که امشب دیدی و در یک لحظه بر باد رفت. پس به چیزی متکی باش که با مرور زمان و تغییر اوضاع از بین نرود.»
📔کتاب ملاصدرا.
#تالیف #هانریکوربن
#ترجمه و #اقتباس #ذبیحاللهمنصوری
#سایتنمناک
#دلنویس
https://eitaa.com/joinchat/1991442675Ce1ee4e1829