۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸
"بسم الله الرحمن الرحیم "
مولای من : چشمُ گوشُ عقلِ من رسیده اند به این مطلب که تنها راه و صراط مستقیم و همراهِ انسان تا معراج که آغوش گرم خداست شمائید و هیچ...
اما اما چه کنم من (حقیر) در بند هستم...
در بند نَفْس و در بند مَن...
نجاتم دهید ، دارم ذره ذره آب می شوم از فراق و اشتیاقِ حسِ حضورِ شما...
ولی در تمام این دل نگرانی ها دل گرمم ،چرا؟ همین که الان به یاد شما هستم یعنی توجه و لطف شما...
امید وارم که یک روز این حصار نفس را خواهم شکست و در ساحلِ عقل ، آنگاه که با تمام وجود شما را شاهد و ناظر ببینم آرام خواهم گرفت...
مرا بخاطر تمام کم کاری هایم حلال کنید... چه می گویی ای منِ پست پدرت، صاحب و مولایت ازتو به تو نزدیکتر ،دلسوزتر و نگران تر است...
اللهم عجل الولیک الفرج.
التماس دعا
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸