eitaa logo
دل‌نویس🇵🇸
149 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
968 ویدیو
64 فایل
برخیز زهرا تا علی از پا نیفتد عرش خدا بر دامن صحرا نیفتد... لینک کانال #دلنویس:🖋📒❤️ https://eitaa.com/delnevis_1363 لینک کانال دِبشمون😊👇🌷 https://eitaa.com/Debsh_1363 نشر مطالب همراه با لینک و نام نویسنده اشکالی نداره😊
مشاهده در ایتا
دانلود
نگاهی به روی مرز کرت‌های کنار جاده انداخت. نزدیک شد و چند گل بنفش چید. نشانم داد و گفت: «این‌ها گل پونه‌‌ان، داروی معده‌درده» -واقعا؟! نمی‌دونستم گل پونه این شکلیه! چه بنفش قشنگی! همانطور که می‌خندید گفت: «اما این یکی خوب نیس! مثل آدمیه که بدون سحری روزه گرفته!» بلندتر خندید و مرا هم خنداند. احساس کردم با رودخانه همسفرم! رودخانه‌ای که همیشه می‌خندد. گفت: «خودِ پونه را از آخر جاده می‌چینم. مرز کرت اونجا پهن‌تره» اتومبیلی از روبرو می‌آمد. تقریبا جاده را پر کرد. ایستاد تا عبور کنیم. همین که گذشتیم، گفت: «دستش درد نکنه واقعا! احترام گذاشت که ایستاد ولی دقیقا کنار پونه‌‌ها‌ئی‌‌ که می‌خواستم بچینمشون!» و دوباره خندید. نسیم خنکی لابه‌لای خوشه‌های سبز و خشن گندم‌ها پیچید. خنده‌هایش با خش‌خش خوشه‌ها چفت شد. حرف‌هایش جاری بود و تمام نمی‌شد. -این جوی آب و مرز این کرت‌ها یه نفرو می‌خواد، شلوار کردی بپوشه و بپره اون طرف. دوباره ریز ریز خندید. -مبادا درز شلوارش باز بشه! این را گفته نگفته از جوی پرید. یکدفعه سُر خورد و یک پایش توی جوی ماند و پای دیگرش توی کرت لابه‌لای خوشه‌ها. به سمتش دویدم که دستش را بگیرم. سرش را پایین انداخته بود. شانه‌هایش با خنده‌هایش می‌لرزید. با همان حال کمی گل پونه چید. چید و خندید. خندید و چید. کمکش کردم از کرت بیرون بیاید. می‌خندید. خندیدم. چیزی فراتر! به انتهای جاده رسیده بودیم. گفت: «دور از جون شما، ملائکه‌‌ وقتی مرده‌ای را در قبر می‌گذارند، چند بار به آدمیزاد می‌خندند.» نگاهش کردم، لبخند زد. -یکی وقتی با کفن سر و موی مرده را می‌پوشانند. می‌خندند و می‌گویند او در دنیا سرش را نمی‌پوشاند، حالا... بعد برگشت به مرز نازک کرت نگاه کرد. -یکی هم وقتی کشاورزی می‌میرد، می‌خندند و می‌گویند مگر چقدر از آن زمین را با خودش آورد که در دنیا هر روز مرزها را نازک‌تر می‌کرد؟! و زیباتر از همیشه لبخند زد. به خانه نزدیک شدم. دوست داشتم مهمانم شود. او مثل رودخانه خندید و رفت. ✍ب.محمدی
34.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بهار بر گیسوی پریشان بید جوانه کرد وقتی رودخانه یکریز حرف زد... ✍ب. محمدی https://eitaa.com/joinchat/1991442675Ce1ee4e1829
40.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گل‌ها و شکوفه‌های بهاری تقدیم نگاهتون🌸 در جوار شهدای گمنام عزیز و رودخانه‌جان❤️ https://eitaa.com/joinchat/1991442675Ce1ee4e1829
پائیز برگریز در جوار امامزاده سید احمد علیه‌السلام بزرگوار🍁🍂 طبق شجره‌نامه، این بزرگوار و اجدادشون به امیرالمومنین علی علیه السلام وصل می‌شن.💚✨🌷🍃 بعضی بدون اینکه این امامزاده بزرگوار را بشناسند و محل دفن و ضریحشون را بدونند، از طریق خواب به سمتشون هدایت شدن، آمدن، حاجت گرفتن و زائر همیشگی شدن... الهی به حق معصومین، امامزادگان و امامزاده سید احمد عزیز مردم مظلوم فلسطین و غزّه هر چه زودتر به رهائی برسند. نایب الزیاره و دعاگوییم💐 https://eitaa.com/delnevis_1363
47.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بریم رودخونه ببینیم؟😊 بعد از تقریبا دو ماه سد زاینده رود باز شد و چشممون به جمال و شکوه رودخانه روشن شد🌷 الحمدلله رب العالمین🤲 ❤️ https://eitaa.com/delnevis_1363
48.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صدای رودخونه براتون آوردم😍 خیره که می‌شی بهش حس می‌کنی خودتی که داری می‌ری😊 ❤️ https://eitaa.com/delnevis_1363